عبارات مورد جستجو در ۲ گوهر پیدا شد:
ادیب صابر : قطعات
شمارهٔ ۱۲
شعر است و بس که خواندن او نام مرد را
مشهور شهر و شهره خلق جهان کند
روزی هزار بار سر زلف بشکند
ترسم به عهد و دوستی من همان کند
دایم همی کنم لب شیرینش را صفت
آخر به بوسه ای دل من شادمان کند
فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۵۰۹
صیت حسنم که به آفاق به جنگ آمده‌ام
پی تسخیر دو عالم ز فرنگ آمده‌ام
چهرة حسن غیورم که ز سرحدّ غرور
تا به اقلیم حیا رنگ برنگ آمده‌ام
خرمن خندة گل می‌دهم امشب بر باد
غنچة شوخم و از شرم به تنگ آمده‌ام
ملک تسلیم شدن گوشة امنی دارد
به امیدیست که در کام نهنگ آمده‌ام
نخل گمنامیم آخر ثمر شهرت داد
رفته بودم پی نام و همه ننگ آمده‌ام
مژده ای دوست که دیگر نتوان بست مرا
شیشة نازکم و سخت به سنگ آمده‌ام
با تو گفتم سپر عجز به سرکش فیّاض
تیغ افکنده‌ام و با تو به جنگ آمده‌ام