عبارات مورد جستجو در ۴ گوهر پیدا شد:
وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۱۳۴
خوش آن کو غنچه سان با گلعذاری همنشین باشد
صراحی در بغل جام میش در آستین باشد
ز دستت هر چه می‌آمد به ارباب وفا کردی
نکردی هیچ تقصیری وفاداری همین باشد
رقیبا می‌دهی بیمم که دارد قصد خون ریزیت
ازین بهتر چه خواهد بود یا رب اینچنین باشد
کجا گفتن توان شرح غم محمل نشین خود
اگر همچون جرس ما را زبان آهنین باشد
به هر ویرانه کانجا وحشی دیوانه جا گیرد
ز هر سو دامن پرسنگ طفلی در کمین باشد
شیخ بهایی : مثنویات پراکنده
شمارهٔ ۹
راه مقصد دور و پای سعی لنگ
وقت همچون خاطر ناشاد تنگ
جذبه‌ای از عشق باید، بی‌گمان
تا شود طی هم زمان و هم مکان
روز از دود دلم تاریک و تار
شب چه روز آمد ز آه شعله بار
کارم از هندوی زلفش واژگون
روز من شب شد، شبم روز از جنون
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۶
شطرنج تو ما را به شط رنج سپرد
لجلاج لجاج با تو نتواند برد
اسبی که تو از رقعه ربودی و فشرد
از دست تو بیرون نکنندش بدو کرد
عطار نیشابوری : باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر
شمارهٔ ۷
چون خواهد بود در کمین افتادن
بر خاستنت زیرترین افتادن
انصاف بده دلا که کاری است عظیم
در ششدرهٔ روی زمین افتادن