عبارات مورد جستجو در ۹ گوهر پیدا شد:
رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۵۳ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ اتَّقُوا یَوْماً بپرهیزید از روزى تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللَّهِ که با خداى برند شما را در آن روز ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وانگه بسپارند تمام بهر تنى پاداش آنچه کرد وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ (۲۸۱) و از هیچکس مزد نکاهند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْنٍ چون با یکدیگر افام دهید و ستانید إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى تا زمانى نامزد کرده فَاکْتُبُوهُ آن را بنویسید وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ و فرمودم تا بنویسد میان شما کاتِبٌ بِالْعَدْلِ دبیرى بداد و راستى که در آن چیزى فرو نگذارد وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ و سر باز نزند دبیر أَنْ یَکْتُبَ که آن را بنویسد کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ چنانک اللَّه وى را در آموخت فَلْیَکْتُبْ تا بنویسد وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ و فرمودم تا آن کس بر دهد و املا کند بر دبیر که مال بر وى است وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ و فرمودم تا این املا کننده از خداوند خویش بترسد وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً و آنچه بروى است چیزى نکاهد در املا کردن، فَإِنْ کانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ اگر آن کس که مال بروى بود سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً سست خرد بود یا کودکى یا زنى نادان بود أَوْ لا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ یا کسى بود که املا نداند کرد یا نتواند کرد فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ فرمودم تا قیم او وى را املا کند براستى و داد وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ و گواه بودن خواهید دو گواه از مردان خویش فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ اگر آن دو گواه مردان نباشند فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ یک مرد و دو زن باید مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ از آنک بپسندید از گواهان أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما تا آن گه که یکى از آن دو زن گواهى فراموش شود بروى فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى آن دیگر زن گواهى برو یاد کند وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ و فرمودم تا سرباز نزند گواهان إِذا ما دُعُوا آن گه که ایشان را با گواهى خوانند وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ و سیرى میارید از آنچه آن را بنویسید، صَغِیراً أَوْ کَبِیراً إِلى أَجَلِهِ اگر خرد بود و اگر بزرگ آن مال تا گه آن ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ این چنین راستتر است بنزدیک اللَّه وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ و بپاى کنندهتر بود و دارندهتر گواهى دادن را وَ أَدْنى أَلَّا تَرْتابُوا چون شما که گواهان باشید نوشته دارید نزدیکتر بود و سزاتر که در یاد در شک نیفتید إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِرَةً مگر که بازرگانى بود دست بدست آخریان و بهاى هر دو حاضر تُدِیرُونَها بَیْنَکُمْ که میگردانید آن ستد و داد را در میان خویش فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلَّا تَکْتُبُوها نیست بر شما تنگیى که آن را ننویسید وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ و در ستد و داد که با یکدیگر کنید بر آن گواه کنید وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ و فرمودیم تا دبیر را و گواه را نرنجانند و نشتابانند اگر دست در کارى دارند از آن خود، وَ إِنْ تَفْعَلُوا و اگر کنید بخلاف آنچه فرمودیم فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ آن بشما نافرمانى است و بیرون شدن از راستى وَ اتَّقُوا اللَّهَ و بپرهیزید از خشم خداى وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ و در شما مىآموزد اللَّه، وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (۲۸۲) و خداى بهمه چیز داناست.
وَ إِنْ کُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ و اگر در سفرى باشید وَ لَمْ تَجِدُوا کاتِباً و نویسنده نیابید فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ گروگانها باید ستد فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً اگر کسى از شما کسى را امین کند و امانت بر وى نهد فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ فرمودم تا باز دهد آن کس که استوار داشتند او را و امین گرفتند أَمانَتَهُ امانت خویش که ستد و امانت او که فرا وى داد وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ و گفتم این امانت دار را که از خداوند خویش بترس و از خشم وى بپرهیز وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَةَ و گواهى پنهان مدارید که شما را گواه کرده باشند و گواهى پنهان دارد وَ مَنْ یَکْتُمْها و هر که وى را گواه کرده باشند و گواهى پنهان دارد فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ او آن کس است که بزهمند است دل او وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ (۲۸۳) و خداى بآنچه شما میکنید داناست.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْنٍ چون با یکدیگر افام دهید و ستانید إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى تا زمانى نامزد کرده فَاکْتُبُوهُ آن را بنویسید وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ و فرمودم تا بنویسد میان شما کاتِبٌ بِالْعَدْلِ دبیرى بداد و راستى که در آن چیزى فرو نگذارد وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ و سر باز نزند دبیر أَنْ یَکْتُبَ که آن را بنویسد کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ چنانک اللَّه وى را در آموخت فَلْیَکْتُبْ تا بنویسد وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ و فرمودم تا آن کس بر دهد و املا کند بر دبیر که مال بر وى است وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ و فرمودم تا این املا کننده از خداوند خویش بترسد وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً و آنچه بروى است چیزى نکاهد در املا کردن، فَإِنْ کانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ اگر آن کس که مال بروى بود سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً سست خرد بود یا کودکى یا زنى نادان بود أَوْ لا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ یا کسى بود که املا نداند کرد یا نتواند کرد فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ فرمودم تا قیم او وى را املا کند براستى و داد وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ و گواه بودن خواهید دو گواه از مردان خویش فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ اگر آن دو گواه مردان نباشند فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ یک مرد و دو زن باید مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ از آنک بپسندید از گواهان أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما تا آن گه که یکى از آن دو زن گواهى فراموش شود بروى فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى آن دیگر زن گواهى برو یاد کند وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ و فرمودم تا سرباز نزند گواهان إِذا ما دُعُوا آن گه که ایشان را با گواهى خوانند وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ و سیرى میارید از آنچه آن را بنویسید، صَغِیراً أَوْ کَبِیراً إِلى أَجَلِهِ اگر خرد بود و اگر بزرگ آن مال تا گه آن ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ این چنین راستتر است بنزدیک اللَّه وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ و بپاى کنندهتر بود و دارندهتر گواهى دادن را وَ أَدْنى أَلَّا تَرْتابُوا چون شما که گواهان باشید نوشته دارید نزدیکتر بود و سزاتر که در یاد در شک نیفتید إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِرَةً مگر که بازرگانى بود دست بدست آخریان و بهاى هر دو حاضر تُدِیرُونَها بَیْنَکُمْ که میگردانید آن ستد و داد را در میان خویش فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلَّا تَکْتُبُوها نیست بر شما تنگیى که آن را ننویسید وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ و در ستد و داد که با یکدیگر کنید بر آن گواه کنید وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ و فرمودیم تا دبیر را و گواه را نرنجانند و نشتابانند اگر دست در کارى دارند از آن خود، وَ إِنْ تَفْعَلُوا و اگر کنید بخلاف آنچه فرمودیم فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ آن بشما نافرمانى است و بیرون شدن از راستى وَ اتَّقُوا اللَّهَ و بپرهیزید از خشم خداى وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ و در شما مىآموزد اللَّه، وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (۲۸۲) و خداى بهمه چیز داناست.
وَ إِنْ کُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ و اگر در سفرى باشید وَ لَمْ تَجِدُوا کاتِباً و نویسنده نیابید فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ گروگانها باید ستد فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً اگر کسى از شما کسى را امین کند و امانت بر وى نهد فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ فرمودم تا باز دهد آن کس که استوار داشتند او را و امین گرفتند أَمانَتَهُ امانت خویش که ستد و امانت او که فرا وى داد وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ و گفتم این امانت دار را که از خداوند خویش بترس و از خشم وى بپرهیز وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَةَ و گواهى پنهان مدارید که شما را گواه کرده باشند و گواهى پنهان دارد وَ مَنْ یَکْتُمْها و هر که وى را گواه کرده باشند و گواهى پنهان دارد فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ او آن کس است که بزهمند است دل او وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ (۲۸۳) و خداى بآنچه شما میکنید داناست.
رشیدالدین میبدی : ۴- سورة النساء- مدنیة
۳ - النوبة الاولى
قوله تعالى: إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ ایشان که مىخورند، أَمْوالَ الْیَتامى مالهاى یتیمان، ظُلْماً به بیداد بیش از مزد کار، إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً
آن آتش است که در شکمهاى خویش مىخورند، وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً (۱۰) آرى رسند ایشان بآتشى افروخته.
یُوصِیکُمُ اللَّهُ اندرز مىکند خداى شما را، فِی أَوْلادِکُمْ در کار فرزندان شما، لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ پسر را چند بهره دو دختر، فَإِنْ کُنَّ نِساءً اگر این دختران باشند، فَوْقَ اثْنَتَیْنِ دو یا بیش از دو باشند، فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَکَ ایشانراست دو سیک از آنچه مرده گذاشت، وَ إِنْ کانَتْ واحِدَةً و اگر این دختر یکى باشد، فَلَهَا النِّصْفُ ویراست نیمه مال، وَ لِأَبَوَیْهِ و پدر و مادر راست، لِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ هر یکى را از آن شش یک، مِمَّا تَرَکَ از آنچه مرده گذاشت، إِنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ اگر مرده را فرزندى بود، فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ اگر مرده را فرزندى نبود، وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ و پدر و مادر بود که از روى میراث برند، فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ مادر را سیک بود، فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَةٌ اگر مرده را برادر است بیش از یکى، فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مادر را شش یک بود، مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ بعد از گزاردن وصیت است، یُوصِی بِها که مرده آن وصیت کرده بود، أَوْ دَیْنٍ و بعد از گزاردن اوام که گذاشته بود، آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ پدران شما و پسران شما، لا تَدْرُونَ شما ندانید، أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً که از شما کیست شما را نزدیک منفعتتر و بکار آمدهتر، فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ این باز بریده ایست از خداى بر شما، إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً (۱۱) که اللَّه دانایست راست دانش.
وَ لَکُمْ شما راست، نِصْفُ ما تَرَکَ أَزْواجُکُمْ نیمى از آنچه زنان شما گذارند، إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ اگر ایشان را فرزندى نبود، فَإِنْ کانَ لَهُنَّ وَلَدٌ اگر ایشان را فرزندى بود، فَلَکُمُ الرُّبُعُ شما راچهار یک است، مِمَّا تَرَکْنَ از آنچه ایشان گذارند، مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصِینَ بِها از پس وصیّتى که کرده باشند، أَوْ دَیْنٍ یا گزاردن اوامى که ماند از ایشان، وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ و ایشانراست چهار یک، مِمَّا تَرَکْتُمْ از آنچه شما گذارید، إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ اگر شما را فرزندى نبود، فَإِنْ کانَ لَکُمْ وَلَدٌ اگر شما را فرزندى بود، فَلَهُنَّ الثُّمُنُ ایشان را هشت یک، مِمَّا تَرَکْتُمْ از آنچه شما گذارید، مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ تُوصُونَ بِها از پس گزاردن وصیّتى که کرده باشید، أَوْ دَیْنٍ یا گزاردن اوامى که گذاشته باشید، وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ و اگر مردى باشد که بمیرد، یُورَثُ که از وى میراث برند، کَلالَةً که نه پدر بود در آن ورثه و نه فرزند، أَوِ امْرَأَةٌ یا زنى بود وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ و او را برادرى ماند از مادر یا خواهرى از مادر، فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ هر یکى را ازیشان باشد شش یک، فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ اگر بیش از یکى باشند اولاد امّ، که دو باشند یا بیشتر، فَهُمْ شُرَکاءُ فِی الثُّلُثِ در سه یک همه شریک یکدیگر باشند، مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصى بِها أَوْ دَیْنٍ از پس تنفیذ وصیّت و قضاء دین غَیْرَ مُضَارٍّ نه چنان که گزاردن وصیت گزند افکند بر ورثه، وَصِیَّةً مِنَ اللَّهِ این از خداى اندرزى است در فرمان بشما، وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَلِیمٌ (۱۲) و اللَّه دانا است بردبار.
تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ این اندرزهاى خدایست عزّ و جلّ، وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و هر که فرمان برد خداى را و رسول وى را، یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ در آرد او را در بهشتهایى تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ که میرود از زیر درختان آن جویهاى روان، خالِدِینَ فِیها جاویدان جاى ایشان، آن وَ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (۱۳) و آنست پیروزى بزرگ.
وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و هر که نافرمان آید در خداى و در رسول وى، وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ و درگذرد از اندازههاى وى، یُدْخِلْهُ ناراً در آرد وى را در آتشى خالِداً فِیها جاویدان در آن، وَ لَهُ عَذابٌ مُهِینٌ (۱۴) و او راست عذابى خوار کننده و نومیدى پیش آرنده.
آن آتش است که در شکمهاى خویش مىخورند، وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً (۱۰) آرى رسند ایشان بآتشى افروخته.
یُوصِیکُمُ اللَّهُ اندرز مىکند خداى شما را، فِی أَوْلادِکُمْ در کار فرزندان شما، لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ پسر را چند بهره دو دختر، فَإِنْ کُنَّ نِساءً اگر این دختران باشند، فَوْقَ اثْنَتَیْنِ دو یا بیش از دو باشند، فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَکَ ایشانراست دو سیک از آنچه مرده گذاشت، وَ إِنْ کانَتْ واحِدَةً و اگر این دختر یکى باشد، فَلَهَا النِّصْفُ ویراست نیمه مال، وَ لِأَبَوَیْهِ و پدر و مادر راست، لِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ هر یکى را از آن شش یک، مِمَّا تَرَکَ از آنچه مرده گذاشت، إِنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ اگر مرده را فرزندى بود، فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ اگر مرده را فرزندى نبود، وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ و پدر و مادر بود که از روى میراث برند، فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ مادر را سیک بود، فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَةٌ اگر مرده را برادر است بیش از یکى، فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مادر را شش یک بود، مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ بعد از گزاردن وصیت است، یُوصِی بِها که مرده آن وصیت کرده بود، أَوْ دَیْنٍ و بعد از گزاردن اوام که گذاشته بود، آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ پدران شما و پسران شما، لا تَدْرُونَ شما ندانید، أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً که از شما کیست شما را نزدیک منفعتتر و بکار آمدهتر، فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ این باز بریده ایست از خداى بر شما، إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً (۱۱) که اللَّه دانایست راست دانش.
وَ لَکُمْ شما راست، نِصْفُ ما تَرَکَ أَزْواجُکُمْ نیمى از آنچه زنان شما گذارند، إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ اگر ایشان را فرزندى نبود، فَإِنْ کانَ لَهُنَّ وَلَدٌ اگر ایشان را فرزندى بود، فَلَکُمُ الرُّبُعُ شما راچهار یک است، مِمَّا تَرَکْنَ از آنچه ایشان گذارند، مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصِینَ بِها از پس وصیّتى که کرده باشند، أَوْ دَیْنٍ یا گزاردن اوامى که ماند از ایشان، وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ و ایشانراست چهار یک، مِمَّا تَرَکْتُمْ از آنچه شما گذارید، إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ اگر شما را فرزندى نبود، فَإِنْ کانَ لَکُمْ وَلَدٌ اگر شما را فرزندى بود، فَلَهُنَّ الثُّمُنُ ایشان را هشت یک، مِمَّا تَرَکْتُمْ از آنچه شما گذارید، مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ تُوصُونَ بِها از پس گزاردن وصیّتى که کرده باشید، أَوْ دَیْنٍ یا گزاردن اوامى که گذاشته باشید، وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ و اگر مردى باشد که بمیرد، یُورَثُ که از وى میراث برند، کَلالَةً که نه پدر بود در آن ورثه و نه فرزند، أَوِ امْرَأَةٌ یا زنى بود وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ و او را برادرى ماند از مادر یا خواهرى از مادر، فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ هر یکى را ازیشان باشد شش یک، فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ اگر بیش از یکى باشند اولاد امّ، که دو باشند یا بیشتر، فَهُمْ شُرَکاءُ فِی الثُّلُثِ در سه یک همه شریک یکدیگر باشند، مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصى بِها أَوْ دَیْنٍ از پس تنفیذ وصیّت و قضاء دین غَیْرَ مُضَارٍّ نه چنان که گزاردن وصیت گزند افکند بر ورثه، وَصِیَّةً مِنَ اللَّهِ این از خداى اندرزى است در فرمان بشما، وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَلِیمٌ (۱۲) و اللَّه دانا است بردبار.
تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ این اندرزهاى خدایست عزّ و جلّ، وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و هر که فرمان برد خداى را و رسول وى را، یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ در آرد او را در بهشتهایى تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ که میرود از زیر درختان آن جویهاى روان، خالِدِینَ فِیها جاویدان جاى ایشان، آن وَ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (۱۳) و آنست پیروزى بزرگ.
وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و هر که نافرمان آید در خداى و در رسول وى، وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ و درگذرد از اندازههاى وى، یُدْخِلْهُ ناراً در آرد وى را در آتشى خالِداً فِیها جاویدان در آن، وَ لَهُ عَذابٌ مُهِینٌ (۱۴) و او راست عذابى خوار کننده و نومیدى پیش آرنده.
رشیدالدین میبدی : ۵- سورة المائدة- مدنیة
۶ - النوبة الاولى
قوله تعالى یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند، اتَّقُوا اللَّهَ بپرهیزید از خشم و عذاب خداى، وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ و بوى نزدیکى جویید، وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ و باز کوشید با دشمن وى از بهر وى، لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (۳۵) تا مگر بر راه پیروزى بمانید.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا ایشان که کافر شدند، لَوْ أَنَّ لَهُمْ اگر ایشان را بود، ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً هر چه در زمین چیز است همه، وَ مِثْلَهُ مَعَهُ و هم چندان با آن، لِیَفْتَدُوا بِهِ و خواهندى که خود را بآن باز خریدندى، مِنْ عَذابِ یَوْمِ الْقِیامَةِ از عذاب روز رستاخیز، ما تُقُبِّلَ مِنْهُمْ نپذیرندى از ایشان، وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ (۳۶) و ایشانراست عذابى درد نماى.
یُرِیدُونَ میخواهند، أَنْ یَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ که بیرون آیندى از آتش، وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنْها و ایشان از آتش بیرون آمدنى نهاند، وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِیمٌ (۳۷) و ایشانراست عذابى پاینده.
وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ دزد اگر مرد است و اگر زن، فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما دست ایشان ببرید، جَزاءً بِما کَسَبا پاداش بآن دزدى که کردند، نَکالًا مِنَ اللَّهِ نکالى است از اللَّه، وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (۳۸) و خدا تواناى است داناى راست دان.
فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ هر که توبه کند پس از آن دزدى که کرد، وَ أَصْلَحَ و کار خود راست کند، فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیْهِ اللَّه وى را توبت دهد و از وى توبت پذیرد، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۳۹) که خداى آمرزگار است مهربان.
أَ لَمْ تَعْلَمْ نمیدانى، أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ که اللَّه را است پادشاهى آسمان و زمین، یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ عذاب کند او را که خواهد، وَ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ و بیامرزد او را که خواهد، وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (۴۰) و اللَّه بر همه چیز تواناست.
یا أَیُّهَا الرَّسُولُ اى پیغامبر! لا یَحْزُنْکَ اندوهگن مکناد ترا، الَّذِینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ اینان که میشتابند بکفر، مِنَ الَّذِینَ قالُوا ازین منافقان که گفتند بزبان، آمَنَّا بگرویدیم، بِأَفْواهِهِمْ این گفت زبان است بدهنهاى ایشان، وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ و دلهاى ایشان هنوز ناگرویده، وَ مِنَ الَّذِینَ هادُوا و ازینان که جهود شدند، سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ دروغ شنواناند، و دروغ پذیران، سَمَّاعُونَ جاسوسان و سخنگیران و سخنجویان، لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ سخن میبرند با غایبان خویش که بتو نمىآیند، یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ سخن مىبگردانند، مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ پس آنکه اللَّه نهاد آن را بجاى خود، یَقُولُونَ میگویند، إِنْ أُوتِیتُمْ هذا اگر شما را درین حکم حد دهند نه رجم، فَخُذُوهُ گیرید و پذیرید آن حکم را، وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ و اگر چنانست که شما را حد ندهند فرود از رجم، فَاحْذَرُوا از پذیرفتن آن پرهیزید، وَ مَنْ یُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ و هر که اللَّه فتنه دل وى خواهد، فَلَنْ تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً بدست تو از خداى وى را هیچ چیز نیست، أُولئِکَ الَّذِینَ ایشان آنند، لَمْ یُرِدِ اللَّهُ که اللَّه مى نخواهد، أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ که دلهاى ایشان پاک کند، لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ ایشانراست در دنیا رسوایى و فرومایگى، وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ (۴۱) و ایشانراست در آخرت عذابى بزرگوار.
سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ دروغ نیوشان و دروغ پذیرانند از یکدیگر، أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ رشوتخواران، فَإِنْ جاؤُکَ اگر بتو آیند، فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ حکم کن میان ایشان، أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ یا روى گردان از ایشان، وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ و اگر روى گردانى از ایشان، فَلَنْ یَضُرُّوکَ شَیْئاً نگزایند ترا هیچ چیز، وَ إِنْ حَکَمْتَ و اگر حکم کنى میان ایشان، فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ حکم کن براستى و داد، إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ (۴۲) که اللَّه راستکاران و داد دهان دوست دارد.
وَ کَیْفَ یُحَکِّمُونَکَ و ترا حاکم چون پسندند، وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ و کتاب تورات بنزدیک ایشان، فِیها حُکْمُ اللَّهِ حکم خدا براستى در آن، ثُمَّ یَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ و مىبرگردند از کار کردن بآن، وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ (۴۳) و هرگز گرویدگان نهاند بآن.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا ایشان که کافر شدند، لَوْ أَنَّ لَهُمْ اگر ایشان را بود، ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً هر چه در زمین چیز است همه، وَ مِثْلَهُ مَعَهُ و هم چندان با آن، لِیَفْتَدُوا بِهِ و خواهندى که خود را بآن باز خریدندى، مِنْ عَذابِ یَوْمِ الْقِیامَةِ از عذاب روز رستاخیز، ما تُقُبِّلَ مِنْهُمْ نپذیرندى از ایشان، وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ (۳۶) و ایشانراست عذابى درد نماى.
یُرِیدُونَ میخواهند، أَنْ یَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ که بیرون آیندى از آتش، وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنْها و ایشان از آتش بیرون آمدنى نهاند، وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِیمٌ (۳۷) و ایشانراست عذابى پاینده.
وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ دزد اگر مرد است و اگر زن، فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما دست ایشان ببرید، جَزاءً بِما کَسَبا پاداش بآن دزدى که کردند، نَکالًا مِنَ اللَّهِ نکالى است از اللَّه، وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (۳۸) و خدا تواناى است داناى راست دان.
فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ هر که توبه کند پس از آن دزدى که کرد، وَ أَصْلَحَ و کار خود راست کند، فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیْهِ اللَّه وى را توبت دهد و از وى توبت پذیرد، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۳۹) که خداى آمرزگار است مهربان.
أَ لَمْ تَعْلَمْ نمیدانى، أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ که اللَّه را است پادشاهى آسمان و زمین، یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ عذاب کند او را که خواهد، وَ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ و بیامرزد او را که خواهد، وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (۴۰) و اللَّه بر همه چیز تواناست.
یا أَیُّهَا الرَّسُولُ اى پیغامبر! لا یَحْزُنْکَ اندوهگن مکناد ترا، الَّذِینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ اینان که میشتابند بکفر، مِنَ الَّذِینَ قالُوا ازین منافقان که گفتند بزبان، آمَنَّا بگرویدیم، بِأَفْواهِهِمْ این گفت زبان است بدهنهاى ایشان، وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ و دلهاى ایشان هنوز ناگرویده، وَ مِنَ الَّذِینَ هادُوا و ازینان که جهود شدند، سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ دروغ شنواناند، و دروغ پذیران، سَمَّاعُونَ جاسوسان و سخنگیران و سخنجویان، لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ سخن میبرند با غایبان خویش که بتو نمىآیند، یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ سخن مىبگردانند، مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ پس آنکه اللَّه نهاد آن را بجاى خود، یَقُولُونَ میگویند، إِنْ أُوتِیتُمْ هذا اگر شما را درین حکم حد دهند نه رجم، فَخُذُوهُ گیرید و پذیرید آن حکم را، وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ و اگر چنانست که شما را حد ندهند فرود از رجم، فَاحْذَرُوا از پذیرفتن آن پرهیزید، وَ مَنْ یُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ و هر که اللَّه فتنه دل وى خواهد، فَلَنْ تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً بدست تو از خداى وى را هیچ چیز نیست، أُولئِکَ الَّذِینَ ایشان آنند، لَمْ یُرِدِ اللَّهُ که اللَّه مى نخواهد، أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ که دلهاى ایشان پاک کند، لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ ایشانراست در دنیا رسوایى و فرومایگى، وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ (۴۱) و ایشانراست در آخرت عذابى بزرگوار.
سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ دروغ نیوشان و دروغ پذیرانند از یکدیگر، أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ رشوتخواران، فَإِنْ جاؤُکَ اگر بتو آیند، فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ حکم کن میان ایشان، أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ یا روى گردان از ایشان، وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ و اگر روى گردانى از ایشان، فَلَنْ یَضُرُّوکَ شَیْئاً نگزایند ترا هیچ چیز، وَ إِنْ حَکَمْتَ و اگر حکم کنى میان ایشان، فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ حکم کن براستى و داد، إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ (۴۲) که اللَّه راستکاران و داد دهان دوست دارد.
وَ کَیْفَ یُحَکِّمُونَکَ و ترا حاکم چون پسندند، وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ و کتاب تورات بنزدیک ایشان، فِیها حُکْمُ اللَّهِ حکم خدا براستى در آن، ثُمَّ یَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ و مىبرگردند از کار کردن بآن، وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ (۴۳) و هرگز گرویدگان نهاند بآن.
زرتشت : وندیدا
پیشگفتار
وندیدا یکی از بخش های پسین اوستای نو است که برخی از پژو هشگران ، آن را بکلّی جدا و متمایز از دیگر بخشها و نماینده ی آیینها و داد گزاریهای مغان بتختری یا مادی می دانند .
از این بخش - بجز فرگرد دوم آن ( داستان جم) - تا کنون ترجه فارسی رسایی که هم از حیث زبان و هم از نظر یادداشتها و توضیحها و درک و دریافت دشواریهای فراوان متن ، امروزی و علمی باشد و بتواند پرسشها خواننده ی پژو هنده ی کنونی را پاسخ گوید ، انتشار نیافته است .( برای اشنایی با چگونگی این امر مقاله دکتر بهرام فره وشی در ماهنامه راهنمای کتاب ، سال 6 شماره ی 8 آبان 1342.
در گزارش اوستای پورداود نیز جای وندیدا خالی ماند . استاد گزارش این بخش را در سالهای اوج کار و کوشش پژوهشی خود به انجام رساده است ، اما ویرایش و تدوین نهایی آن را موکول به پایان یافتن کار انتشار دیگر بخشهای گزارش خود کرده بود . وی در پاسخ این پرسش نگارنده که چرا اقدام به انتشار آن نمی کند ، چنین استدلال می کرد که این گزارش ، چند ده سال پیش صورت پذیرفته و نیازمند بررسی و مقاله دوباره با متن و منابع مربوط بدان و ویرایشی سرتاسری است که در سالهای پیری و ناتوانی ، دیگر از وی بر نمی آید و انتشار آن به همان صورتی که هست نیز روا نمی داند و امید وار است که روزی یکی از همکاران و دوستان جوان وی این کار را به نحو شاسته ای به سرانجام برساند .( گفتنی است که در طی گزارش اوستای پور داود ، بارها به نوشته های وندیدا استناد شده و پاره هایی از آن گزارش گم شده ، آمده است .)
دست نویس سالخورده ی گزارش وندیدا تا واپسین روزهای زندگی استاد، روی میز کار او بود ؛ اما متأسفانه پس از در گذشت وی ، دقّت کافی، در حفظ میراث پژوهی او بعمل نیامده وآن دست نویس نیز در میان کاغذها و یادداشتها ی دیگر وی پراکنده شد و در نقل و انتقالهای خانوادگی از میان رفت و بدین سان ، کار انتشارگزارش فارسی وندیدا پور داود بکلّی منتفی شد .
نگارنده ی این گفتار که در دو دهه ی اخیر ف دست اندر کار گزارش سرتاسری همه ی نوشتارهای اوستایی بوده ، بر این باور است که در یک پژو هش اوستا شناختی جامع این بخش از نامه ی کهن را به هر کدام از شاخه های دین زرتشتی که منسوب شمرده شود و نسبت سازگاری یا ناسازگاری مضمون و محتوای آن با دیگر بخشها اوستا ، به هر اندازه که باشد - نمی توان و نباید نادیده انگاشت . از این رو ترجمه ی این بخش را نیز در کنار دیگر بخشها برعهده گرفت و اینک گزارش کامل همه فرگردها ی بیست و دو گانه ی آن را در این مجموعه عرضه می دارد تا خواننده و پژوهنده میراث فرهنگی و فکری ایرانیان با ستان ، فرصت مطالعه و برسی همه ی بخش ها را در کنار هم داشته باشد .
نام این بخش از نامه ی کهن دینی ایرانیان ، یعنی وندیدا ، صورت تحریف شده و غلط مشهوری است از شکل اصلی اوستایی آن وی ديو دات . این نام ترکیبی ، سه جزء دارد جزء نخست آن وی پیشوندی است که برسر بسیاری از نامها یا ریشه ی فعلهای اوستایی آمده و معنی دوری و جدایی بدانها می دهد و در فارسی به صورت « گُ» در بسیاری از واژه ها ، از جمله در گریختن و گسستن باقی مانده است . جزء دوم آن ديو همان است که در فارسی به صورت دیو به تنهایی و در ترکیبهایی چند ، دیده می شود . جزء سوم آن دات به معنی سامان و نظم و قانون است که در فارسی داد و ترکیبهای آن را از همین ریشه داریم . وی دیو دات بر روی هم به معنی داد دور دارنده دیو یا به تعبیر گسترده تر، داد دیو ستیز است .
بنا برنوشته های دنی زرتشتیان ، این بخش از اوستای نو ، نوزدهمین نسک ( دفتر) از نسک های بیست و یک گانه ی اوستای روزگار ساسانیان بوده و به شش نسک گم شده ی دیگر ، نسک های داتیک را تشکیل می داده که موضوع آن ها دانش و داد و کار جهانی بود و گذشته از گاهان - تنها نسکی از اوستا که به همان صورت کهن برجا مانده است .
« کریستن سن » تاریخ نگارش و تدوین وندیدا را دوره ی اشکانیان می داند هر چند همهی اوستا شناسان با این نظر همداستان نیستند ؛ اما بیشتر پژو هشگران با توجه به سبک و شیوه نگارش این بخش که در سنجش با یشتها برخی نادرستیها ی دستوری دارد و در پاره ای از موردها تقلیدی است از بخش های کهن تر اوستا و با در نظر گرفتن چگونگی محتوای ان ، تاریخ نگارش و تدوین ، آن را بسیار جدید تر از روزگار انشاء دیگر بخش های اوستا دانسته وآن را منسوب به شاخه ی با ختری دین مزدا پرسی و چکیده ی باورها و برداشتها ی مغان مادی شمرده اند . در هر حال هیچ یک از اوستا شناسان ، در پیوند وندیدا با مجموعه پیکره ی اوستا تردیدی روا نداشته است .
برخی از پژوهندگان ، وندیدا را برآیند نفوذ گسترده مغان مادی در دربار خشایارشاو هماهنگی آن دربار با روحانیت زرتشتی می دانند .
دو فرگرد نخستین و چار فرگرد واپسین وندیدا، سبک نگارش و حتوایی متفاوت با دیگر فرگرد ها دارد و احتمالا بازمانده ای است از اساطیر کهن آریایی که می دانیم به چه علّت با فرگرد های سوم تا هیجدهم همراه و در یک جموعه آمده ست . در فرگرد نخست ، سخن از شانزده سرزمینی می رود که اهوره مزدا آنها را آفرید و آسیبهایی که اهریمن با پتیاره آفرینی های خود ، بر هریک از این سرزمیها وارد آورد . می توان این فرگرد را کهن ترین نوشته ایرانی دانست که گزارشی جغرافیای از جهان کهن ـ هر چند به شکل اساطیری ـ به دست می دهد .
فرگرد دوم ( داستان جم ) منظومه ای است تمام عیار از یکی از دیرینه ترین اسطوره های آریایی که نه تنها ریشه های بسیار کهن آن در اساطیر باستانی هند و ایرانی و در سرودهای وداها و حماسه ی مهابهاراتا می یابیم ، بلکه بازتابها و تأثیرگذاریهای بعدی آن را در اسطوره ها و افسانه ها ی اقوام سامی و اقوام کهن ساکن سرزمینهای میان رودان نیز می بینیم .
فرگرد نوزدهم ، گزارش و بیان اسطوره ای است کهن که در آن ، زرتشت و اهریمن در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند و هر چند به نظر نمی رسد که در روزگار زرتشت یا دوره ها نزدیک بدو به نگارش در آمده باشد ، نشانه های آشکاری از ادبیّات گاهانی و سرودهای اساطیریـ حماسی یشتها و حتی برتر از آن ، ساطیر هند و ایرانی در آن به چشم می خورد .
دار مستتر مضمون این فرگرد با رویارویی ادیپوس و ابوالهول می سنجد . فرگرد بیستم چهره ی اساطیری ثریت نخستین پزشک جهان و چگونگی برخورد ایرانیان با دانش پزشکی و درمان بیماریها ی گوناگون را به ما می شناساند . در فرگرد بیستو یکم ، سخن از گاو پاک یا گاو نخستین در میان است که نمونه نوعی ستوران به شمار می آید وباز هم دورنمایی اساطیری از کو ششهای ایرانیان برای دست یابی بر محیط زیستی پاک وبی الایش و بدور از گزندها و ناخوشیها را در بابر چشم مامی گذارد و سرانجام فرگرد بیست و دوم ـ هر چند نا تمام می نماید ـ به گونه ای دنباله دو فرگرد پیش از ان است و محتوای آن را سخن از نوعی دیگر از درمان و تلاش برای دور راندن بیماری و مرگتشکیل می دهد که می توان آن را نثره ی درمانی ( و به تعبیر امروزی گفتار درمانی یا روان درمانی ) نامید .
در فرگردهای سوم تا هیجدهم با مجموعه ی مدوّ ن و منظم ومشروحی از قانون نگاریها و داد گزاریها ی ایرانیان کهن در مورد حقوق فردی و اجتماعی انسان و مناسبات گوناگون میان افراد و حتی رعایت حقوقی ویژه برای جانوران اهلی و نیز اداب و آیین های پلایش تن و روان و دوری از آلودگی و گند و لاشه مردار( نسو) و تعیین دستمزد پزشکان و پاک کنند گان و مسائل دیگری از این دست بر می خوریم که هر فصل آن ، سزاوار پژوهشی ژرف است و در زمینه مباحث جامعه شناختی ایران سندی به شمار می اید .
بیشترین بخش مباحث حقوقی و فقهی وندیدا ( یعنی اصول جزا و فرمانهای تطهیر ) را در گتابهای پهلوی مانند دینکرد ،بند هشن ، گزیده های زاد اسپرم ، ارداویراف نامه ، شایست ـ نشایست و کتابهای روایات نیز به همان صورت یا با اندک دگرگونی می بینیم و از این لحاظ ، مطالعه ی کامل این بخش از اوستا در ضمن فرصت مناسبی است برای سنجش محتوای آن با ادبیات دینی پارسی میانه .
دقت فرهنگی و نگرش جامعه شناختی در محتوای وندیدا نشان می دهد که این بخش از نامه ی دینی کهن یرانیان ـ به رغم ظاهر خشک و قهر امیز پاره هایی از ان و ناخوشایند نمودن بری از آداب و رسوم بیان شده در آن ـ گنج شایگانی است از ریشه دارترین و بنیادی ترین بن مایه های اساطیر و فرهنگ ایرانیان . در پژوهش های امروزی می توان از بن مایه ها بهره گرفت و محتوای آن ها در عرصه ادبیات ، اسطوره شناسی ، حقوقق ف جامعه شناسی ، مردم شناسی و یزدان شناخت سنجشی ، با دستاوردهای دیگر قوم ها و دینهای پیشین و پسین سنجیده و موقعیّت فکری و فرهنگی ایرانیان را در پهنه ی گسترده تری باز شناخت .
