عبارات مورد جستجو در ۶ گوهر پیدا شد:
رشیدالدین میبدی : ۱۱- سورة هود - مکیة
۹ - النوبة الاولى
قوله تعالى: إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً درین نشانى است، لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَةِ او را که از عذاب آن جهانى ترسان است، ذلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ آن روز روزى است که آن را مردمان فراهم خواهند آورد، وَ ذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ (۱۰۳) و آن روز روزى است که داور و داده و دادخواه حاضر.
وَ ما نُؤَخِّرُهُ با پس نمیداریم آن روز را، إِلَّا لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ (۱۰۴) مگر هنگامى شمرده را.
یَوْمَ یَأْتِ آن روز آید، لا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ سخن نگوید هیچ کس مگر بدستورى اللَّه، فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعِیدٌ (۱۰۵) از ایشان بود بد بخت و از ایشان بود نیکبخت
فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا امّا ایشان که بد بخت آیند، فَفِی النَّارِ ایشان در آتش‏اند. لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ وَ شَهِیقٌ (۱۰۶) ایشان را در آن ناله‏اى زار و خروشى سخت‏
خالِدِینَ فِیها ایشان‏اند جاویدان در آن، ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ همیشه تا آسمانها و زمینها برپایست، إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ مگر آنچه خداوند تو خواست إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِما یُرِیدُ (۱۰۷) خداوند تو همه آن کند که خود خواهد.
وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا و امّا ایشان که نیکبخت آیند، فَفِی الْجَنَّةِ در بهشت‏اند ایشان خالِدِینَ فِیها جاویدان در آن، ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ همیشه تا آسمان بود و زمین، إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ مگر آنچه خداوند تو خواست، عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ (۱۰۸) عطاى اوست و بخشیدنى هرگز نه بریدنى.
فَلا تَکُ فِی مِرْیَةٍ نگر که در گمان نباشى، مِمَّا یَعْبُدُ هؤُلاءِ از اینچه ایشان مى‏پرستند، ما یَعْبُدُونَ إِلَّا کَما یَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ نمى‏پرستند مگر هم چنان که پدران ایشان مى‏پرستیدند پیش فا وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِیبَهُمْ و ما بایشان خواهیم سپرد بهره ایشان، غَیْرَ مَنْقُوصٍ (۱۰۹) بهره‏اى ناکاسته.
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ موسى را دین دادیم و نامه تورات، فَاخْتُلِفَ فِیهِ در آن دو گروه گشتند، وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ و اگر نه سخنى پیش شده بودید از خداوند تو لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ میان ایشان کار برگزارد آمدید وَ إِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ (۱۱۰) و مشرکان در گمان مى‏باشند از کار گمانى دل شورنده.
وَ إِنَّ کُلًّا و نیست هیچ کس از همه لَمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمالَهُمْ مگر بایشان خواهد سپرد کردارهاى ایشان خداوند تو إِنَّهُ بِما یَعْمَلُونَ خَبِیرٌ (۱۱۱) که او بآنچه ایشان میکنند دانا است و از آن آگاه.
فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ مى‏پاى و یکسان مى‏باش بر راستى و درستى چنان که فرمودند ترا، وَ مَنْ تابَ مَعَکَ و هر کس را که با مسلمانى آمد با تو، وَ لا تَطْغَوْا و نافرمان و اندازه در گذراننده مبید إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (۱۱۱) که او بآنچه شما میکنید بینا و داناست.
وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا و با ستم کاران مچسبید»
و مگرائید فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ که آتش بشما رسد با ایشان وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ و نه شما را یار بود فرود از اللَّه، ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (۱۱۳) و نه آنکه شما را یارى دهند.
وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ بپاى‏دار نماز برد و گوشه روز، وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ و دو نماز شب فراهم نزدیک شام و خفتن، إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ که کارهاى نیکو ناپیدا کند و ببرد کارهاى زشت، ذلِکَ ذِکْرى‏ لِلذَّاکِرِینَ (۱۱۴) این فرمان و این وعد یادگارى است یاد دار آن را.
وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ (۱۱۵) و شکیبایى کن که اللَّه ضایع نکند مزد نیکوکاران.
فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ چرا نبود از گروهان که پیش از شما بودند، أُولُوا بَقِیَّةٍ هشیاران و زیرکان و دانایان، یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِی الْأَرْضِ که باز زدند از تباهى کردن در زمین، إِلَّا قَلِیلًا مِمَّنْ أَنْجَیْنا مِنْهُمْ مگر اندکى که بودند از آنکه ما رهانیدیم وَ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فِیهِ و بیدادگران را بر پى فراخ جهانى و فراخ توانى و توانگرى کردند تا بر پى آن ایستادند، وَ کانُوا مُجْرِمِینَ (۱۱۶) بدان بودند و در عذاب جرم ایشان را بود.
وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرى‏ بِظُلْمٍ و خداوند تو هرگز آن را نبود و نخواست شهرهایى را که هلاک کرد که آن را ببیداد هلاک کند، وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ (۱۱۷) و اهل آن شهرها نیک فعل و نیکوکار و بصلاح.
وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ و اگر خداوند تو خواستید لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً مردمان را همه یک دین و یک دل و یک راه کردید وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ (۱۱۸) و همیشه جدا جدا خواهند بود.
إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ مگر ایشان که اللَّه ایشان را بر راه راست بداشت ببخشایش خویش، وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ و ایشان آن را آفرید، وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ و سپرى گشته برفت سخن خداوند تو، لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ که حقا که پر کنم ناچاره دوزخ، مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ (۱۱۹) از پرى و آدمى اهل آن همه از ایشان.
وَ کُلًّا نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ و همه که بر تو میخوانیم از خبرهاى پیغامبران، ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ آنست که دل ترا بآن با جاى مى‏آریم و بر جاى بمیداریم، وَ جاءَکَ فِی هذِهِ الْحَقُّ و درین پیغام که بتو فرستادیم بتو همه راستى آمد و درستى، وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِکْرى‏ لِلْمُؤْمِنِینَ (۱۲۰) و پندى و یادگارى گرویدگان را.
وَ قُلْ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ و گوى ایشان را که به نمى‏گروند، اعْمَلُوا عَلى‏ مَکانَتِکُمْ که بر همان عادت خویش میکنید آنچه میکنید و بر همان خوى خویش مى‏زئید و مى‏باشید إِنَّا عامِلُونَ (۱۲۱) تا ما در آن خویش مى‏باشیم و مى‏کنیم.
انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (۱۲۲) و بودنى را بشما و بما چشم میدارید تا ما میداریم.
وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ و خدایراست علم همه گذشتها و بودنیها و نهانیها در آسمان و زمین، وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ و با او خواهند گردانید همه کار تا با او گردد، فَاعْبُدْهُ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ او را پرست و کار با او سپار و پشت با او باز کن، وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۱۳۲) و خداوند تو ناآگاه نیست از آنچه میکنند.
رشیدالدین میبدی : ۱۳- سورة الرعد- مکیة
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «اللَّهُ یَعْلَمُ» خداى مى‏داند، «ما تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثى‏» آنچ در شکم هر ماده‏اى، «وَ ما تَغِیضُ الْأَرْحامُ» و هر چه رحم‏ها کاهد، «وَ ما تَزْدادُ» و آنچ رحمها افزاید، «وَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ (۸)» و آن همه هر یک بنزدیک او باندازه‏اى.
«عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ» داناى نهان و آشکارا، «الْکَبِیرُ الْمُتَعالِ (۹)» آن بزرگ پاک بى عیب برتر.
«سَواءٌ مِنْکُمْ» یکسانست از شما، «مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ» آن کس که نهان دارد سخن خویش، «وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ» یا آشکارا و ببانگ، «وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ» و یکسانست از شما آن کس که پوشیده است در زیر جامه شب و نهان گشته در شب تاریک، «وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ (۱۰)» و آن کس که آشکارا رواست بروز.
«لَهُ مُعَقِّباتٌ» خداى را فریشتگانى‏اند، «مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ» پیش بنده و پس او، «یَحْفَظُونَهُ» میکوشند بنده را «مِنْ أَمْرِ اللَّهِ» بفرمان اللَّه، «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ» تغییر نکند و بنگرداند آنچه قومى دارند و در آن باشند از نیکویى حال، «حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» تا ایشان تغییر کنند و بگردانند آنچه بر دست دارند از نیکویى افعال، «وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً» و چون خدا بقومى بدى خواهد، «فَلا مَرَدَّ لَهُ» بازداشت و باز پس برد نیست آن را، «وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ (۱۱)» و ایشان را جز ازو خداوندگارى و کارسازى نیست.
«هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ» اللَّه اوست که مینماید شما را درخش «خَوْفاً وَ طَمَعاً» بیم و امید را، «وَ یُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ (۱۲)» و مى‏سازد میغهاى گرانبار پر آب.
«وَ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ» و تسبیح میکند و خداى را مى‏ستاید رعد بحمد او، «وَ الْمَلائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ» و فریشتگان هم مى‏ستایند او را از بیم او، «وَ یُرْسِلُ الصَّواعِقَ» و مى‏گشاید در هوا گاه گاه درخش با آواز و آتش سوزان، «فَیُصِیبُ بِها مَنْ یَشاءُ» میرساند چیزى از آن بآنکس که خواهد، «وَ هُمْ یُجادِلُونَ فِی اللَّهِ» و ایشان که پیکار مى‏کنند با خداى تعالى، «وَ هُوَ شَدِیدُ الْمِحالِ (۱۳)» و اللَّه تعالى سخت مکر است و زود کار.
«لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ» اوست که او را خداى خوانند و سزد، «وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ» و ایشان که خداى میخوانند ایشان را فرود از اللَّه، «لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْ‏ءٍ» ایشان را بکار نیایند و پاسخ نکنند هیچیز، «إِلَّا کَباسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْماءِ» مگر چون کسى که دست زند بآب «لِیَبْلُغَ فاهُ» تا بدهن او رسد، «وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ» و آب بدست نمودن یا بقبضه گرفتن بدهن نرسد، «وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ» و نیست این باز خواند کافران، «إِلَّا فِی ضَلالٍ (۱۴)» مگر در ضایعى و بیهودگى و گمراهى.
«وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ» و خداى را سجود میکند، «مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» هر که در آسمان و زمین است، «طَوْعاً وَ کَرْهاً» بخوش کامگى و فرمانبردارى و بناکامى، «وَ ظِلالُهُمْ» و سایه‏هاى ایشان، «بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ (۱۵)» بامداد سوى غرب و شبانگاه سوى شرق.
«قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» گوى کیست خداوند هفت آسمان و هفت زمین، «قُلِ اللَّهُ» هم تو گوى اللَّه تعالى است، «قُلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ» بگو شما پس فرود ازو خدایان گرفتید، «لا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ» که نتوانند و ندارند تنهاى خویش را، «نَفْعاً وَ لا ضَرًّا» نه سودى و نه گزندى، «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمى‏ وَ الْبَصِیرُ» بگو یکسان بود نابینا و بینا، «أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُماتُ وَ النُّورُ» یا هرگز یکسان بود تاریکى و روشنایى، «أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ» یا خداى را انباز خواندند و نهادند، «خَلَقُوا کَخَلْقِهِ» که چنانک اللَّه تعالى آفرید ایشان آفریدند، «فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ» تا آفرینش اللَّه و آفرینش انبازان وى بهم مانست، «قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ» بگوى اللَّه تعالى است آفریدگار هر چیزى از آفریده، «وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ (۱۶)» و اوست آن یکتاى باز شکننده هر کام.
رشیدالدین میبدی : ۱۷- سورة بنى اسرائیل- مکیة
۴ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ» خداوند حکیم، کردگار قدیم، نیکوکار مهربان کریم، جلّ جلاله و عظم شأنه، و عزّ کبریاؤه درین آیت بندگان را بعبودیت مى‏فرماید، و عبودیت سه چیز است: رؤیت منّت، و جهد خدمت، و بیم خاتمت. رؤیت منّت خلیل راست که میگفت: «الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ». جهد خدمت حبیب راست که وى را گفت: «ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏». بیم خاتمت یوسف صدّیق راست که گفت: «تَوَفَّنِی مُسْلِماً».
هر که در میدان عبودیت در صف خدمت بایستاد و قدم بر گل مراد نهاد و حضرت عزّت را کعبه آمال خود ساخت، اللَّه نیز اهل مملکت را بخدمت او بدارد و در دو جهان کار وى بى وى بسازد، اینست که مصطفى (ص) گفت: «من کان للَّه کان اللَّه له»
هر کرا در عبودیّت مراقبت نیست بر بساط قربت او را مشاهدت نیست.
