عبارات مورد جستجو در ۳ گوهر پیدا شد:
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۱۴
روح چون تن پرور افتد عاقبت تن می شود
آب در آهن چو لنگر کرد آهن می شود
عشق چون خورشید بر ذرات باشد مهربان
عید پروانه است هر شمعی که روشن می شود
میوه شیرین اگر پیدا شود در سرو و بید
عافیت پیدا درین فیروزه گلشن می شود
تیره بختی کار صیقل می کند با اهل دل
اختر آیینه روشندل ز گلخن می شود
می شود ابر بلا دست حمایت بر سرم
بر چراغ بخت من فانوس دامن می شود
عشق شورانگیز غفلت را ز سر وا می کند
بیقراری خواب سنگین را فلاخن می شود
گر کنم پهلو تهی صائب ز زاهد دور نیست
هر که با کودن نشیند زود کودن می شود
آب در آهن چو لنگر کرد آهن می شود
عشق چون خورشید بر ذرات باشد مهربان
عید پروانه است هر شمعی که روشن می شود
میوه شیرین اگر پیدا شود در سرو و بید
عافیت پیدا درین فیروزه گلشن می شود
تیره بختی کار صیقل می کند با اهل دل
اختر آیینه روشندل ز گلخن می شود
می شود ابر بلا دست حمایت بر سرم
بر چراغ بخت من فانوس دامن می شود
عشق شورانگیز غفلت را ز سر وا می کند
بیقراری خواب سنگین را فلاخن می شود
گر کنم پهلو تهی صائب ز زاهد دور نیست
هر که با کودن نشیند زود کودن می شود
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۰۴
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٢١٧
امیر و خواجه منعم کسی تواند بود
که پای همت بر فرق فرقدان دارد
ز راه لطف و کرم بر سر وضیع و شریف
دو دست خویش همه ساله زرفشان دارد
نه آنکه از زر و یاقوت او کله سازد
نه آنکه او کمر لعل بر میان دارد
کسی که نیست در او لطف و مردمی و کرم
مرا از آن چه که صد گنج شایگان دارد
کس آن بود که بنزدیک اهل علم و خرد
که جود بیحد و الطاف بیکران دارد
که پای همت بر فرق فرقدان دارد
ز راه لطف و کرم بر سر وضیع و شریف
دو دست خویش همه ساله زرفشان دارد
نه آنکه از زر و یاقوت او کله سازد
نه آنکه او کمر لعل بر میان دارد
کسی که نیست در او لطف و مردمی و کرم
مرا از آن چه که صد گنج شایگان دارد
کس آن بود که بنزدیک اهل علم و خرد
که جود بیحد و الطاف بیکران دارد