برّرسی و شناخت داد گذاریها و فرمانهای وندیدا بخشی از مطله ی سراسری اوستا است . نمی توان گاهان شور انگیز زرتشت را خواند وبا آن همه نیایش و نماز و اسطوره و ایین و حماسه در یسنه و یشت ها و ویسپرد و خرده اوستا اشنا شد ؛ اما از مطالعه جدّی و اصولی وندیدا چشم پوشید و پژوهش در کار کرد اندیشه و فرهنگ ایرانیان دوران باستان را کامل دانست . اینها همه جنبه ها ونمودهای گوناگون یک پدیدارند .
پژو هندگان پارسی ( رستم ج . ج . مدی ) در گفتاری به نام ( تحول قانون ایرانی ) به معرفی و تحلیل وندیدا پرداخته و نوشته است :
وندیدا که از گذشته باستانی بسیار دور به طورکامل به دست ما رسیده ف تنها کتاب دینی مزداپرستان است که محتوای عده آن را قانون جزایی ایران باستان تشکیل می دهد . وجود چنین قانونی در ایران کهن ، نشان می دهد که ایرانیان ان روزگار ان ف چندان از معیار وملاک تمدّ نجدید دور نبوده اند . . .
گوهر دین زرتشتی این است که جهان برای برخورداری همگان آفریده شده است ، نه برای سود جویی این یا آن شخص بخصوص . . .
پژوهش در فرمانهای وندیدا ، نشان می دهد که ایرانیان تا چه اندازه به ازادی و حقوق فردی انسان احترام می گذاشته اند . در این فرمان ها می بینیم که وارد آوردن کم ترین گزندی به تن آدمی ، به شدّت نا روا شمرده شده است . . .
هرگاه جریان تاریخ را سه هزارسال به عقب برگرداندیم ، در ترکیب قانون و سازمنها ونهادهای ایران باستان ، بسیاری چیزهای شگفتی اور و ستایش انگیز می یابیم .
مهرداد بهار نیز در باره اهمیت وندیدا گفته است :
. . . این اثر، علاوه بر داشتن مطالبی جغرافیای و تاریخی ( هر چند افسانه ای ) دارای مطالب بسیار حقوقی وایینی هست که آن را از نظر جامعه شاسی و تاریخی و ارتباط فرهنگی و اجتماعی مردم نجد ایران با بین النهرین و غرب آسیا شایان اهمیت بسیار می سازد .
. . . مطالب یاد شده در فصل های اول ودوم این کتاب که دارای اصلی اوستایی است ف باید محتملا بسیار کهن و مربوط به اعصار پیش از تاریخ گسترش و سپس سکونت اقوام هند و ایرانی در اسیای میانه دره ی سند و نجد ایران باشد .( و. ب . هنینگ ) نظریه ای دیگری دربره وندیدا دارد وان را نمونه بارز وضع مغان در دوران ناتوانی و ر زیر سلطه یونانیان می شمارد .
روی هم رفته می توان گفت وندیدا در کنار دیگر بخش ها ی کهن مجموعه کهن سال اوستا ف گویاترین نمایشگاه فرهنگ باستانی ماست که هر کس در هر عصر و به دلیلی چیزی در ان به یادگار گذاشته است و ما امروز همه ی آن رابا وجود ناهمگونیهایی که در میان پاره ها و بخش های ان به چشم می خورد در برابر دیدگان خود داریم .برماست که این مرده ریگ قرون و اعصار و این کهن سال ترین یادمان نیاکانمان را با حوصله و دقّت وبردباری و آزاد منشی و بدور از هرگونه پیش داری و یکسونگری مطالعه کنیم و در آن به پژوهش بپردازیم و هر گز از یاد نبریم کهبه گفته پورداود :
داستانها و فرهنگهای کهن ما هرچه هست ، زاییده زندگی قوم ما و پرورده سرزمین ما ونمودار سرشت نیاکان ما و راست ترین گاه ید و خوب پدران ماست . اگربد بودند یا خوب اگر تندگدل و تنگدست بودند یا رادمرد و گشاده دست ، اگر پهلوان و دلیر بودند یا ترسو و بز دل اگر بزرگ منش وآزاده بودند یا گدا منش و درویش ، همه ی این زشت و زیباها از همین داستانها هویداست و بهتر و روشن تر و بی طرف تر تز تاریخ واقعی ایران و مردم این کشور است .»
وظیفه خود می دانم که در این فرصت ف از یکایک دوستان و سروران دانش پژوه و فرهنگ دوستی که در کار گزارش وندیدا مشوّق من بوده اند و مرا دلگرمی بخشیده ان و در مواردی راهنمایی کرده اند و برخی از ماخذ نایاب را بزرگوارانه در اختیار من گذاشتند و بویژه از آقایان دکتر بهرام فره وشی و دکتر احمد تفضّلی که هر دو از رهروان دیرین این راهند و بر اهمیّت و ضرورت این ار در زمینه ایران شناسی تأکید ورزیده اند ، سپاسگزاری کنم .
ج . دوستخواه
اصفهان ـ مهرورز مهر ماه ( مهرگان) 1364
از این بخش - بجز فرگرد دوم آن ( داستان جم) - تا کنون ترجه فارسی رسایی که هم از حیث زبان و هم از نظر یادداشتها و توضیحها و درک و دریافت دشواریهای فراوان متن ، امروزی و علمی باشد و بتواند پرسشها خواننده ی پژو هنده ی کنونی را پاسخ گوید ، انتشار نیافته است .( برای اشنایی با چگونگی این امر مقاله دکتر بهرام فره وشی در ماهنامه راهنمای کتاب ، سال 6 شماره ی 8 آبان 1342.
در گزارش اوستای پورداود نیز جای وندیدا خالی ماند . استاد گزارش این بخش را در سالهای اوج کار و کوشش پژوهشی خود به انجام رساده است ، اما ویرایش و تدوین نهایی آن را موکول به پایان یافتن کار انتشار دیگر بخشهای گزارش خود کرده بود . وی در پاسخ این پرسش نگارنده که چرا اقدام به انتشار آن نمی کند ، چنین استدلال می کرد که این گزارش ، چند ده سال پیش صورت پذیرفته و نیازمند بررسی و مقاله دوباره با متن و منابع مربوط بدان و ویرایشی سرتاسری است که در سالهای پیری و ناتوانی ، دیگر از وی بر نمی آید و انتشار آن به همان صورتی که هست نیز روا نمی داند و امید وار است که روزی یکی از همکاران و دوستان جوان وی این کار را به نحو شاسته ای به سرانجام برساند .( گفتنی است که در طی گزارش اوستای پور داود ، بارها به نوشته های وندیدا استناد شده و پاره هایی از آن گزارش گم شده ، آمده است .)
دست نویس سالخورده ی گزارش وندیدا تا واپسین روزهای زندگی استاد، روی میز کار او بود ؛ اما متأسفانه پس از در گذشت وی ، دقّت کافی، در حفظ میراث پژوهی او بعمل نیامده وآن دست نویس نیز در میان کاغذها و یادداشتها ی دیگر وی پراکنده شد و در نقل و انتقالهای خانوادگی از میان رفت و بدین سان ، کار انتشارگزارش فارسی وندیدا پور داود بکلّی منتفی شد .
نگارنده ی این گفتار که در دو دهه ی اخیر ف دست اندر کار گزارش سرتاسری همه ی نوشتارهای اوستایی بوده ، بر این باور است که در یک پژو هش اوستا شناختی جامع این بخش از نامه ی کهن را به هر کدام از شاخه های دین زرتشتی که منسوب شمرده شود و نسبت سازگاری یا ناسازگاری مضمون و محتوای آن با دیگر بخشها اوستا ، به هر اندازه که باشد - نمی توان و نباید نادیده انگاشت . از این رو ترجمه ی این بخش را نیز در کنار دیگر بخشها برعهده گرفت و اینک گزارش کامل همه فرگردها ی بیست و دو گانه ی آن را در این مجموعه عرضه می دارد تا خواننده و پژوهنده میراث فرهنگی و فکری ایرانیان با ستان ، فرصت مطالعه و برسی همه ی بخش ها را در کنار هم داشته باشد .
نام این بخش از نامه ی کهن دینی ایرانیان ، یعنی وندیدا ، صورت تحریف شده و غلط مشهوری است از شکل اصلی اوستایی آن وی ديو دات . این نام ترکیبی ، سه جزء دارد جزء نخست آن وی پیشوندی است که برسر بسیاری از نامها یا ریشه ی فعلهای اوستایی آمده و معنی دوری و جدایی بدانها می دهد و در فارسی به صورت « گُ» در بسیاری از واژه ها ، از جمله در گریختن و گسستن باقی مانده است . جزء دوم آن ديو همان است که در فارسی به صورت دیو به تنهایی و در ترکیبهایی چند ، دیده می شود . جزء سوم آن دات به معنی سامان و نظم و قانون است که در فارسی داد و ترکیبهای آن را از همین ریشه داریم . وی دیو دات بر روی هم به معنی داد دور دارنده دیو یا به تعبیر گسترده تر، داد دیو ستیز است .
بنا برنوشته های دنی زرتشتیان ، این بخش از اوستای نو ، نوزدهمین نسک ( دفتر) از نسک های بیست و یک گانه ی اوستای روزگار ساسانیان بوده و به شش نسک گم شده ی دیگر ، نسک های داتیک را تشکیل می داده که موضوع آن ها دانش و داد و کار جهانی بود و گذشته از گاهان - تنها نسکی از اوستا که به همان صورت کهن برجا مانده است .
« کریستن سن » تاریخ نگارش و تدوین وندیدا را دوره ی اشکانیان می داند هر چند همهی اوستا شناسان با این نظر همداستان نیستند ؛ اما بیشتر پژو هشگران با توجه به سبک و شیوه نگارش این بخش که در سنجش با یشتها برخی نادرستیها ی دستوری دارد و در پاره ای از موردها تقلیدی است از بخش های کهن تر اوستا و با در نظر گرفتن چگونگی محتوای ان ، تاریخ نگارش و تدوین ، آن را بسیار جدید تر از روزگار انشاء دیگر بخش های اوستا دانسته وآن را منسوب به شاخه ی با ختری دین مزدا پرسی و چکیده ی باورها و برداشتها ی مغان مادی شمرده اند . در هر حال هیچ یک از اوستا شناسان ، در پیوند وندیدا با مجموعه پیکره ی اوستا تردیدی روا نداشته است .
برخی از پژوهندگان ، وندیدا را برآیند نفوذ گسترده مغان مادی در دربار خشایارشاو هماهنگی آن دربار با روحانیت زرتشتی می دانند .
دو فرگرد نخستین و چار فرگرد واپسین وندیدا، سبک نگارش و حتوایی متفاوت با دیگر فرگرد ها دارد و احتمالا بازمانده ای است از اساطیر کهن آریایی که می دانیم به چه علّت با فرگرد های سوم تا هیجدهم همراه و در یک جموعه آمده ست . در فرگرد نخست ، سخن از شانزده سرزمینی می رود که اهوره مزدا آنها را آفرید و آسیبهایی که اهریمن با پتیاره آفرینی های خود ، بر هریک از این سرزمیها وارد آورد . می توان این فرگرد را کهن ترین نوشته ایرانی دانست که گزارشی جغرافیای از جهان کهن ـ هر چند به شکل اساطیری ـ به دست می دهد .
فرگرد دوم ( داستان جم ) منظومه ای است تمام عیار از یکی از دیرینه ترین اسطوره های آریایی که نه تنها ریشه های بسیار کهن آن در اساطیر باستانی هند و ایرانی و در سرودهای وداها و حماسه ی مهابهاراتا می یابیم ، بلکه بازتابها و تأثیرگذاریهای بعدی آن را در اسطوره ها و افسانه ها ی اقوام سامی و اقوام کهن ساکن سرزمینهای میان رودان نیز می بینیم .
فرگرد نوزدهم ، گزارش و بیان اسطوره ای است کهن که در آن ، زرتشت و اهریمن در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند و هر چند به نظر نمی رسد که در روزگار زرتشت یا دوره ها نزدیک بدو به نگارش در آمده باشد ، نشانه های آشکاری از ادبیّات گاهانی و سرودهای اساطیریـ حماسی یشتها و حتی برتر از آن ، ساطیر هند و ایرانی در آن به چشم می خورد .
دار مستتر مضمون این فرگرد با رویارویی ادیپوس و ابوالهول می سنجد . فرگرد بیستم چهره ی اساطیری ثریت نخستین پزشک جهان و چگونگی برخورد ایرانیان با دانش پزشکی و درمان بیماریها ی گوناگون را به ما می شناساند . در فرگرد بیستو یکم ، سخن از گاو پاک یا گاو نخستین در میان است که نمونه نوعی ستوران به شمار می آید وباز هم دورنمایی اساطیری از کو ششهای ایرانیان برای دست یابی بر محیط زیستی پاک وبی الایش و بدور از گزندها و ناخوشیها را در بابر چشم مامی گذارد و سرانجام فرگرد بیست و دوم ـ هر چند نا تمام می نماید ـ به گونه ای دنباله دو فرگرد پیش از ان است و محتوای آن را سخن از نوعی دیگر از درمان و تلاش برای دور راندن بیماری و مرگتشکیل می دهد که می توان آن را نثره ی درمانی ( و به تعبیر امروزی گفتار درمانی یا روان درمانی ) نامید .
در فرگردهای سوم تا هیجدهم با مجموعه ی مدوّ ن و منظم ومشروحی از قانون نگاریها و داد گزاریها ی ایرانیان کهن در مورد حقوق فردی و اجتماعی انسان و مناسبات گوناگون میان افراد و حتی رعایت حقوقی ویژه برای جانوران اهلی و نیز اداب و آیین های پلایش تن و روان و دوری از آلودگی و گند و لاشه مردار( نسو) و تعیین دستمزد پزشکان و پاک کنند گان و مسائل دیگری از این دست بر می خوریم که هر فصل آن ، سزاوار پژوهشی ژرف است و در زمینه مباحث جامعه شناختی ایران سندی به شمار می اید .
بیشترین بخش مباحث حقوقی و فقهی وندیدا ( یعنی اصول جزا و فرمانهای تطهیر ) را در گتابهای پهلوی مانند دینکرد ،بند هشن ، گزیده های زاد اسپرم ، ارداویراف نامه ، شایست ـ نشایست و کتابهای روایات نیز به همان صورت یا با اندک دگرگونی می بینیم و از این لحاظ ، مطالعه ی کامل این بخش از اوستا در ضمن فرصت مناسبی است برای سنجش محتوای آن با ادبیات دینی پارسی میانه .
دقت فرهنگی و نگرش جامعه شناختی در محتوای وندیدا نشان می دهد که این بخش از نامه ی دینی کهن یرانیان ـ به رغم ظاهر خشک و قهر امیز پاره هایی از ان و ناخوشایند نمودن بری از آداب و رسوم بیان شده در آن ـ گنج شایگانی است از ریشه دارترین و بنیادی ترین بن مایه های اساطیر و فرهنگ ایرانیان . در پژوهش های امروزی می توان از بن مایه ها بهره گرفت و محتوای آن ها در عرصه ادبیات ، اسطوره شناسی ، حقوقق ف جامعه شناسی ، مردم شناسی و یزدان شناخت سنجشی ، با دستاوردهای دیگر قوم ها و دینهای پیشین و پسین سنجیده و موقعیّت فکری و فرهنگی ایرانیان را در پهنه ی گسترده تری باز شناخت .
برّرسی و شناخت داد گذاریها و فرمانهای وندیدا بخشی از مطله ی سراسری اوستا است . نمی توان گاهان شور انگیز زرتشت را خواند وبا آن همه نیایش و نماز و اسطوره و ایین و حماسه در یسنه و یشت ها و ویسپرد و خرده اوستا اشنا شد ؛ اما از مطالعه جدّی و اصولی وندیدا چشم پوشید و پژوهش در کار کرد اندیشه و فرهنگ ایرانیان دوران باستان را کامل دانست . اینها همه جنبه ها ونمودهای گوناگون یک پدیدارند .
پژو هندگان پارسی ( رستم ج . ج . مدی ) در گفتاری به نام ( تحول قانون ایرانی ) به معرفی و تحلیل وندیدا پرداخته و نوشته است :
وندیدا که از گذشته باستانی بسیار دور به طورکامل به دست ما رسیده ف تنها کتاب دینی مزداپرستان است که محتوای عده آن را قانون جزایی ایران باستان تشکیل می دهد . وجود چنین قانونی در ایران کهن ، نشان می دهد که ایرانیان ان روزگار ان ف چندان از معیار وملاک تمدّ نجدید دور نبوده اند . . .
گوهر دین زرتشتی این است که جهان برای برخورداری همگان آفریده شده است ، نه برای سود جویی این یا آن شخص بخصوص . . .
پژوهش در فرمانهای وندیدا ، نشان می دهد که ایرانیان تا چه اندازه به ازادی و حقوق فردی انسان احترام می گذاشته اند . در این فرمان ها می بینیم که وارد آوردن کم ترین گزندی به تن آدمی ، به شدّت نا روا شمرده شده است . . .
هرگاه جریان تاریخ را سه هزارسال به عقب برگرداندیم ، در ترکیب قانون و سازمنها ونهادهای ایران باستان ، بسیاری چیزهای شگفتی اور و ستایش انگیز می یابیم .
مهرداد بهار نیز در باره اهمیت وندیدا گفته است :
. . . این اثر، علاوه بر داشتن مطالبی جغرافیای و تاریخی ( هر چند افسانه ای ) دارای مطالب بسیار حقوقی وایینی هست که آن را از نظر جامعه شاسی و تاریخی و ارتباط فرهنگی و اجتماعی مردم نجد ایران با بین النهرین و غرب آسیا شایان اهمیت بسیار می سازد .
. . . مطالب یاد شده در فصل های اول ودوم این کتاب که دارای اصلی اوستایی است ف باید محتملا بسیار کهن و مربوط به اعصار پیش از تاریخ گسترش و سپس سکونت اقوام هند و ایرانی در اسیای میانه دره ی سند و نجد ایران باشد .( و. ب . هنینگ ) نظریه ای دیگری دربره وندیدا دارد وان را نمونه بارز وضع مغان در دوران ناتوانی و ر زیر سلطه یونانیان می شمارد .