و بدانک سالکان راه عبودیت سه مرداند: یکى عابد نفس وى مقهور خوف عقوبت. یکى عارف دل وى مقهور سطوت قربت. یکى محبّ جان وى مقهور کشف حقیقت. هر گه که عابد خواهد تا بند مجاهدت از روزگار خود بردارد ناگاه در عنوان نامه عتاب حق نگرد، در مقام خجل سر افکنده گردد، بزبان ندامت عذر خواهد. و هر گه که عارف خواهد تا علم شادى و بسطت بحکم قربت ظاهر کند، ناگاه سلطان هیبت حق پیدا گردد، در وهده دهشت افتد، گهى نظاره جلال کند از هیبت بگدازد، همه حیرت بر حیرت بیند، گهى نظاره جمال کند از شادى و طرب بنازد، همه نور و سرور بیند، بزبان حال گوید:
جمالک نزهتى و رضاک عیشى
و حبّک لى من الادیان دینى‏
با طلعت تو شب نبود نیز بگیتى
با دولت تو غم نبود نیز بعالم‏
چشمى که ترا دید شد از درد معافا
جانى که ترا یافت شد از مرگ مسلّم‏
اینست حال آدمى، گه در روضه اشتیاق، گه در حفره افتراق، گه در چنگ قبض اسیر خود گشته، گه در قبضه بسط نواخته لطف حق.
یکى از پیران طریقت گفت: با خواص در سفرى بودم بمنزلى فرو آمدیم، شیرى بیامد نزد ما بخفت، من از بیم برخاستم بر درختى شدم، تا بامداد بر شاخ‏ درخت مى‏بودم، خواص بخفت و از آن شیر نیندیشید، روز دیگر چون بمنزل دیگر فرو آمدیم پشه‏اى برو نشست تا بامداد از اذى پشه مى‏نالید، گفتم اى شیخ: دوش از شیر بدان عظیمى باک نداشتى و نیندیشیدى امشب از پشه‏اى بدین ضعیفى چرا چندین بنالى؟ جواب داد که دوش ما را از خود فرا گرفته بودند، از خود بربوده و رقم نیستى بر صفات ما کشیده، از خود بى خود گشته و بحق قائم شده، و امشب ما را بما باز دادند تا پشه‏اى بدین ضعیفى ما را اسیر روزگار خود کرد.
... «أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» انّ الحق جلّ جلاله امر العبد بمراعاة حقّ الوالدین و هما من جنس العبد فمن عجز عن حقّ جنسه فانّى یقوم بحقّ ربّه: و سئل ابو عثمان عن برّ الوالدین فقال ان لا ترفع صوتک علیهما و لا تنظر الیهما شزرا و لا یریا منک مخالفة فى ظاهر و لا باطن و ان تحترمهما ما عاشا و تدعو لهما اذا ماتا و تقوم بخدمة اودّائهما بعد هما
فانّ النّبی (ص) قال: انّ من ابرّ البرّ ان یصل الرّجل اهل ودّ ابیه، و کان النبى (ص) اذا ذبح شاة تتبع بها صدائق خدیجة رضى اللَّه عنها.
بر جمله حق پدر و مادر، گفته‏اند که نه چیز است، پنج در زندگانى ایشان و چهار بعد از وفات ایشان امّا آن پنج که در زندگانى ایشانست: بهمه دل ایشان را دوست داشتن و بزبان نیکویى گفتن و بتن خدمت بلیغ کردن و بمال عون کردن و فرمان ایشان بردن بآنچ رضاى خدا در آن باشد. امّا آن جهار که بعد وفات ایشان است: خصمان ایشان را خشنود کردن و از خیرات خویش ایشان را نصیب کردن و ایشان را دعا گفتن و از هر چه روان ایشان از آن بآزار بود پرهیز کردن. درین آیات حق پدر و مادر بر فرزندان واجب کرد و کیفیّت مراعات ایشان در آن بیان کرد آن گه حق خویشاوندان و نزدیکان بر جمله در آن پیوست، گفت: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ» و ممّا یتعلّق بهذه الآیة من الاخبار و الآثار. ما روى انّ النّبی (ص) قال: الرّاحمون یرحمهم الرّحمن ارحموا من فى الارض یرحمکم من فى السّماء، الرحم شجنة من الرّحمن فمن وصلها وصله اللَّه و من قطعها قطعه اللَّه، قال سفیان الشّجنة الشّى‏ء الملتزق.
