عبارات مورد جستجو در ۳ گوهر پیدا شد:
رودکی : ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها
پاره ۸
نه کفشگری که دوختستی
نه گندم و جو فرو خستی
سنایی غزنوی : الباب الاوّل: در توحید باری تعالی
فی رؤیا الصنّاعین
مرد طبّاخ نعمت بسیار
همچو قصّاب در تباهی کار
رنج و بیماریست مرد طبیب
خاصه آنرا که هست خوار و غریب
درزی آنکس که رنجها و بلا
همه بر دست او شود زیبا
مرد خفاف و نعلی و خرّاز
از مواریث آنکه داند راز
مرد بزاز و زرگر و عطار
خوبی کار و نعمت بسیار
مرد خمّار و مُطرب و رادی
مایهٔ شادمانی و شادی
مرد بیطار و رائض و کحّال
چون دلیل‌اند بر تباهی حال
هست در خواب دیدن صیّاد
مایهٔ مکر و حیله بر مرصاد
مرد شمشیرگر دلیل عناست
همچو آن تیرگر که تیرآراست
مرد سقّا و گِلگر و حمال
هر سه آنرا دلیل دان بر مال
سیدای نسفی : شهر آشوب
شمارهٔ ۳۹ - مسگر
دلبر مسگر چو جای خود به دوکان می کند
هر که را بیند مس خود را نمایان می کند
میدرآید در درون دیگ دامن برزده
آتشم را تیز بالبهای دامان می کند