روی هم رفته می توان گفت وندیدا در کنار دیگر بخش ها ی کهن مجموعه کهن سال اوستا ف گویاترین نمایشگاه فرهنگ باستانی ماست که هر کس در هر عصر و به دلیلی چیزی در ان به یادگار گذاشته است و ما امروز همه ی آن رابا وجود ناهمگونیهایی که در میان پاره ها و بخش های ان به چشم می خورد در برابر دیدگان خود داریم .برماست که این مرده ریگ قرون و اعصار و این کهن سال ترین یادمان نیاکانمان را با حوصله و دقّت وبردباری و آزاد منشی و بدور از هرگونه پیش داری و یکسونگری مطالعه کنیم و در آن به پژوهش بپردازیم و هر گز از یاد نبریم کهبه گفته پورداود :
داستانها و فرهنگهای کهن ما هرچه هست ، زاییده زندگی قوم ما و پرورده سرزمین ما ونمودار سرشت نیاکان ما و راست ترین گاه ید و خوب پدران ماست . اگربد بودند یا خوب اگر تندگدل و تنگدست بودند یا رادمرد و گشاده دست ، اگر پهلوان و دلیر بودند یا ترسو و بز دل اگر بزرگ منش وآزاده بودند یا گدا منش و درویش ، همه ی این زشت و زیباها از همین داستانها هویداست و بهتر و روشن تر و بی طرف تر تز تاریخ واقعی ایران و مردم این کشور است .»
وظیفه خود می دانم که در این فرصت ف از یکایک دوستان و سروران دانش پژوه و فرهنگ دوستی که در کار گزارش وندیدا مشوّق من بوده اند و مرا دلگرمی بخشیده ان و در مواردی راهنمایی کرده اند و برخی از ماخذ نایاب را بزرگوارانه در اختیار من گذاشتند و بویژه از آقایان دکتر بهرام فره وشی و دکتر احمد تفضّلی که هر دو از رهروان دیرین این راهند و بر اهمیّت و ضرورت این ار در زمینه ایران شناسی تأکید ورزیده اند ، سپاسگزاری کنم .
ج . دوستخواه
اصفهان ـ مهرورز مهر ماه ( مهرگان) 1364
زرتشت : وندیدا
فرگرد چهارم
بخش یکم
کسی که از باز گرداندن سپرده ای به دارنده اش ، خود داری کند ، کردارش بدان ماند که آن سپرده را از آن دارنده اش دزدیده باشد . تا هنگامی که آن سپرده را در خانه ی خویش نگاه دارد ، هر روز و هر شب که بدان دست زند و آن را از آن خویش بشمارد ، بدان ماند که دیگر بار آن را دزدیده باشد .
بخش دوم
( الف)
2
ای دادار جهان استومند ! ای اهوره مزدا ! ای اشون !
شمار پیمانهای تو چند است ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
شمار پیمانهای من شش است :
نخست گفتار ـ پیمان
دوم دست ـ پیمان
سوم گوسفند ـ پیمان
چهارم گاو ـ پیمان
پنجم مردم ـ پیمان
ششم کشتزار ـ پیمان ؛ کشتزاری در زمینی خوب ، کشتزاری آباد و بار آور.
بخش دوم
(ب)
3
کسی که گفتار ـ پیمان را تنها گفتاری بینگارد ، باید آن را به دست ـ پیمان دگرگون کند و بهای دست ـ پیمان را بدهد .
4
دست ـ پیمان باید به گوسفند ـ پیمان دگرگون شود و بهای گوشفند ـ پیمان را به جای آن بدهد .
گوسفند ـ پیمان باید به گاو ـ پیمان دگرگون شود و بهای گاو ـ پیمان را به جای آن بدهد .
گاو ـ پیمان باید به مردم ـ پیمان تبدیل شود و بهای مردم ـ پیمان را به جای آن بدهد .
مردم ـ پیمان باید به کشتزار ـ پیمان دگرگون شود و بهای کشتزار ـ پیمان را به جای آن بدهد .
بخش دوم
( پ)
5
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که گفتار ـ پیمان را بشکند ، تا چه اندازه گرفتار گناه خویش شود ؟
اهوره مزدا پاسخ داد ؟
گناه وی ، نزدیکترین و خویشاوندانش را بدهکارتاوانی سیصد برابر بهای آن پیمان کند .
6
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دست ـ پیمان را بشکند ، تا چه اندازه گرفتار گناه خویش شود ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
گناه وی ، نزدیکترین و خویشاوندانش را بدهکار تاوانی ششصد برابر بهای آن پیمان کند .
7
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که گوسفند ـ پیمان را بشکند ، تا چه اندازه گرفتار گناه خویش شود ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
گناه وی ، نزدیکترین و خویشاوندانش را بدهکار تاوانی هفتصد برابر بهای آن پیمان کند .
8
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که گاو ـ پیمان را بشکند ، تا چه اندازه گرفتار گناه خویش شود ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
گناه وی ، نزدیکترین و خویشاوندانش را بدهکار تاوانی هشتصد برابر بهای آن پیمان کند .
9
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که مردم ـ پیمان را بشکند ، تا چه اندازه گرفتار گناه خویش شود ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
گناه وی ، نزدیکترین و خویشاوندانش را بدهکار تاوانی نهصد برابر بهای آن پیمان کند .
10
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که کشتزار ـ پیمان را بشکند ، تا چه اندازه گرفتار گناه خویش شود ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
گناه وی ، نزدیکترین و خویشاوندانش را بدهکار تاوانی هزار برابر بهای آن پیمان کند
بخش دوم
( ت)
11
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که گفتار ـ پیمان را بشکند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
سیصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، سیصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
12
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دست ـ پیمان را بشکند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
ششصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، ششصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
13
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که گوسفند ـ پیمان را بشکند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
هفصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
14
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که گاو ـ پیمان را بشکند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
هشتصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هشتصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
15
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که مردم ـ پیمان را بشکند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
نهصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نهصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
16
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که کشتزار ـ پیمان را بشکند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هزار تازیانه با سرو شو ـ چرن .
بخش سوم
( الف)
17
کسی که به آهنگ زدن دیگری برخیزد ، گناهش آگرپت است .
کسی که بر سر دیگری فرود آید تا او را بزند ، گناهش او ایریشت است .
کسی که بد خواهانه آغاز به زدن دیگری کند ، گناهش اردوش است .
هر گاه پنج بار دیگر به این کار دست زند ، پشوتنو شود .
18
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به گاه اگرپت آلوده شود ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پنج تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پنج تازیانه با سرو شو ـ چرن .
دومین بار ده تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، ده تازیانه با سرو شو ـ چرن
سومین بار پانزده تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پانزده تازیانه با سرو شو ـ چرن .
19
چهارمین بار سی تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، سی تازیانه با سرو شو ـ چرن .
پنجمین بار پنجاه نازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پنجاه تازیانه با سرو شو ـ چرن .
ششمین با رشصت تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، شصت تازیانه با سرو شو ـ چرن .
هفتمین بار نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا نود تازیانه با سرو شو ـ چرن .
20
کسی که هشتمین بار به گناه آگرپت آلوده شود ـ بی آنکه تاوان بارهای پیشین را داده باشد ـ پاد افره ی گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد ؟
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
21
کسی که به گناه آگرپت آلوده شود و از دادن تاوان آن سر باز زند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه یا اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
22
ای دادار جهان استومند! ای اشون !
کسی که به گناه او ایریشت آلوده شود ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد:
ده تازیانه با اسپهه اشترا ، ده ازیانه با سرو شو ـ چرن .
دومین بار پانزده تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پانزده تازیانه با سرو شو ـ چرن .
23
سومین بار سی تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، سی تازیانه با سرو شو ـ چرن .
چهارمین بارپنجاه تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پنجاه تازیانه با سرو شو ـ چرن .
پنجمین بار هفتاد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتاد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
ششمین بار نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نود تازیانه با سرو شو ـ چرن .
24
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که هفتمین بار به گناه (او اُیریشت )آلوده شود ـ بی آنکه تاوان بارهای پیشین را داده باشد ـ پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
25
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که هفتمین بار به گناه (او اُیریشت )آلوده شود و از دادن تاوان آن سر باز زند پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، شصت تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
26
ای دادار جهان استومند کسی که به گناه ( اردوش ) آلوده شود ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پانزده تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پانزده تازیانه با سرو شو ـ چرن .
27
دومین بار سی تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، سی تازیانه با سرو شو ـ چرن .
سومین بارپنجاه تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پنجاه تازیانه با سرو شو ـ چرن .
چهارمین بار هفتاد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتاد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
پنجمین بار نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نود تازیانه با سرو شو ـ چرن .
28
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که ششمین بار به گناه (اردوش )آلوده شود ـ بی آنکه تاوان بارهای پیشین را داده باشد ـ پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، شصت تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
29
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به گناه (اردوش )آلوده شود و از دادن تاوان آن سر باز زند پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
30
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دیگری را بزند و آسیب سختی بدو برساند ، پاد افره گناهش چیست ؟
31
اهوره مزدا پاسخ داد :
سی تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، سی تازیانه با سرو شو ـ چرن .
دومین بار پنجاه تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پنجاه تازیانه با سرو شو ـ چرن .
سومین بار هفتاد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتاد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
چهارمین بار نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نود تازیانه با سرو شو ـ چرن .
32
کسی که پنجمین بار بدین گناه آلوده شود ـ بی آنکه تاوان بارهای پیشین را داده باشد ـ پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
33
کسی که بدین گناه آلوده شود و از دادن تاوان آن سر باز زند پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
34
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دیگری را چنان بزند که خون وی را بریزد ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد ؟
پنجاه تازیانه با اسپهه اشترا ، پنجاه تازیانه با سرو شو ـ چرن .
دومین بار هفتاد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتاد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
سومین بار نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نود تازیانه با سرو شو ـ چرن .
35
کسی که چهارمین بار بدین گناه آلوده شود ـ بی آنکه تاوان بارهای پیشین را داده باشد ـ پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
36
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دیگری را چنان بزند که خون وی روان شود ، و از دادن تاوان آن سرباز زند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد ؟
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
37
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دیگری را چنان بزند که استخوان وی بشکند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد ؟
هفتاد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتاد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
دومین بار نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نود تازیانه با سرو شو ـ چرن
38
کسی که سومین بار بدین گناه آلوده شود ـ بی آنکه تاوان بارهای پیشین را داده باشد ـ پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
39
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دیگری را چنان بزند که استخوانی از وی بشکند ، و از دادن تاوان آن سرباز زند پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد ؟
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، شصت تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
40
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دیگری را چنان بزند که وی بیهوش شود ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد ؟
نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، شصت تازیانه با سرو شو ـ چرن
41
کسی که دیگر بار بدین گناه آلوده شود ـ بی آنکه تاوان بارهای پیشین را داده باشد ـ پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
42
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دیگری را چنان بزند که وی بیهوش شود و از دادن تاوان این گناه سر باز زند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد ؟
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
43
. . . و اینان لز آن پس در زندگی شان اشون و پیرو منثره ی ور جاوند و دین اهورایی اند . ( یعنی این گناهکاران ، پس از آنکه تاوان گناه خویش را دادند و پاد افره ی آن را پذیرفتند ، مانند دیگر مزداپرستان می توانند در آیین های دینی شرکت کنند .)
بخش دوم
(ث)
44
هرگاه دوتن خواه همدین ، خواه برادر ، خواه دوست ـ با یکدیگر پیمانی بندند تا یکی کالایی ( پیمان برسر کالا) را از دیگری بگیرد یا زنی ( زن نیز مانند گله گاو یا کشتزار موضوع پیمان واقع می شود وپیمان درباره وی در شمار پنجمین گونه پیمانهاست و ارزش آن پیمان بیش از از پیمان برسر گله گاو و کمتر از پیمان برسر کشتزار است .) از خاندان او را به همسری برگزیند یا دانشی را از وی بیاموزد ( پیمان میان شاگرد و آموزگار نیز دز همان رده پنجم جای می گیرد ) آن کس که کالایی را خواستار است باید آن را بدو بدهد ؛ آن کس که زنی را به همسرس برزیده است باید همسرش را بدو بسپارند تا با او زناشویی کند و آن کس که خواستار دانش دینی است باید منثره ورجاوند را بدو بیاموزند . . .
45
. . . او باید بتواند در نخستین و واپسین بخش روز ، در نخستین و واپسین بخش شب ، آموزش یابد تا اندیشه اش سرشار از دانش شود و در اشونی به چنان پایگاهی برسد که بتواند در انجمنی بنشیند و سپاس و نیایش پیشکش ایزدان کند ، که بتواند دانش خویش را پیوسته بیفزاید .
. . . او باید در بخش میانی روز و بخش میانی شب بیاساید و از آن پس آموزش خویش را چندان پی گیرد که بتواند همه ی گفتارهای هیر بدان پیشین را بیاموزد و بر زبان راند .
بخش سوم
(ب)
46
ای سپیتمان زرتشت !
بشود که در برابر آب و آتش فروزان ( آب و آتش فروزان که در بربر آن ، آیین سوگند خوردن بر گزار شود ) کسی گستاخی نورزد و گرفتن ورزاو یا پوشاکی را که همسایه ای بدو سپرده است ، دروغ نخواند .
47
ای سپیتمان زرتشت !
مردی که همسری دارد ، برتر از کسی است که همسری ندارد و پسرانی پدید نمی آورد .
کسی که خانه ای دارد برتر از کسی است که خانه ای ندارد .
کسی که دارایی دارد ، بسی برتر از کسی است که هیچ ندارد .
48
. . . و از میان دو کس ، آن یک که خود را با گوشت سیر کند ، بیش از آن یک که چنین نکند ، از منش نیک سرشار شود .( کسانی هستند که روزی را با خوردن چیزی می گذرانند و از لی زدن به گوشت خودداری ی کنند ما نیز پرهیز می کنیم ؛ اما از هر گناهی در اندیشه و گفتار و کردار . دینهای دیگر مردمان از خوراک روزه می گیرند اما در دین ما از گناه (صد در، 83) .
گرسنه ، مرده ای بیش نیست . سیر به ارزش یک اسپرن ، به ارزش یک گوسفند ، به ارزش یک ورزاو ، به ارزش یک آدمی بر گرسنه برتری دارد .
49
( الف)
. . . سیر می تواند در برابر تاخت و تازهای « استو ویذتو » به ستیزه در ایستد . هموست که می تواند در برابر « ایشوش هواثخت » به ستیزه در ایستد . هموست که می تواند نازک ترین جامه در برابر دیو زمستان به ستیزه در ایستد . هموست که می تواند در برابرفرمانروای خود کامه و تبهکار به ستیزه در ایستد و او را به سر فرو کوبد . هموست که می تواند در برابر آشموغ ناپارسا که چیزی نمی خورد ، به ستیزه در ایستد . . . ( از بند 47 تا اینجا میان بندهای 46 و 49 و بند 49 در واقع دنباله بند 46 است )
49
( ب)
. . . در همان نخستین باری که بدین گناه آلوده شود ( همان گناه سو گند خوردن در برابر آب و آتش فروزان را می گوید که در بند 46 از آن یاد شد .) بی آنکه چشم به راه دومین بار باشند .
50
پاد افره چنین گناهی در دوزخ سخت تر از هر درد و آزاری در این جهان است .
این پاد افره از بریدن اندامهای تن آدمی با کاردهای مفرغین نیز هراس انگیز تر است .
51
پاد افره چنین گناهی در دوزخ سخت تر از هر درد و آزاری در این جهان است .
این پاد افره از میخ کوب کردن اندامهای تن آدمی با میخ های مفرغین نیز هراس انگیز تر است .
52
پاد افره چنین گناهی در دوزخ ، سخت تر از هر درد وآزاری در این جهان است . این پاد افره از سرنگون افکندن کسی از بلندای یک صد بالای آدمی به درون پرتگاهی نیز هراس انگیز تر است .
53
پاد افره چنین گاهی در دوزخ ، سخت تر از هر درد و آزاری در این جهان است . این پاد افره از بردار کشیدن تن آدمی هراس انگیز تر است .
54
در دوزخ پاد افره چنین گناهی ـ گناه کسی که آگاهانه در برابر گوگرد زرّین و آب باز شناسنده ی اشه از دروج ، رشن را گواه گیرد و مهر دروج باشد ـ سخت تر از هر درد وآزاری در این جهان است .
55
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آگاهانه در برابر گو گرد زرّین و آب باز شناسنده ی اشه از دروج رشن را گواه گیرد و مهر دروج باشد ، پاد افره گناهش ر این جهان چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
هفتصد تازیانه بااسپهه ـ اشترا ، شصت تازیانه باسرو شو ـ چرن .
کسی که از باز گرداندن سپرده ای به دارنده اش ، خود داری کند ، کردارش بدان ماند که آن سپرده را از آن دارنده اش دزدیده باشد . تا هنگامی که آن سپرده را در خانه ی خویش نگاه دارد ، هر روز و هر شب که بدان دست زند و آن را از آن خویش بشمارد ، بدان ماند که دیگر بار آن را دزدیده باشد .
بخش دوم
( الف)
2
ای دادار جهان استومند ! ای اهوره مزدا ! ای اشون !
شمار پیمانهای تو چند است ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
شمار پیمانهای من شش است :
نخست گفتار ـ پیمان
دوم دست ـ پیمان
سوم گوسفند ـ پیمان
چهارم گاو ـ پیمان
پنجم مردم ـ پیمان
ششم کشتزار ـ پیمان ؛ کشتزاری در زمینی خوب ، کشتزاری آباد و بار آور.
بخش دوم
(ب)
3
کسی که گفتار ـ پیمان را تنها گفتاری بینگارد ، باید آن را به دست ـ پیمان دگرگون کند و بهای دست ـ پیمان را بدهد .
4
دست ـ پیمان باید به گوسفند ـ پیمان دگرگون شود و بهای گوشفند ـ پیمان را به جای آن بدهد .
گوسفند ـ پیمان باید به گاو ـ پیمان دگرگون شود و بهای گاو ـ پیمان را به جای آن بدهد .
گاو ـ پیمان باید به مردم ـ پیمان تبدیل شود و بهای مردم ـ پیمان را به جای آن بدهد .
مردم ـ پیمان باید به کشتزار ـ پیمان دگرگون شود و بهای کشتزار ـ پیمان را به جای آن بدهد .
بخش دوم
( پ)
5
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که گفتار ـ پیمان را بشکند ، تا چه اندازه گرفتار گناه خویش شود ؟
اهوره مزدا پاسخ داد ؟
گناه وی ، نزدیکترین و خویشاوندانش را بدهکارتاوانی سیصد برابر بهای آن پیمان کند .
6
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دست ـ پیمان را بشکند ، تا چه اندازه گرفتار گناه خویش شود ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
گناه وی ، نزدیکترین و خویشاوندانش را بدهکار تاوانی ششصد برابر بهای آن پیمان کند .
7
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که گوسفند ـ پیمان را بشکند ، تا چه اندازه گرفتار گناه خویش شود ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
گناه وی ، نزدیکترین و خویشاوندانش را بدهکار تاوانی هفتصد برابر بهای آن پیمان کند .
8
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که گاو ـ پیمان را بشکند ، تا چه اندازه گرفتار گناه خویش شود ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
گناه وی ، نزدیکترین و خویشاوندانش را بدهکار تاوانی هشتصد برابر بهای آن پیمان کند .
9
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که مردم ـ پیمان را بشکند ، تا چه اندازه گرفتار گناه خویش شود ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
گناه وی ، نزدیکترین و خویشاوندانش را بدهکار تاوانی نهصد برابر بهای آن پیمان کند .
10
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که کشتزار ـ پیمان را بشکند ، تا چه اندازه گرفتار گناه خویش شود ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
گناه وی ، نزدیکترین و خویشاوندانش را بدهکار تاوانی هزار برابر بهای آن پیمان کند
بخش دوم
( ت)
11
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که گفتار ـ پیمان را بشکند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
سیصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، سیصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
12
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دست ـ پیمان را بشکند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
ششصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، ششصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
13
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که گوسفند ـ پیمان را بشکند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
هفصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
14
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که گاو ـ پیمان را بشکند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
هشتصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هشتصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
15
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که مردم ـ پیمان را بشکند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
نهصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نهصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
16
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که کشتزار ـ پیمان را بشکند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هزار تازیانه با سرو شو ـ چرن .
بخش سوم
( الف)
17
کسی که به آهنگ زدن دیگری برخیزد ، گناهش آگرپت است .
کسی که بر سر دیگری فرود آید تا او را بزند ، گناهش او ایریشت است .
کسی که بد خواهانه آغاز به زدن دیگری کند ، گناهش اردوش است .
هر گاه پنج بار دیگر به این کار دست زند ، پشوتنو شود .
18
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به گاه اگرپت آلوده شود ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پنج تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پنج تازیانه با سرو شو ـ چرن .
دومین بار ده تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، ده تازیانه با سرو شو ـ چرن
سومین بار پانزده تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پانزده تازیانه با سرو شو ـ چرن .
19
چهارمین بار سی تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، سی تازیانه با سرو شو ـ چرن .
پنجمین بار پنجاه نازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پنجاه تازیانه با سرو شو ـ چرن .
ششمین با رشصت تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، شصت تازیانه با سرو شو ـ چرن .
هفتمین بار نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا نود تازیانه با سرو شو ـ چرن .
20
کسی که هشتمین بار به گناه آگرپت آلوده شود ـ بی آنکه تاوان بارهای پیشین را داده باشد ـ پاد افره ی گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد ؟
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
21
کسی که به گناه آگرپت آلوده شود و از دادن تاوان آن سر باز زند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه یا اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
22
ای دادار جهان استومند! ای اشون !
کسی که به گناه او ایریشت آلوده شود ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد:
ده تازیانه با اسپهه اشترا ، ده ازیانه با سرو شو ـ چرن .
دومین بار پانزده تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پانزده تازیانه با سرو شو ـ چرن .
23
سومین بار سی تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، سی تازیانه با سرو شو ـ چرن .
چهارمین بارپنجاه تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پنجاه تازیانه با سرو شو ـ چرن .
پنجمین بار هفتاد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتاد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
ششمین بار نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نود تازیانه با سرو شو ـ چرن .
24
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که هفتمین بار به گناه (او اُیریشت )آلوده شود ـ بی آنکه تاوان بارهای پیشین را داده باشد ـ پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
25
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که هفتمین بار به گناه (او اُیریشت )آلوده شود و از دادن تاوان آن سر باز زند پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، شصت تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
26
ای دادار جهان استومند کسی که به گناه ( اردوش ) آلوده شود ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پانزده تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پانزده تازیانه با سرو شو ـ چرن .
27
دومین بار سی تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، سی تازیانه با سرو شو ـ چرن .
سومین بارپنجاه تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پنجاه تازیانه با سرو شو ـ چرن .
چهارمین بار هفتاد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتاد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
پنجمین بار نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نود تازیانه با سرو شو ـ چرن .
28
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که ششمین بار به گناه (اردوش )آلوده شود ـ بی آنکه تاوان بارهای پیشین را داده باشد ـ پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، شصت تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
29
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به گناه (اردوش )آلوده شود و از دادن تاوان آن سر باز زند پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
30
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دیگری را بزند و آسیب سختی بدو برساند ، پاد افره گناهش چیست ؟
31
اهوره مزدا پاسخ داد :
سی تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، سی تازیانه با سرو شو ـ چرن .
دومین بار پنجاه تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پنجاه تازیانه با سرو شو ـ چرن .
سومین بار هفتاد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتاد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
چهارمین بار نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نود تازیانه با سرو شو ـ چرن .
32
کسی که پنجمین بار بدین گناه آلوده شود ـ بی آنکه تاوان بارهای پیشین را داده باشد ـ پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
33
کسی که بدین گناه آلوده شود و از دادن تاوان آن سر باز زند پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
34
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دیگری را چنان بزند که خون وی را بریزد ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد ؟
پنجاه تازیانه با اسپهه اشترا ، پنجاه تازیانه با سرو شو ـ چرن .
دومین بار هفتاد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتاد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
سومین بار نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نود تازیانه با سرو شو ـ چرن .
35
کسی که چهارمین بار بدین گناه آلوده شود ـ بی آنکه تاوان بارهای پیشین را داده باشد ـ پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
36
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دیگری را چنان بزند که خون وی روان شود ، و از دادن تاوان آن سرباز زند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد ؟
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
37
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دیگری را چنان بزند که استخوان وی بشکند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد ؟
هفتاد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتاد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
دومین بار نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نود تازیانه با سرو شو ـ چرن
38
کسی که سومین بار بدین گناه آلوده شود ـ بی آنکه تاوان بارهای پیشین را داده باشد ـ پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
39
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دیگری را چنان بزند که استخوانی از وی بشکند ، و از دادن تاوان آن سرباز زند پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد ؟
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، شصت تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
40
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دیگری را چنان بزند که وی بیهوش شود ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد ؟
نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، شصت تازیانه با سرو شو ـ چرن
41
کسی که دیگر بار بدین گناه آلوده شود ـ بی آنکه تاوان بارهای پیشین را داده باشد ـ پادافره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
42
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که دیگری را چنان بزند که وی بیهوش شود و از دادن تاوان این گناه سر باز زند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد ؟
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره ی گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
43
. . . و اینان لز آن پس در زندگی شان اشون و پیرو منثره ی ور جاوند و دین اهورایی اند . ( یعنی این گناهکاران ، پس از آنکه تاوان گناه خویش را دادند و پاد افره ی آن را پذیرفتند ، مانند دیگر مزداپرستان می توانند در آیین های دینی شرکت کنند .)
بخش دوم
(ث)
44
هرگاه دوتن خواه همدین ، خواه برادر ، خواه دوست ـ با یکدیگر پیمانی بندند تا یکی کالایی ( پیمان برسر کالا) را از دیگری بگیرد یا زنی ( زن نیز مانند گله گاو یا کشتزار موضوع پیمان واقع می شود وپیمان درباره وی در شمار پنجمین گونه پیمانهاست و ارزش آن پیمان بیش از از پیمان برسر گله گاو و کمتر از پیمان برسر کشتزار است .) از خاندان او را به همسری برگزیند یا دانشی را از وی بیاموزد ( پیمان میان شاگرد و آموزگار نیز دز همان رده پنجم جای می گیرد ) آن کس که کالایی را خواستار است باید آن را بدو بدهد ؛ آن کس که زنی را به همسرس برزیده است باید همسرش را بدو بسپارند تا با او زناشویی کند و آن کس که خواستار دانش دینی است باید منثره ورجاوند را بدو بیاموزند . . .
45
. . . او باید بتواند در نخستین و واپسین بخش روز ، در نخستین و واپسین بخش شب ، آموزش یابد تا اندیشه اش سرشار از دانش شود و در اشونی به چنان پایگاهی برسد که بتواند در انجمنی بنشیند و سپاس و نیایش پیشکش ایزدان کند ، که بتواند دانش خویش را پیوسته بیفزاید .
. . . او باید در بخش میانی روز و بخش میانی شب بیاساید و از آن پس آموزش خویش را چندان پی گیرد که بتواند همه ی گفتارهای هیر بدان پیشین را بیاموزد و بر زبان راند .
بخش سوم
(ب)
46
ای سپیتمان زرتشت !
بشود که در برابر آب و آتش فروزان ( آب و آتش فروزان که در بربر آن ، آیین سوگند خوردن بر گزار شود ) کسی گستاخی نورزد و گرفتن ورزاو یا پوشاکی را که همسایه ای بدو سپرده است ، دروغ نخواند .
47
ای سپیتمان زرتشت !
مردی که همسری دارد ، برتر از کسی است که همسری ندارد و پسرانی پدید نمی آورد .
کسی که خانه ای دارد برتر از کسی است که خانه ای ندارد .
کسی که دارایی دارد ، بسی برتر از کسی است که هیچ ندارد .
48
. . . و از میان دو کس ، آن یک که خود را با گوشت سیر کند ، بیش از آن یک که چنین نکند ، از منش نیک سرشار شود .( کسانی هستند که روزی را با خوردن چیزی می گذرانند و از لی زدن به گوشت خودداری ی کنند ما نیز پرهیز می کنیم ؛ اما از هر گناهی در اندیشه و گفتار و کردار . دینهای دیگر مردمان از خوراک روزه می گیرند اما در دین ما از گناه (صد در، 83) .
گرسنه ، مرده ای بیش نیست . سیر به ارزش یک اسپرن ، به ارزش یک گوسفند ، به ارزش یک ورزاو ، به ارزش یک آدمی بر گرسنه برتری دارد .
49
( الف)
. . . سیر می تواند در برابر تاخت و تازهای « استو ویذتو » به ستیزه در ایستد . هموست که می تواند در برابر « ایشوش هواثخت » به ستیزه در ایستد . هموست که می تواند نازک ترین جامه در برابر دیو زمستان به ستیزه در ایستد . هموست که می تواند در برابرفرمانروای خود کامه و تبهکار به ستیزه در ایستد و او را به سر فرو کوبد . هموست که می تواند در برابر آشموغ ناپارسا که چیزی نمی خورد ، به ستیزه در ایستد . . . ( از بند 47 تا اینجا میان بندهای 46 و 49 و بند 49 در واقع دنباله بند 46 است )
49
( ب)
. . . در همان نخستین باری که بدین گناه آلوده شود ( همان گناه سو گند خوردن در برابر آب و آتش فروزان را می گوید که در بند 46 از آن یاد شد .) بی آنکه چشم به راه دومین بار باشند .
50
پاد افره چنین گناهی در دوزخ سخت تر از هر درد و آزاری در این جهان است .
این پاد افره از بریدن اندامهای تن آدمی با کاردهای مفرغین نیز هراس انگیز تر است .
51
پاد افره چنین گناهی در دوزخ سخت تر از هر درد و آزاری در این جهان است .
این پاد افره از میخ کوب کردن اندامهای تن آدمی با میخ های مفرغین نیز هراس انگیز تر است .
52
پاد افره چنین گناهی در دوزخ ، سخت تر از هر درد وآزاری در این جهان است . این پاد افره از سرنگون افکندن کسی از بلندای یک صد بالای آدمی به درون پرتگاهی نیز هراس انگیز تر است .
53
پاد افره چنین گاهی در دوزخ ، سخت تر از هر درد و آزاری در این جهان است . این پاد افره از بردار کشیدن تن آدمی هراس انگیز تر است .
54
در دوزخ پاد افره چنین گناهی ـ گناه کسی که آگاهانه در برابر گوگرد زرّین و آب باز شناسنده ی اشه از دروج ، رشن را گواه گیرد و مهر دروج باشد ـ سخت تر از هر درد وآزاری در این جهان است .
55
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آگاهانه در برابر گو گرد زرّین و آب باز شناسنده ی اشه از دروج رشن را گواه گیرد و مهر دروج باشد ، پاد افره گناهش ر این جهان چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
هفتصد تازیانه بااسپهه ـ اشترا ، شصت تازیانه باسرو شو ـ چرن .
زرتشت : وندیدا
فرگرد ششم
بخش یکم
1
زمینی که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، تا کی باید کشت ناشده رها شود ؟
اهوره مزداپاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
زمینی که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، باید تا یک سال کشت ناشده رها شود .
2
تا یک سال ، هیچ مزدا پرستی نباید بر آن بخش از زمین که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، بذر بیفشاند یا اب روان کند . او می تواند بر دیگر بخشهای زمین بذر بیفشاند و آب روان کند .
3
کسی که تا یک سال بر زمینی که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، بذر بیفشاند یا آب وان کند ، گناهش برابر گناه کسی است که مردار در آب یا خاک یا در پای گیاهان بیندازد .
4
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مزداپرستان تا یک سال بر زمینی که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، بذر بیفشانند یا اب روان کنند ، پاد افره گناهش چیست ؟
5
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان پشو تنو هستند و پاد افره گاهشان دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .( اگر شخم بزنند و بذر بیفشانند ، اوان گناهشان یک تنافوهر و اگر آب بر زمین روان کنند ، یک تنافوهر و اگر شخم بزنند و بذر بیفشانند و آب بر آن روان کنند ، دو تنافوهر است )
6
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مزداپرستان بخواهند زمین را دیگر باره آماده کشت کنند ، آن را شخم زنند و بر آن بذر بیفشانند و آب روان کنند ، چه باید بکنند ؟
7
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان باید در پی استخوان ، وی ، گوشت ، سرگین یا خونی که شاید در آنجا بازمانده باشد ، بر ان زمین به جست و جو بپردازند .
8
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر آنان در پی استخوان ، موی ، گوشت ، سرگین یا خونی که شاید در آنجا باز مانده باشد ، برآن زمین به جست و جو نپردازند ، پاد افره گاهشان چیست ؟
9
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان پشو تنو هستند و پاد افره گناهشان دویست تازیانه با اسپه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
بخش دوم
10
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان مرده ـ همچند بند سر انگشت کوچک ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
11
اهوره مزدا پاسخ داد :
سی تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، سی تازیانه با سرو شو ـ چرن .
12
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند بند سر انگشت اشاره ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
13
اهوره مزدا پاسخ داد :
پنجاه تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پنجاه تازیانه با سرو شو ـ چرن .
14
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند بند سر انگشت میانی ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
15
اهوره مزدا پاسخ داد :
هفتاد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتاد تازیانه با سرو شو ـ چرن
16
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند انگشتی یا دنده ای ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
17
اهوره مزدا پاسخ داد :
نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نود تازیانه با سرو شو ـ چرن
18
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند دوانگشت یا دودنده ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
19
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست ازیانه با سرو شو ـ چرن است .
20
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند استخوان بازو یا استخوان ران ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
21
اهوره مزدا پاسخ داد :
چهارصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ،چهارصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
22
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند کاسه ی سر ـ را برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
23
اهوره مزدا پاسخ داد :
ششصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ،ششصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
24
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی تمام پیکر سگ یا ادمی مرده را برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
25
اهوره مزدا پاسخ داد :
هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هزار تازیانه با سرو شو ـ چرن .
بخش سوم
26
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هرگاه مزداپرستی پوینده یا دونده یا سواره یا ارابه رانان به مرداری در آب روان برخورد ، چه باید بکند ؟
27
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت !
بر اوست که کفش و جامه از تن برگیرد و به درون اب رود و مردار را از آب برآورد .
بر اوست که در اب تا قوزک پا ، تازانو ، تا کمر یا تا بالای ادمی فرو رود تا بدان مردار برسد .
28
ای دادار جهان استومند ! ای اشون!
اگر آن مرداردر کار پوسیدن و از هم پاشیدن باشد ، آن مزداپرست چه باید بکند ؟
29
اهوره مزدا پاسخ اد :
بر اوست که هرچه بیشتر بتواند تکّه های مردار را با دو دست خویش بگیرد ، از آب بیرون آورد و بر زمین خشک بگذارد .
از ان پس استخوان ، وی ، چربی ، گوشت ، یا سرگین یا خونی که شاید از آن مردار در آب بازمانده باشد ، هیچ گناهی بر گردن وی نگذارد .
30
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو تا چه اندازه از آب استخری را به گند و پلیدی و ناپاکی می آلاید ؟
31
اهوره مزدا پاسخ داد :
شش گام درهریک از چهارسوی .
تا هنگامی که مردار را از آب برنگیرند ، آن آب پاک و آشامیدنی نیست .
پس باید مردار را از استخر بیرون کشند و بر زمین خشک فرو گذارند . . .
32
. . . و از آب استخر ، نیمی یا یک سوم یا یک چهارم یا یک پنجم را ـ به فراخور توانایی ـ بیرون کشند . پس از آن که مردار از آب گرفته شد وآب را بیرون کشیدند ، بازمانده ی آب پاک است و ستورانو مردمان می توانند مانند پیشتر از آن بیاشامند .
33
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو تا چه اندازه از آب چاهی را به گند و پلیدی و اپاکی می آلاید ؟
34
اهوره مزدا پاسخ داد :
تا هنگامی که مردار را از آب چاه برنیاورند ، آب آن پاک و آشامیدنی نیست . پس باید مردار را از چاه برآورند و بر زمین خشک فرو گذارند . . .
35
. . . وآب چاه ،نیمی یا یک سوم یا یک چهارم یایک پنجم را ـ به فراخور توانایی ـ بیرون کشند . پس از آن که مردار از آب گرفته شد و اب را بیرون کشیدند ، بازمانده آب پاک است و ستوران و مردمان می توانند مانند پیشتر ، از آن آب بیاشامند .
36
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو تا چه اندازه از یک لایه ی برف یا تگرگ را به گند و پلیدی و ناپاکی می آلاید؟
37
اهوره مزدا پاسخ داد :
سه گام از هریک از چهارسوی .
تا هنگامی که مردار را از برف یا تگرگ برنگیرند ، آب آن پاک . اشامیدنی نیست .
پس باید مردار را از برف یا تگرگ برگیرند و بر زمین خشک فرو گذارند . . .
38
. . . پس از آنکه مردار برگرفته شد ، آب آن برف یا تگرگ پاک است و توران و مردمان می توانند مانند پیشتر ، از آن آب بیاشامند .
39
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو تا چه اندازه از آبی روان را به گند و پلیدی و ناپاکی می آلاید ؟
40
اهوره مزدا پاسخ داد :
سه گام از پایین دست آب ، نه گام از بالا دست آب و شش گام از پهنای آب .
تا هنگامی که مردار را از آب برنگیرند ، آن آب پاک و آشامیدنی نیست .
پس باید مردار را از آب بیرون کشند و بر زمین خشک فرو گذارند . . .
41
. . . پس از آنکه مردار بر گرفته شد و آب سه بار گذشت ( هنگامی که سه بار گذشته باشد ) ، آن آب پاک است و ستوران و مردمان می توانند مانند پیشتر، از آن آب بیاشامند .
بخش چهارم
42
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا هوم را هرگاه با مردار سگان یا مردمان برخورد یابد ، می توان دیگر باره پاک کرد ؟
43
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
هیچ مرداری نمی تواند نوشابه ی هوم ر که برای آیین پیشکش آماده شده باشد ، به تباهی یا مرگ بیالاید .
اگر هوم برای ایین پیشکش فشرده نشده باشد، شاخه آن در برخورد با مردار به درازای چهار اگشت آلوده می شود . پس سزاوار است که آن اندازه از درازای شاخه را در میان خانه به خاک سپارند و تا یک سال بر جای بگذارند و از آن پس ، هر اشونی می تواند نوشابه برگرفته از آن را بیاشامد .
بخش پنجم
44
ای دادار جهان استومند! ای اشون !
پیکر مردگان را به کجا باید برد و در کجا باید گذاشت ؟
45
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
بر فراز کوه ها ، در جایی که همیشه سگان و پرندگان مردار خوار سر می برند .
46
مزداپرسان باید پاها و موهای مرده را با مفرغ و سنگ و سرب در زمین استوار کنند ؛ مبادا که سگان و پرندگان مردارخوار ، استخوانها را برگیرند و در اب یا در پای درختان بیندازند .
47
هرگاه آنان پیکر مرده ای را در زمین استوار نکنند و سگان و پرندگان مردار خوار ، استخوانها رابرگیرند و در آب یا در پای درختان بیندازند ، پاد افره گناهشان چیست ؟
48
اهوره مزداپاسخ داد ؟
کردار آان کردار پشو تنو است وپاد افره گناهشان دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
49
ای دادارجهان استومند ! ای اشون !
استخوانهای مردگان را به کجا باید برد و در کجا باید گذاشت ؟
50
اهوره مزدا پاسخ داد :
مزدا پرستان باید استودانی بسازند در جایی که اب باران نایستد ؛ درجایی دور از گذر سگ و روباه و گرگ .
51
آنان باید اگربتوانند استودانی با سنگ و ساروج و خاک برپا کنند و اگر نتواند بایدپیکر مرده را زیر تابش ستارگان و ماه و خورشید ، برهنه روی فرش و بالشی که از آن او بوده است ، بر زمین بگذارند .
1
زمینی که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، تا کی باید کشت ناشده رها شود ؟
اهوره مزداپاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
زمینی که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، باید تا یک سال کشت ناشده رها شود .
2
تا یک سال ، هیچ مزدا پرستی نباید بر آن بخش از زمین که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، بذر بیفشاند یا اب روان کند . او می تواند بر دیگر بخشهای زمین بذر بیفشاند و آب روان کند .
3
کسی که تا یک سال بر زمینی که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، بذر بیفشاند یا آب وان کند ، گناهش برابر گناه کسی است که مردار در آب یا خاک یا در پای گیاهان بیندازد .
4
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مزداپرستان تا یک سال بر زمینی که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، بذر بیفشانند یا اب روان کنند ، پاد افره گناهش چیست ؟
5
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان پشو تنو هستند و پاد افره گاهشان دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .( اگر شخم بزنند و بذر بیفشانند ، اوان گناهشان یک تنافوهر و اگر آب بر زمین روان کنند ، یک تنافوهر و اگر شخم بزنند و بذر بیفشانند و آب بر آن روان کنند ، دو تنافوهر است )
6
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مزداپرستان بخواهند زمین را دیگر باره آماده کشت کنند ، آن را شخم زنند و بر آن بذر بیفشانند و آب روان کنند ، چه باید بکنند ؟
7
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان باید در پی استخوان ، وی ، گوشت ، سرگین یا خونی که شاید در آنجا بازمانده باشد ، بر ان زمین به جست و جو بپردازند .
8
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر آنان در پی استخوان ، موی ، گوشت ، سرگین یا خونی که شاید در آنجا باز مانده باشد ، برآن زمین به جست و جو نپردازند ، پاد افره گاهشان چیست ؟
9
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان پشو تنو هستند و پاد افره گناهشان دویست تازیانه با اسپه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
بخش دوم
10
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان مرده ـ همچند بند سر انگشت کوچک ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
11
اهوره مزدا پاسخ داد :
سی تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، سی تازیانه با سرو شو ـ چرن .
12
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند بند سر انگشت اشاره ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
13
اهوره مزدا پاسخ داد :
پنجاه تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پنجاه تازیانه با سرو شو ـ چرن .
14
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند بند سر انگشت میانی ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
15
اهوره مزدا پاسخ داد :
هفتاد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتاد تازیانه با سرو شو ـ چرن
16
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند انگشتی یا دنده ای ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
17
اهوره مزدا پاسخ داد :
نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نود تازیانه با سرو شو ـ چرن
18
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند دوانگشت یا دودنده ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
19
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست ازیانه با سرو شو ـ چرن است .
20
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند استخوان بازو یا استخوان ران ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
21
اهوره مزدا پاسخ داد :
چهارصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ،چهارصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
22
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند کاسه ی سر ـ را برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
23
اهوره مزدا پاسخ داد :
ششصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ،ششصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
24
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی تمام پیکر سگ یا ادمی مرده را برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
25
اهوره مزدا پاسخ داد :
هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هزار تازیانه با سرو شو ـ چرن .
بخش سوم
26
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هرگاه مزداپرستی پوینده یا دونده یا سواره یا ارابه رانان به مرداری در آب روان برخورد ، چه باید بکند ؟
27
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت !
بر اوست که کفش و جامه از تن برگیرد و به درون اب رود و مردار را از آب برآورد .
بر اوست که در اب تا قوزک پا ، تازانو ، تا کمر یا تا بالای ادمی فرو رود تا بدان مردار برسد .
28
ای دادار جهان استومند ! ای اشون!
اگر آن مرداردر کار پوسیدن و از هم پاشیدن باشد ، آن مزداپرست چه باید بکند ؟
29
اهوره مزدا پاسخ اد :
بر اوست که هرچه بیشتر بتواند تکّه های مردار را با دو دست خویش بگیرد ، از آب بیرون آورد و بر زمین خشک بگذارد .
از ان پس استخوان ، وی ، چربی ، گوشت ، یا سرگین یا خونی که شاید از آن مردار در آب بازمانده باشد ، هیچ گناهی بر گردن وی نگذارد .
30
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو تا چه اندازه از آب استخری را به گند و پلیدی و ناپاکی می آلاید ؟
31
اهوره مزدا پاسخ داد :
شش گام درهریک از چهارسوی .
تا هنگامی که مردار را از آب برنگیرند ، آن آب پاک و آشامیدنی نیست .
پس باید مردار را از استخر بیرون کشند و بر زمین خشک فرو گذارند . . .
32
. . . و از آب استخر ، نیمی یا یک سوم یا یک چهارم یا یک پنجم را ـ به فراخور توانایی ـ بیرون کشند . پس از آن که مردار از آب گرفته شد وآب را بیرون کشیدند ، بازمانده ی آب پاک است و ستورانو مردمان می توانند مانند پیشتر از آن بیاشامند .
33
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو تا چه اندازه از آب چاهی را به گند و پلیدی و اپاکی می آلاید ؟
34
اهوره مزدا پاسخ داد :
تا هنگامی که مردار را از آب چاه برنیاورند ، آب آن پاک و آشامیدنی نیست . پس باید مردار را از چاه برآورند و بر زمین خشک فرو گذارند . . .
35
. . . وآب چاه ،نیمی یا یک سوم یا یک چهارم یایک پنجم را ـ به فراخور توانایی ـ بیرون کشند . پس از آن که مردار از آب گرفته شد و اب را بیرون کشیدند ، بازمانده آب پاک است و ستوران و مردمان می توانند مانند پیشتر ، از آن آب بیاشامند .
36
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو تا چه اندازه از یک لایه ی برف یا تگرگ را به گند و پلیدی و ناپاکی می آلاید؟
37
اهوره مزدا پاسخ داد :
سه گام از هریک از چهارسوی .
تا هنگامی که مردار را از برف یا تگرگ برنگیرند ، آب آن پاک . اشامیدنی نیست .
پس باید مردار را از برف یا تگرگ برگیرند و بر زمین خشک فرو گذارند . . .
38
. . . پس از آنکه مردار برگرفته شد ، آب آن برف یا تگرگ پاک است و توران و مردمان می توانند مانند پیشتر ، از آن آب بیاشامند .
39
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو تا چه اندازه از آبی روان را به گند و پلیدی و ناپاکی می آلاید ؟
40
اهوره مزدا پاسخ داد :
سه گام از پایین دست آب ، نه گام از بالا دست آب و شش گام از پهنای آب .
تا هنگامی که مردار را از آب برنگیرند ، آن آب پاک و آشامیدنی نیست .
پس باید مردار را از آب بیرون کشند و بر زمین خشک فرو گذارند . . .
41
. . . پس از آنکه مردار بر گرفته شد و آب سه بار گذشت ( هنگامی که سه بار گذشته باشد ) ، آن آب پاک است و ستوران و مردمان می توانند مانند پیشتر، از آن آب بیاشامند .
بخش چهارم
42
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا هوم را هرگاه با مردار سگان یا مردمان برخورد یابد ، می توان دیگر باره پاک کرد ؟
43
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
هیچ مرداری نمی تواند نوشابه ی هوم ر که برای آیین پیشکش آماده شده باشد ، به تباهی یا مرگ بیالاید .
اگر هوم برای ایین پیشکش فشرده نشده باشد، شاخه آن در برخورد با مردار به درازای چهار اگشت آلوده می شود . پس سزاوار است که آن اندازه از درازای شاخه را در میان خانه به خاک سپارند و تا یک سال بر جای بگذارند و از آن پس ، هر اشونی می تواند نوشابه برگرفته از آن را بیاشامد .
بخش پنجم
44
ای دادار جهان استومند! ای اشون !
پیکر مردگان را به کجا باید برد و در کجا باید گذاشت ؟
45
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
بر فراز کوه ها ، در جایی که همیشه سگان و پرندگان مردار خوار سر می برند .
46
مزداپرسان باید پاها و موهای مرده را با مفرغ و سنگ و سرب در زمین استوار کنند ؛ مبادا که سگان و پرندگان مردارخوار ، استخوانها را برگیرند و در اب یا در پای درختان بیندازند .
47
هرگاه آنان پیکر مرده ای را در زمین استوار نکنند و سگان و پرندگان مردار خوار ، استخوانها رابرگیرند و در آب یا در پای درختان بیندازند ، پاد افره گناهشان چیست ؟
48
اهوره مزداپاسخ داد ؟
کردار آان کردار پشو تنو است وپاد افره گناهشان دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
49
ای دادارجهان استومند ! ای اشون !
استخوانهای مردگان را به کجا باید برد و در کجا باید گذاشت ؟
50
اهوره مزدا پاسخ داد :
مزدا پرستان باید استودانی بسازند در جایی که اب باران نایستد ؛ درجایی دور از گذر سگ و روباه و گرگ .
51
آنان باید اگربتوانند استودانی با سنگ و ساروج و خاک برپا کنند و اگر نتواند بایدپیکر مرده را زیر تابش ستارگان و ماه و خورشید ، برهنه روی فرش و بالشی که از آن او بوده است ، بر زمین بگذارند .
زرتشت : وندیدا
فرگرد هشتم
بخش یکم
1
اگر سگی یا آدمی در خانه ای چوبین یا کلبه ای جگن پوش بمیرد ، مزداپرستان چه باید بکنند؟
2
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان باید به جست و جوی دخمه ای برآیند . آنان باید همه ی گرداگردخود را در پی یافتن دخمه ای جست و جو کنند .
اگر بردن مرده از خانه برای ایشان اسان تر از جابجا شدن باشد ، باید مرده را از خانه بیرون برند و خانه را بگذارند برپا بماند و آن رابا اورواسنی یا وهو ـ گون یا وهو کرتی یا هذا ـ نئپتا یا هرگیاه خوشبوی دیگری ، خوشبو کنند .
3
اگر جا به جا شدن از آن خانه آسان تر از بیرون بردن مرده باشد ، بایداز ان خانه دور شود و مرده رابگذارند در همان جا بماند و خانه او را با اورواسنی یا وهو ـ گون یا وهو ـ کرتی یا هذا ـ نئپتا یا هرگیاه خوشبوی دیگری خوشبو کنند .
بخش دوم
4
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر در خانه ی مزداپرستان ناگهان سگی یا آدمی بمیرد و در همان هنگام باران یا برف ببارد یا باد بوزد یا تاریکی در کار فرا رسیدن باشد ( هنگامی که گله ها و مردمان راه خویش را گم می کنند ) مزداپرستان چه باید بکنند ؟
5-7
................................................................................................................................................................................................................................( بندهای 17-15 فر 3 و بندهای 48-46 فر 5)
8
آنان باید در آنجا گوری بکنند ( اگر زمین سخت باشد ، به گودی نیم گام و اگر نرم باشد به گودی نیمی از بالای آدمی ) و بر کف آن گور ، خاکستر یا تپاله ی گاو بریزند و سر ان رابا تکّه ای آجر یا سنگ یا کلوخ بپوشانند .
9
آنان باید مردار را دو شب یاسه شب یا یک ماه در آن جا بگذارند تا هنگامی که پرندگان به پرواز در آیند و گیاهان بویند و سیلابها روان شوند و باد ، آبهای روی زمین را بخشکاند .
10
هنگامی که پرندگان به پرواز درآمدند و گیاهان روییدند وسیلابها روان شدند و باد ، آبهای روی زمین را خشکاند ، مزداپرستان باید شکافی در دیوار خانه پدید آورند و دو مرد چیره دست و نیرومند را فرا خوانند وآنان باید جامه های خویش را از تن بدر آورند و مردار را برگیرند و به ساختمانی که از سنگ و ساروج و خاک ساخه شده است در جایی که همیشه سگان و پرندگان مردارخوار هستند ، ببرند .
11
پس از آن ، نسو کشان در سه گامی مرده بنشیند و آنگاه موبد رو به مزداپرستان چنین بانگ برآورد :
ای مزداپرستان !
بدین جا پیشاب بیاورید تا نسو کشان گیسو وتن خویش را بدان بشویند .
12
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
پیشابی که نسو کشان باید گیسو وتن خویش را بدان بشویند ، کدام است ؟
پیشاب گوسفند یا گاو نر؟ پیشاب مرد یا زن ؟
13
اهوره مزدا پاسخ داد :
پیشاب گوسفند یا گاو نر، اما نه پیشاب مرد و نه پیشاب زن ، مگر آن که مرد یا زن ، نزدیکترین خویشاوند مرده باشند .
مزداپرستان باید پیشاب آماده کنند تا نسو کشان گیسو و تن خویش را بدان بشویند
بخش سوم
14
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا گله های گوسفدان و گاوان و گروه های مردان و زنان و آتش ـ پسر اهوره مزدا و دسته های برسم ویژه ی آیین و مردم اشون می توانند بار دیگر از راهی که مردار سگان و مردمان از آن برده شده است بگذرند ؟
15
اهوره مزدا پاسخ داد :
نه گله های گوسفندان و گاوان ، نه گروههای مردان وزنان ، نه آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ نه دسته های برسم ویژه آیین و نه مردم اشون می توانند از آن اه بگذرند .
16
شما باید سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوشی را سه بار از درازای آن راه بگذرانید .
هنگامی که سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش بدان جا آورده شود، دروج نسو به پیکر مگسی وزوز کنان با زانوان از پیش و دم از پس برآمده ، همه تن آلوده ب لایش ها ، همچون پلیدترین خرفستران به سرزمینهای اپاختر ، واپس می گریزد .
17
هرگاه سگ با بیزاری از آن راه بگذرد ، باید سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوشی را شش بار از درازای آن راه بگذرانید .
هنگامی که سک زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش بدان جا آورده شود ، دروج سو به پیکر مگسی ...............................................................................( دنباله جمله مانند بند 16 است )
18
هر گاه سگ با بیزاری از آن راه بگذرد ، باید سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش را نهبار از درازای آن راه بگذرانید .
هنگامی که سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش بدان جا آورده شود ، دروج نسو به پیکر مگسی .............................................................................(دنباله جمله مانند بند 16 است )
19
باید موبدی پیشاپیش از درازای آن راه بگذرد و این پیروزمندترین و چاره بخش ترین باژ را از بر خواند :
« یثه آهو و یریو »
20
.............................................................................................................................................................................................................(گاه . یس . 46 بند 7 و یس . 44 بند 16)
21
ای مزدا ! ای سپندارمد!
ما را زا کین توزی دشمنان نگاه دارید .
ای دروج دیو خوی !
نابود شو .
ای دیو زادگان !
ابود شوید .
ای دروج !
دور شو وبمیر.
ای دروج !
از این جا بگریز و دور شو . به سرزمین های اپاختر دور شو و بمیر. مباد که تو جهان استومند سپند مینو را نابودکنی .
22
پس آنگاه مزداپرستان می توانند گوسفندو گاو و مرد و زن و آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ و دسته های برسم ویژه آیین و مردم اشون را از آن راه بگذرانند .
از آن پس مزداپرستان می توانند در آ ن خانه ، خوراک گوشتی و شراب داشته باشند . آن خانه پاک می شود و همچون پیشتر ف زندگی در آنجا گناهی ندارد .
بخش چهارم
23
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی جامه چرمی یابافته را به اندازه ای که تا قوزک پاها را بپوشاند ، بر پیکر مرده بیندازد ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
چهار صد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، چهار صد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
24
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی جامه چرمی یابافته را به اندازه ای که هر دو ساق پاها را بپوشاند ، بر پیکر مرده بیندازد ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
ششصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، ششصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
25
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی جامه چرمی یابافته را به اندازه ای که همه ی تن را بپوشاند ، بر پیکر مرده بیندازد ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هزار تازیانه با سرو شو ـ چرن .
بخش پنجم
26
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مردی به زور با مرد دیگری کون مرزی کند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
هشتصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هشتصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
27-30
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مردی به سازش با مرد دیگری کون مرزی کند ، پاد افره گناهش چیست وتاوان آن کدام است و چگونه چنین کسی می تواند از این گناه و آلودگی پاک شود
اهوره مزدا پاسخ داد :
چنین گناهی را هیچ تاوان وپادافرهی نیست ......................................................................................................( بندهای 39 تا 42 فر 3)
31
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دیو کیست ؟
دیو پرست کیست ؟
همخوابه ی نرینه دیوان کیست ؟
همخوابه ی مادینه دیوان کیست ؟
ماه دیو کیست ؟
کیست که در اندرون خویش همسان دیو است ؟
کیست که در همه هستی خویش همسان دیو است ؟
کیست که پش از مرگ همسان دیو است و پس از مرگ یکی از دیوان ا پیداشود .
32
اهوره مزدا پاسخ داد :
مردی که با مردی کون مرزی کند یا مردی که بگذارد مردی با او کون مرزی کند ، دیو است .
اوست که دیو پرست است .
اوست که همخوابه ی نرینه دیوان است .
اوست که همخوابه ی مادینه دیوان است .
است که ماده دیو است .
اوست که در اندرون خویش همسان دیو است .
اوست که در همه هستی خویش همسان دیو است .
اوست که پیش از مرگ همسان دیو استت و پس از مرگ یکی از دیوان ناپیدا شود .
چنین است مردی که با مردی کون مرزی کند یا مردی که بگذارد با او کون مرزی کند .
بخش ششم
33
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا کسی که به تن خشکیده ی مرده ای ـ که بیش از سالی از مرگش گذشته باشد ـ دست زند ، پاک است ؟
34
اهوره مزدا پسخ داد :
چنین کسی پاک است ؛ زیرا خشک با خشک در نمی آمیزد .
هرگاه خشک با خشک در امیزد با فراوانی آفریدگانی که روی زمین می میرند ـ بزودی این جهان استومند ، من ، تنها جای پشوتنوها می شود که به ناپاکی آلوده اند و روان آنان بانگ و شیون برمی اورد .
بخش هفتم
35
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا کسی که به مردار سگان یا مردمان دست زند می تواند پاک شود ؟
36
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
چنین کسی می تواند پاک شود .
چگونه چنین تواند شد ؟
هر گاه سگان یا پرندگان مردار خوار نسو را زده باشند ، او باید تن خویش رابا گمیز و اب بشوید و از آن پس پاک شود .
37
اما اگر سگان یا پرندگان مردار خوار هنوز نسو را نزده باشند ، مزداپرستان باید سه گودال در زمین بکنند و ناپاک بر سر ان گودال هاتن خویش رابا گمیز ـ ونه آب ـ بشوید .
آنگاه سگ مرا برخیزانند و در برابر آن ناپاک بیاورند .( بایدچنین کنند و نه جز این .)
38
مزداپرستان باید سه گودال دیگر در زمین بکنند و ناپاک بر سر آن گودال ها تن خویش رابا گمیز ـ ونه آب ـ بشوید .
آنگاه سگ مرا برخیزانند و در برابر آن ناپاک بیاورند . پس چندان درنگ کنند که تن او تا واپسین موی تارک سرش خشک شود .
39
پس سه گودال دیگر در زمین بکنند و ناپاک بر سر آن گودال ها تن خویش رابا گمیز ـ ونه آب ـ بشوید .
40
نخست باید دستهایش را بشویند . اگر دستهایش نخست شسته نشود ، همه تن خویش راناپاک کند .
هنگامی که دستهایش را سه بار با آب شستند ، بایدبر تارک سر او آب بریزند .
41
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک بر تارک سر وی برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پیش ، به میان ابروان می گریزد .
42
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به میان ابروان برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پشت سر می گریزد .
43
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پشت سر برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پیش به گونه ها می گریزد .
44
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پیش به گونه ها برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به گوش راست می گریزد .
45
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به گوش راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به گوش چپ می گریزد .
46
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به گوش چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به شانه راست می گریزد .
47
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به شانه راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به شانه چپ می گریزد
48
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به شانه چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به زیر بغل راست می گریزد
49
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به زیر بغل راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به زیر بغل چپ می گریزد .
50
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به زیر بغل چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به بالای سینه می گریزد
51
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به بالای سینه برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پشت می گریزد
52
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پشت برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به سرپستان راست می گریزد .
53
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به سر پستان برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به سر پستان چپ می گریزد
54
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به سر پستان چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پهلوی راست می گریزد
55
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پهلوی راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پهلوی چپ می گریزد .
56
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پهلوی چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به سرین راست می گریزد .
57
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به سرین راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به سرین چپ می گریزد .
58
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به سرین چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به اندام نرینگی یا مادینگی می گریزد .( اگر ناپاک ، مرد باشد نخست باید به پشت وی آب بپاشند و پس از آن پیش ؛ اما اگر زن باشد ، نخست باید به پیش وی آب بپاشند و پس از آن به پشت ) .
59
hی دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به اندام نرینگی یا مادینگی برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به ران راست می گریزد .
60
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به ران راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به ران چپ می گریزد .
61
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به ران چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به زانوی راست می گریزد .
62
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به زانوی راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به زانوی چپ می گریزد .
63
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به زانوی چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به ساق راست می گریزد .
64
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به ساق راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به ساق چپ می گریزد .
65
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به ساق چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به قوزک راست می گریزد .
66
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به قوزک برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به قوزک چپ می گریزد .
67
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به قوزک چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پاشنه ی راست می گریزد .
68
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پاشنه ی راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پاشنه ی چپ می گریزد .
69
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پاشنه ی چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به کف پای راست می گریزد (و در ان جا آنچه از او به چشم می اید ، همان بال مگسی است ).
70
پس باید ناپاک ، انگشتان هر دو پا بر زمین بیفشارد و پاشنه ها رابالا بگیرد تا بر کف پای راست او آب بریزند .
آنگاه دروج نسو به کف پای چپ او می گریزد . پس باید بر کف پای چپ او آب بریزند .
سپس دروج نسو به سر انگشتان پای راست می گریزد ( و در آنجا آنچه از او به چشم می آید ، همان بال مگسی است ) .
71
پس بلید پاشنه ها بر زمین بیفشارد و سر انگشتن را بالا گیرد و بر انگشتان پای راست او آب بریزند .
آنگاه دروج نسو به سر انگشتان پای چپ می گریزد . پس باید به سر انگشتان پای چپ او آب بریزند .
سپس دروج نسو به پیکر مگسی ......................................................................................(دنباله جمله مانند بند 16 همین فر)
72
. . . پس بر توست که پیروزمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بخوانی :
..............................................................................................................................( بند های 19و 20 و 21 همین فر)
بخش هشتم
73
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مزداپرستان پوینده یا دونده یا سواره یا ارابه رانان به آتشی برسند که مرداری را در آن می پزند یا می سوزانند ، چه باید بکنند ؟
74
اهوره مزدا پاسخ دادد :
آنان باید کسی را که مردار می سوزاند ، بکشند . باید مردار سوز را بی چون و چرا بکشند .
آنگاه باید دیگ و سه پایه را از جای بر کنند و سرنگون بیفگنند .
75
آنگاه همه ی هیزمی را که در آن جاست ـ خواه هیزم درختانی که تخمه آتش در آنهاست ، خواه بسته هیزم هایی که برای همان آتش آماده شده است ـ بدان آتش برافروزند .
پس آنها را از هم بپاشند و بپراگنند تا آتش هرچه زودتر خاموش شود .
76
باید نخستین بسته را روی زمین ، یک ویتستی دور از آتش مردار سوز بگذارند و از هم بپاشند و بپراگنند تا آتش هرچه زودتر خاموش شود .
77
باید دومین بسته را ..................................................( این جمله و شش جمله ی دیگر که پس از آن که تا باید هشتمین ادامه می یابد ، مانند بند 76 دنبال می شود )
78
باید نهمین بسته را ............................................................................................................................................( این جمله نیز مانند بند 76 تمام می شود .)
79-80
ای سپیتمان زرتشت !
هرگاه کسی اشونانه از چوب او رواسنی یا وهو ـ گون یا وهو کرتی یا هذا ـ نئپتا یا هر چوب خوشبوی دیگری ، هیزم برای آتش بیاورد ، از هر سویی که باد ، بوی خوش آن آتش ببرد ، هزار تن از دیوان ناپیدا ، هزاران تن از دیوان ـ زادگان تاریکی ـ هزاران جفت از جادوان و پریان در آن آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ می افتند و کشته می شوند .
بخش نهم
81
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش مردار سوز را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ف پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، ده هزار پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
82
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش سر گین سوز را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، هزار پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
83
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش تپاله سوز را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، پانصد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
84
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش کوره آجر پزی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، چهارصد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
85
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش کوره ی سفالگری را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، به شمار سفالینه هایی که در آن آتش پخته شده است ، پاره های آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
86
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش کوره ی گاو آهن سازی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، به شماره ی گیاهانی که در پی کار با گاو آهنهای ساخت آن کوره در کشتزار روییده است ، پاره های آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
87
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش بوته ی زرگری را را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، یکصد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
88
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش بوته ی سیم گدازی را را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، نود پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
89
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش بوته ی برنج گدازی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، هشتاد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
90
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش کوره ی آهنگری را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، هفتاد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
91
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش تنور نانوایی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، شصت پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
92
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش زیر دیگ را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، پنجاه پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
93
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش اردوگاهی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، چهل پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
`123+/
1
اگر سگی یا آدمی در خانه ای چوبین یا کلبه ای جگن پوش بمیرد ، مزداپرستان چه باید بکنند؟
2
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان باید به جست و جوی دخمه ای برآیند . آنان باید همه ی گرداگردخود را در پی یافتن دخمه ای جست و جو کنند .
اگر بردن مرده از خانه برای ایشان اسان تر از جابجا شدن باشد ، باید مرده را از خانه بیرون برند و خانه را بگذارند برپا بماند و آن رابا اورواسنی یا وهو ـ گون یا وهو کرتی یا هذا ـ نئپتا یا هرگیاه خوشبوی دیگری ، خوشبو کنند .
3
اگر جا به جا شدن از آن خانه آسان تر از بیرون بردن مرده باشد ، بایداز ان خانه دور شود و مرده رابگذارند در همان جا بماند و خانه او را با اورواسنی یا وهو ـ گون یا وهو ـ کرتی یا هذا ـ نئپتا یا هرگیاه خوشبوی دیگری خوشبو کنند .
بخش دوم
4
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر در خانه ی مزداپرستان ناگهان سگی یا آدمی بمیرد و در همان هنگام باران یا برف ببارد یا باد بوزد یا تاریکی در کار فرا رسیدن باشد ( هنگامی که گله ها و مردمان راه خویش را گم می کنند ) مزداپرستان چه باید بکنند ؟
5-7
................................................................................................................................................................................................................................( بندهای 17-15 فر 3 و بندهای 48-46 فر 5)
8
آنان باید در آنجا گوری بکنند ( اگر زمین سخت باشد ، به گودی نیم گام و اگر نرم باشد به گودی نیمی از بالای آدمی ) و بر کف آن گور ، خاکستر یا تپاله ی گاو بریزند و سر ان رابا تکّه ای آجر یا سنگ یا کلوخ بپوشانند .
9
آنان باید مردار را دو شب یاسه شب یا یک ماه در آن جا بگذارند تا هنگامی که پرندگان به پرواز در آیند و گیاهان بویند و سیلابها روان شوند و باد ، آبهای روی زمین را بخشکاند .
10
هنگامی که پرندگان به پرواز درآمدند و گیاهان روییدند وسیلابها روان شدند و باد ، آبهای روی زمین را خشکاند ، مزداپرستان باید شکافی در دیوار خانه پدید آورند و دو مرد چیره دست و نیرومند را فرا خوانند وآنان باید جامه های خویش را از تن بدر آورند و مردار را برگیرند و به ساختمانی که از سنگ و ساروج و خاک ساخه شده است در جایی که همیشه سگان و پرندگان مردارخوار هستند ، ببرند .
11
پس از آن ، نسو کشان در سه گامی مرده بنشیند و آنگاه موبد رو به مزداپرستان چنین بانگ برآورد :
ای مزداپرستان !
بدین جا پیشاب بیاورید تا نسو کشان گیسو وتن خویش را بدان بشویند .
12
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
پیشابی که نسو کشان باید گیسو وتن خویش را بدان بشویند ، کدام است ؟
پیشاب گوسفند یا گاو نر؟ پیشاب مرد یا زن ؟
13
اهوره مزدا پاسخ داد :
پیشاب گوسفند یا گاو نر، اما نه پیشاب مرد و نه پیشاب زن ، مگر آن که مرد یا زن ، نزدیکترین خویشاوند مرده باشند .
مزداپرستان باید پیشاب آماده کنند تا نسو کشان گیسو و تن خویش را بدان بشویند
بخش سوم
14
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا گله های گوسفدان و گاوان و گروه های مردان و زنان و آتش ـ پسر اهوره مزدا و دسته های برسم ویژه ی آیین و مردم اشون می توانند بار دیگر از راهی که مردار سگان و مردمان از آن برده شده است بگذرند ؟
15
اهوره مزدا پاسخ داد :
نه گله های گوسفندان و گاوان ، نه گروههای مردان وزنان ، نه آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ نه دسته های برسم ویژه آیین و نه مردم اشون می توانند از آن اه بگذرند .
16
شما باید سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوشی را سه بار از درازای آن راه بگذرانید .
هنگامی که سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش بدان جا آورده شود، دروج نسو به پیکر مگسی وزوز کنان با زانوان از پیش و دم از پس برآمده ، همه تن آلوده ب لایش ها ، همچون پلیدترین خرفستران به سرزمینهای اپاختر ، واپس می گریزد .
17
هرگاه سگ با بیزاری از آن راه بگذرد ، باید سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوشی را شش بار از درازای آن راه بگذرانید .
هنگامی که سک زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش بدان جا آورده شود ، دروج سو به پیکر مگسی ...............................................................................( دنباله جمله مانند بند 16 است )
18
هر گاه سگ با بیزاری از آن راه بگذرد ، باید سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش را نهبار از درازای آن راه بگذرانید .
هنگامی که سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش بدان جا آورده شود ، دروج نسو به پیکر مگسی .............................................................................(دنباله جمله مانند بند 16 است )
19
باید موبدی پیشاپیش از درازای آن راه بگذرد و این پیروزمندترین و چاره بخش ترین باژ را از بر خواند :
« یثه آهو و یریو »
20
.............................................................................................................................................................................................................(گاه . یس . 46 بند 7 و یس . 44 بند 16)
21
ای مزدا ! ای سپندارمد!
ما را زا کین توزی دشمنان نگاه دارید .
ای دروج دیو خوی !
نابود شو .
ای دیو زادگان !
ابود شوید .
ای دروج !
دور شو وبمیر.
ای دروج !
از این جا بگریز و دور شو . به سرزمین های اپاختر دور شو و بمیر. مباد که تو جهان استومند سپند مینو را نابودکنی .
22
پس آنگاه مزداپرستان می توانند گوسفندو گاو و مرد و زن و آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ و دسته های برسم ویژه آیین و مردم اشون را از آن راه بگذرانند .
از آن پس مزداپرستان می توانند در آ ن خانه ، خوراک گوشتی و شراب داشته باشند . آن خانه پاک می شود و همچون پیشتر ف زندگی در آنجا گناهی ندارد .
بخش چهارم
23
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی جامه چرمی یابافته را به اندازه ای که تا قوزک پاها را بپوشاند ، بر پیکر مرده بیندازد ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
چهار صد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، چهار صد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
24
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی جامه چرمی یابافته را به اندازه ای که هر دو ساق پاها را بپوشاند ، بر پیکر مرده بیندازد ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
ششصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، ششصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
25
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی جامه چرمی یابافته را به اندازه ای که همه ی تن را بپوشاند ، بر پیکر مرده بیندازد ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هزار تازیانه با سرو شو ـ چرن .
بخش پنجم
26
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مردی به زور با مرد دیگری کون مرزی کند ، پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
هشتصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هشتصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
27-30
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مردی به سازش با مرد دیگری کون مرزی کند ، پاد افره گناهش چیست وتاوان آن کدام است و چگونه چنین کسی می تواند از این گناه و آلودگی پاک شود
اهوره مزدا پاسخ داد :
چنین گناهی را هیچ تاوان وپادافرهی نیست ......................................................................................................( بندهای 39 تا 42 فر 3)
31
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دیو کیست ؟
دیو پرست کیست ؟
همخوابه ی نرینه دیوان کیست ؟
همخوابه ی مادینه دیوان کیست ؟
ماه دیو کیست ؟
کیست که در اندرون خویش همسان دیو است ؟
کیست که در همه هستی خویش همسان دیو است ؟
کیست که پش از مرگ همسان دیو است و پس از مرگ یکی از دیوان ا پیداشود .
32
اهوره مزدا پاسخ داد :
مردی که با مردی کون مرزی کند یا مردی که بگذارد مردی با او کون مرزی کند ، دیو است .
اوست که دیو پرست است .
اوست که همخوابه ی نرینه دیوان است .
اوست که همخوابه ی مادینه دیوان است .
است که ماده دیو است .
اوست که در اندرون خویش همسان دیو است .
اوست که در همه هستی خویش همسان دیو است .
اوست که پیش از مرگ همسان دیو استت و پس از مرگ یکی از دیوان ناپیدا شود .
چنین است مردی که با مردی کون مرزی کند یا مردی که بگذارد با او کون مرزی کند .
بخش ششم
33
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا کسی که به تن خشکیده ی مرده ای ـ که بیش از سالی از مرگش گذشته باشد ـ دست زند ، پاک است ؟
34
اهوره مزدا پسخ داد :
چنین کسی پاک است ؛ زیرا خشک با خشک در نمی آمیزد .
هرگاه خشک با خشک در امیزد با فراوانی آفریدگانی که روی زمین می میرند ـ بزودی این جهان استومند ، من ، تنها جای پشوتنوها می شود که به ناپاکی آلوده اند و روان آنان بانگ و شیون برمی اورد .
بخش هفتم
35
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا کسی که به مردار سگان یا مردمان دست زند می تواند پاک شود ؟
36
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
چنین کسی می تواند پاک شود .
چگونه چنین تواند شد ؟
هر گاه سگان یا پرندگان مردار خوار نسو را زده باشند ، او باید تن خویش رابا گمیز و اب بشوید و از آن پس پاک شود .
37
اما اگر سگان یا پرندگان مردار خوار هنوز نسو را نزده باشند ، مزداپرستان باید سه گودال در زمین بکنند و ناپاک بر سر ان گودال هاتن خویش رابا گمیز ـ ونه آب ـ بشوید .
آنگاه سگ مرا برخیزانند و در برابر آن ناپاک بیاورند .( بایدچنین کنند و نه جز این .)
38
مزداپرستان باید سه گودال دیگر در زمین بکنند و ناپاک بر سر آن گودال ها تن خویش رابا گمیز ـ ونه آب ـ بشوید .
آنگاه سگ مرا برخیزانند و در برابر آن ناپاک بیاورند . پس چندان درنگ کنند که تن او تا واپسین موی تارک سرش خشک شود .
39
پس سه گودال دیگر در زمین بکنند و ناپاک بر سر آن گودال ها تن خویش رابا گمیز ـ ونه آب ـ بشوید .
40
نخست باید دستهایش را بشویند . اگر دستهایش نخست شسته نشود ، همه تن خویش راناپاک کند .
هنگامی که دستهایش را سه بار با آب شستند ، بایدبر تارک سر او آب بریزند .
41
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک بر تارک سر وی برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پیش ، به میان ابروان می گریزد .
42
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به میان ابروان برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پشت سر می گریزد .
43
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پشت سر برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پیش به گونه ها می گریزد .
44
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پیش به گونه ها برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به گوش راست می گریزد .
45
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به گوش راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به گوش چپ می گریزد .
46
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به گوش چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به شانه راست می گریزد .
47
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به شانه راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به شانه چپ می گریزد
48
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به شانه چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به زیر بغل راست می گریزد
49
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به زیر بغل راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به زیر بغل چپ می گریزد .
50
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به زیر بغل چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به بالای سینه می گریزد
51
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به بالای سینه برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پشت می گریزد
52
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پشت برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به سرپستان راست می گریزد .
53
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به سر پستان برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به سر پستان چپ می گریزد
54
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به سر پستان چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پهلوی راست می گریزد
55
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پهلوی راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پهلوی چپ می گریزد .
56
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پهلوی چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به سرین راست می گریزد .
57
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به سرین راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به سرین چپ می گریزد .
58
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به سرین چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به اندام نرینگی یا مادینگی می گریزد .( اگر ناپاک ، مرد باشد نخست باید به پشت وی آب بپاشند و پس از آن پیش ؛ اما اگر زن باشد ، نخست باید به پیش وی آب بپاشند و پس از آن به پشت ) .
59
hی دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به اندام نرینگی یا مادینگی برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به ران راست می گریزد .
60
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به ران راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به ران چپ می گریزد .
61
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به ران چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به زانوی راست می گریزد .
62
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به زانوی راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به زانوی چپ می گریزد .
63
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به زانوی چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به ساق راست می گریزد .
64
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به ساق راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به ساق چپ می گریزد .
65
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به ساق چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به قوزک راست می گریزد .
66
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به قوزک برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به قوزک چپ می گریزد .
67
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به قوزک چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پاشنه ی راست می گریزد .
68
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پاشنه ی راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به پاشنه ی چپ می گریزد .
69
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هنگامی که آب پاک به پاشنه ی چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو به کف پای راست می گریزد (و در ان جا آنچه از او به چشم می اید ، همان بال مگسی است ).
70
پس باید ناپاک ، انگشتان هر دو پا بر زمین بیفشارد و پاشنه ها رابالا بگیرد تا بر کف پای راست او آب بریزند .
آنگاه دروج نسو به کف پای چپ او می گریزد . پس باید بر کف پای چپ او آب بریزند .
سپس دروج نسو به سر انگشتان پای راست می گریزد ( و در آنجا آنچه از او به چشم می آید ، همان بال مگسی است ) .
71
پس بلید پاشنه ها بر زمین بیفشارد و سر انگشتن را بالا گیرد و بر انگشتان پای راست او آب بریزند .
آنگاه دروج نسو به سر انگشتان پای چپ می گریزد . پس باید به سر انگشتان پای چپ او آب بریزند .
سپس دروج نسو به پیکر مگسی ......................................................................................(دنباله جمله مانند بند 16 همین فر)
72
. . . پس بر توست که پیروزمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بخوانی :
..............................................................................................................................( بند های 19و 20 و 21 همین فر)
بخش هشتم
73
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مزداپرستان پوینده یا دونده یا سواره یا ارابه رانان به آتشی برسند که مرداری را در آن می پزند یا می سوزانند ، چه باید بکنند ؟
74
اهوره مزدا پاسخ دادد :
آنان باید کسی را که مردار می سوزاند ، بکشند . باید مردار سوز را بی چون و چرا بکشند .
آنگاه باید دیگ و سه پایه را از جای بر کنند و سرنگون بیفگنند .
75
آنگاه همه ی هیزمی را که در آن جاست ـ خواه هیزم درختانی که تخمه آتش در آنهاست ، خواه بسته هیزم هایی که برای همان آتش آماده شده است ـ بدان آتش برافروزند .
پس آنها را از هم بپاشند و بپراگنند تا آتش هرچه زودتر خاموش شود .
76
باید نخستین بسته را روی زمین ، یک ویتستی دور از آتش مردار سوز بگذارند و از هم بپاشند و بپراگنند تا آتش هرچه زودتر خاموش شود .
77
باید دومین بسته را ..................................................( این جمله و شش جمله ی دیگر که پس از آن که تا باید هشتمین ادامه می یابد ، مانند بند 76 دنبال می شود )
78
باید نهمین بسته را ............................................................................................................................................( این جمله نیز مانند بند 76 تمام می شود .)
79-80
ای سپیتمان زرتشت !
هرگاه کسی اشونانه از چوب او رواسنی یا وهو ـ گون یا وهو کرتی یا هذا ـ نئپتا یا هر چوب خوشبوی دیگری ، هیزم برای آتش بیاورد ، از هر سویی که باد ، بوی خوش آن آتش ببرد ، هزار تن از دیوان ناپیدا ، هزاران تن از دیوان ـ زادگان تاریکی ـ هزاران جفت از جادوان و پریان در آن آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ می افتند و کشته می شوند .
بخش نهم
81
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش مردار سوز را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ف پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، ده هزار پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
82
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش سر گین سوز را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، هزار پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
83
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش تپاله سوز را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، پانصد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
84
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش کوره آجر پزی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، چهارصد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
85
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش کوره ی سفالگری را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، به شمار سفالینه هایی که در آن آتش پخته شده است ، پاره های آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
86
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش کوره ی گاو آهن سازی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، به شماره ی گیاهانی که در پی کار با گاو آهنهای ساخت آن کوره در کشتزار روییده است ، پاره های آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
87
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش بوته ی زرگری را را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، یکصد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
88
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش بوته ی سیم گدازی را را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، نود پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
89
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش بوته ی برنج گدازی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، هشتاد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
90
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش کوره ی آهنگری را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، هفتاد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
91
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش تنور نانوایی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، شصت پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
92
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش زیر دیگ را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، پنجاه پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
93
ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون !
کسی که آتش اردوگاهی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، چهل پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
`123+/
قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشهای
سورة الأحزاب
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا﴿۱﴾
وَاتَّبِعْ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا﴿۲﴾
وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا﴿۳﴾
مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ ۚ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ ۚ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ۚ ذَٰلِكُمْ قَوْلُكُم بِأَفْوَاهِكُمْ ۖ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ﴿۴﴾
ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ ۚ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ ۚ وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُم بِهِ وَلَـٰكِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ ۚ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا﴿۵﴾
النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ ۖ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ ۗ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَىٰ أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا ۚ كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا﴿۶﴾
وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنكَ وَمِن نُّوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ۖ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّيثَاقًا غَلِيظًا﴿۷﴾
لِّيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَن صِدْقِهِمْ ۚ وَأَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا أَلِيمًا﴿۸﴾
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا ۚ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا﴿۹﴾
إِذْ جَاءُوكُم مِّن فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا﴿۱۰﴾
هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا﴿۱۱﴾
وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا﴿۱۲﴾
وَإِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا ۚ وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِّنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ ۖ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا﴿۱۳﴾
وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِم مِّنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا يَسِيرًا﴿۱۴﴾
وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لَا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ ۚ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا﴿۱۵﴾
قُل لَّن يَنفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِن فَرَرْتُم مِّنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لَّا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا﴿۱۶﴾
قُلْ مَن ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً ۚ وَلَا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا﴿۱۷﴾
قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا ۖ وَلَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا﴿۱۸﴾
أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ ۖ فَإِذَا جَاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشَىٰ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ ۖ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ ۚ أُولَـٰئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا﴿۱۹﴾
يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا ۖ وَإِن يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُم بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنبَائِكُمْ ۖ وَلَوْ كَانُوا فِيكُم مَّا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا﴿۲۰﴾
لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا﴿۲۱﴾
وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَـٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ۚ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا﴿۲۲﴾
مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا﴿۲۳﴾
لِّيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِن شَاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا﴿۲۴﴾
وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا ۚ وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا﴿۲۵﴾
وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا﴿۲۶﴾
وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَئُوهَا ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا﴿۲۷﴾
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا﴿۲۸﴾
وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا﴿۲۹﴾
يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا﴿۳۰﴾
وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا﴿۳۱﴾
يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ ۚ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا﴿۳۲﴾
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴿۳۳﴾
وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا﴿۳۴﴾
إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴿۳۵﴾
وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ ۗ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا﴿۳۶﴾
وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ ۖ فَلَمَّا قَضَىٰ زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا ۚ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا﴿۳۷﴾
مَّا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ ۖ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ ۚ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا﴿۳۸﴾
الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا﴿۳۹﴾
مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَـٰكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴿۴۰﴾
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا﴿۴۱﴾
وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا﴿۴۲﴾
هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا﴿۴۳﴾
تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ ۚ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا كَرِيمًا﴿۴۴﴾
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا﴿۴۵﴾
وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِيرًا﴿۴۶﴾
وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيرًا﴿۴۷﴾
وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا﴿۴۸﴾
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا ۖ فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا﴿۴۹﴾
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۗ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا﴿۵۰﴾
تُرْجِي مَن تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاءُ ۖ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا﴿۵۱﴾
لَّا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيبًا﴿۵۲﴾
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَىٰ طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَـٰكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ ۚ إِنَّ ذَٰلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ ۖ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ ۚ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ۚ ذَٰلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ ۚ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا ۚ إِنَّ ذَٰلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا﴿۵۳﴾
إِن تُبْدُوا شَيْئًا أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴿۵۴﴾
لَّا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ وَلَا أَبْنَائِهِنَّ وَلَا إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ أَخَوَاتِهِنَّ وَلَا نِسَائِهِنَّ وَلَا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ ۗ وَاتَّقِينَ اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا﴿۵۵﴾
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴿۵۶﴾
إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا﴿۵۷﴾
وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا﴿۵۸﴾
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا﴿۵۹﴾
لَّئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا﴿۶۰﴾
مَّلْعُونِينَ ۖ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا﴿۶۱﴾
سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ ۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا﴿۶۲﴾
يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ ۖ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ ۚ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبًا﴿۶۳﴾
إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا﴿۶۴﴾
خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۖ لَّا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا﴿۶۵﴾
يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا﴿۶۶﴾
وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا﴿۶۷﴾
رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا﴿۶۸﴾
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَىٰ فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا ۚ وَكَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِيهًا﴿۶۹﴾
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا﴿۷۰﴾
يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا﴿۷۱﴾
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا﴿۷۲﴾
لِّيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَيَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا﴿۷۳﴾
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا﴿۱﴾
وَاتَّبِعْ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا﴿۲﴾
وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا﴿۳﴾
مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ ۚ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ ۚ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ۚ ذَٰلِكُمْ قَوْلُكُم بِأَفْوَاهِكُمْ ۖ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ﴿۴﴾
ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ ۚ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ ۚ وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُم بِهِ وَلَـٰكِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ ۚ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا﴿۵﴾
النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ ۖ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ ۗ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَىٰ أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا ۚ كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا﴿۶﴾
وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنكَ وَمِن نُّوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ۖ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّيثَاقًا غَلِيظًا﴿۷﴾
لِّيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَن صِدْقِهِمْ ۚ وَأَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا أَلِيمًا﴿۸﴾
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا ۚ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا﴿۹﴾
إِذْ جَاءُوكُم مِّن فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا﴿۱۰﴾
هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا﴿۱۱﴾
وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا﴿۱۲﴾
وَإِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا ۚ وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِّنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ ۖ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا﴿۱۳﴾
وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِم مِّنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا يَسِيرًا﴿۱۴﴾
وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لَا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ ۚ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا﴿۱۵﴾
قُل لَّن يَنفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِن فَرَرْتُم مِّنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لَّا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا﴿۱۶﴾
قُلْ مَن ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً ۚ وَلَا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا﴿۱۷﴾
قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا ۖ وَلَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا﴿۱۸﴾
أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ ۖ فَإِذَا جَاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشَىٰ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ ۖ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ ۚ أُولَـٰئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا﴿۱۹﴾
يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا ۖ وَإِن يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُم بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنبَائِكُمْ ۖ وَلَوْ كَانُوا فِيكُم مَّا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا﴿۲۰﴾
لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا﴿۲۱﴾
وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَـٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ۚ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا﴿۲۲﴾
مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا﴿۲۳﴾
لِّيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِن شَاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا﴿۲۴﴾
وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا ۚ وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا﴿۲۵﴾
وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا﴿۲۶﴾
وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَئُوهَا ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا﴿۲۷﴾
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا﴿۲۸﴾
وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا﴿۲۹﴾
يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا﴿۳۰﴾
وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا﴿۳۱﴾
يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ ۚ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا﴿۳۲﴾
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴿۳۳﴾
وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا﴿۳۴﴾
إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴿۳۵﴾
وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ ۗ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا﴿۳۶﴾
وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ ۖ فَلَمَّا قَضَىٰ زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا ۚ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا﴿۳۷﴾
مَّا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ ۖ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ ۚ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا﴿۳۸﴾
الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا﴿۳۹﴾
مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَـٰكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴿۴۰﴾
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا﴿۴۱﴾
وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا﴿۴۲﴾
هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا﴿۴۳﴾
تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ ۚ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا كَرِيمًا﴿۴۴﴾
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا﴿۴۵﴾
وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِيرًا﴿۴۶﴾
وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيرًا﴿۴۷﴾
وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا﴿۴۸﴾
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا ۖ فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا﴿۴۹﴾
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۗ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا﴿۵۰﴾
تُرْجِي مَن تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاءُ ۖ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا﴿۵۱﴾
لَّا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيبًا﴿۵۲﴾
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَىٰ طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَـٰكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ ۚ إِنَّ ذَٰلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ ۖ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ ۚ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ۚ ذَٰلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ ۚ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا ۚ إِنَّ ذَٰلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا﴿۵۳﴾
إِن تُبْدُوا شَيْئًا أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴿۵۴﴾
لَّا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ وَلَا أَبْنَائِهِنَّ وَلَا إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ أَخَوَاتِهِنَّ وَلَا نِسَائِهِنَّ وَلَا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ ۗ وَاتَّقِينَ اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا﴿۵۵﴾
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴿۵۶﴾
إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا﴿۵۷﴾
وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا﴿۵۸﴾
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا﴿۵۹﴾
لَّئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا﴿۶۰﴾
مَّلْعُونِينَ ۖ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا﴿۶۱﴾
سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ ۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا﴿۶۲﴾
يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ ۖ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ ۚ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبًا﴿۶۳﴾
إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا﴿۶۴﴾
خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۖ لَّا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا﴿۶۵﴾
يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا﴿۶۶﴾
وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا﴿۶۷﴾
رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا﴿۶۸﴾
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَىٰ فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا ۚ وَكَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِيهًا﴿۶۹﴾
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا﴿۷۰﴾
يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا﴿۷۱﴾
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا﴿۷۲﴾
لِّيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَيَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا﴿۷۳﴾
امام سجاد علیهالسلام : رساله حقوق
حق مدعی
وأما حـق الخصم المدعى عليك فإن كان ما يدعى عليك حقا لم تنفسخ فى حجتـه و لم تعمل فى ابطال دعوته ؛ و كنت خصم نفسك له والحاكم عليها والشاهد له بحقه دون شهادة الشهود ؛ فإن ذلك حـق الله عليك و إن كان ما يدعيـه باطلا رفقت بـه و روعته و ناشدته بدينه و كسرت حدته بذكر الله و ألقيت حشو الكلام ولغطه الذى لا يردعنك عادية عدوك بل تبوء باثمه وبه يشحذعليك سيف عداوته لان لفظة السوء تبعث الشر والخير مقمعة للشر ولا قوة الا بالله