و روى انّه قال اخبرنى جبرئیل عن اللَّه عزّ و جل: انّى انا اللَّه ذو الرّحمة خلقت الرّحم و اشتققت لهما اسما من اسمى فمن وصلها وصلته و من قطعها قطعته.
و قال (ص) اعجل الطاعة ثوابا صلة الرّحم حتّى انّ القوم ینمو اموالهم و یکثر عددهم بصلة الرّحم و انّهم لفجرة و اعجل المعصیة قطیعة الرّحم و البغى.
و قال یبعث اللَّه تعالى یوم القیامة الرّحم و الامانة احدیهما عن یمین العرش و الأخرى عن یساره و لکلّ واحدة منهما عینان تبصران و لسان فصیح و ممرّ الخلق علیهم فلا یمرّ احد الّا و تقول الرّحم و اصل یا ربّ، قاطع یا ربّ، و تقول الامانة امین یا ربّ، خائن یا ربّ. و قال لا تنزل الرّحمة على قوم فیهم قاطع رحم.
و جاء رجل الى رسول اللَّه (ص) فقال یا رسول اللَّه انّ رحمى قد رفضونى و قطعونى فارفضهم کما رفضونى و اقطعهم کما قطعونى، قال اذا یرفضکم اللَّه جمیعا و ان انت وصلت و قطعوک کان معک من اللَّه ظهیر علیهم.
و قال (ص) لیس الواصل بالمکافى و لکن الواصل من اذا قطعت رحمه وصلها.
و حکى عن معروف الکرخى قال: کان رجل مسرف على نفسه و لکن کان واصلا لرحمه، فلمّا مات رأیته فى المنام و بیده لواء من نور فى جمع عظیم علیهم ثیاب من نور و بین ایدیهم نور و من خلفهم نور و عن ایمانهم نور و عن شمائلهم نور یکاد نورهم یخطف البصر و هم یقولون بصوت رفیع: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ». فقلت له من هؤلاء؟ قال الواصلون للارحام، فقلت بم نلت ما نلت و قد کنت کما کنت؟ فقال بصلتى الارحام وصلت الى الانعام فى دار السّلام بین یدى ذى الحلال و الاکرام.
رشیدالدین میبدی : ۲۹- سورة العنکبوت- مکّیّة
۱ - النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
الم (۱) منم خداوند اللَّه نام داناتر دانا بهر کس و هر چیز و هر هنگام.
أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا. پنداشتند مردمان که ایشان را بگذارند، أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا تا میگویند که بگرویدیم، وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ (۲) و ایشان را بنه‏آزمایند.
وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ بیازمودیم ایشان را که پیش ازینان بودند، فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا ناچاره اللَّه آزماید تا ببیند ایشان که راست میگویند، وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ (۳) و ببیند ایشان را که دروغ میگویند.
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ مى‏پندارند اینان که بدیها میکنند، أَنْ یَسْبِقُونا که از ما پیشند و بر ما بگذرند،، ساءَ ما یَحْکُمُونَ (۴) بد حکمى که میکنند.
مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ هر که مى‏ترسد از رستاخیز و رسیدن او بر اللَّه و پاداش دادن او، فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ تا بداند که هنگام داورى داشتن و پاداش‏ دادن او آمدنى است. وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (۵) و اوست شنوا و دانا.
وَ مَنْ جاهَدَ و هر که باز کوشد فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ خویشتن را با کوشد إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ (۶) که اللَّه بى‏نیازست از همه جهانیان،.
وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ایشان که بگرویدند و کارهاى نیک کردند، لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ بستریم از ایشان و ناپیدا کنیم بدیهاى ایشان، وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ، و پاداش دهیم ایشان را، أَحْسَنَ الَّذِی کانُوا یَعْمَلُونَ (۷) بر نیکوتر کارى که میکردند.
وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ اندرز کردیم مردم را، بِوالِدَیْهِ حُسْناً به پدر و مادر که با ایشان نیکویى کن، وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بِی و اگر باز کوشند با تو بر آن که انباز گیرند با من، ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ چیزى که تو دانى که مرا نه انباز است، فَلا تُطِعْهُما ایشان را فرمان مبر، إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ بازگشت شما با من است، فَأُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۸) تا بخبر کنم شما را به پاداش آنچه میکردید.
وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ و ایشان که بگرویدند و کارهاى نیک کردند، لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِی الصَّالِحِینَ (۹) نامهاى ایشان در نیکان کنیم و ایشان را در عداد شایستگان کنیم.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ و از مردمان کس است که میگوید بگرویدیم بخداى، فَإِذا أُوذِیَ فِی اللَّهِ و هر گه که رنج نمایند او را از بهر خداى جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ کَعَذابِ اللَّهِ آن رنج نمودن و عذاب کردن مردمان چون عذاب اللَّه داند وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّکَ و اگر یارى رسد و نصرتى آید از خداوند تو که بسر ایشان رسى و بر ایشان قادر شوى لَیَقُولُنَّ إِنَّا کُنَّا مَعَکُمْ گویند ما با شما بودیم.
أَ وَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِما فِی صُدُورِ الْعالَمِینَ (۱۰) اللَّه داناتر دانایى است بآنچه در دل جهانیانست.
وَ لَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا و ناچاره بر خواهد رسید اللَّه و تا بیند که آن کیست که بگروید وَ لَیَعْلَمَنَّ الْمُنافِقِینَ (۱۱) و بیند که آن که‏اند که دورویان‏اند.
وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا کافران گفتند فرا گرویدگان، اتَّبِعُوا سَبِیلَنا بر راه و بر کیش ما روید وَ لْنَحْمِلْ خَطایاکُمْ و ما گناهان شما همه برداریم وَ ما هُمْ بِحامِلِینَ مِنْ خَطایاهُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ و ایشان از گناهان ایشان هیچ چیز برندارند، إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ (۱۲) ایشان دروغ میگویند.
وَ لَیَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ ناچاره که بارهاى گناهان خویش برمیدارند وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ و بارهاى بیراه کردگان خویش وَ لَیُسْئَلُنَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ و ایشان را بپرسند روز رستاخیز عَمَّا کانُوا یَفْتَرُونَ (۱۳) از دروغها که میگفتند.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فرستادیم نوح را بقوم او فَلَبِثَ فِیهِمْ درنگ کرد در میان ایشان، أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عاماً هزار سال کم پنجاه سال فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ فرا گرفت ایشان را طوفان وَ هُمْ ظالِمُونَ (۱۴) و ستمکاران ایشان بودند.
فَأَنْجَیْناهُ وَ أَصْحابَ السَّفِینَةِ برهانیدیم او را و ایشان که در کشتى بودند وَ جَعَلْناها آیَةً لِلْعالَمِینَ (۱۵) و نشان گذاشتیم آن را تا جهان بود جهانیان را.
وَ إِبْراهِیمَ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ و فرستادیم ابراهیم را آن گه که گفت قوم خویش را اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ اللَّه را پرستید و بپرهیزید از عذاب او ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ آن به شما را إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (۱۶) اگر میدانید.
إِنَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً این چه مى‏پرستید فرود از اللَّه بتان است، وَ تَخْلُقُونَ إِفْکاً و کاریست که شما در میگیرید و شما مى‏سازید و مى‏تراشید بدروغ، إِنَّ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ اینان که مى‏پرستید فرود از اللَّه، لا یَمْلِکُونَ لَکُمْ رِزْقاً شما را روزى ندادند و بر آن توانا نه‏اند، فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ بنزدیک اللَّه روزى جویید وَ اعْبُدُوهُ و او را پرستید وَ اشْکُرُوا لَهُ و او را آزادى کنید إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (۱۷) با او خواهند برد شما را.
وَ إِنْ تُکَذِّبُوا و اگر دروغ‏زن گیرید، فَقَدْ کَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِکُمْ دروغ‏زن گرفت گروهانى پیش از شما، وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ (۱۸) و نیست بر فرستاده مگر پیغام رسانیدن آشکارا.
رشیدالدین میبدی : ۷۹- سورة النازعات- مکیة
النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً (۱) سوگند است بستارگان شتابان و هموار روان تا آن گه که در چشمه مغرب فرو شوند.
وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً (۲) بستارگان که از مشرق در میگیرند و میروند تا بمغرب رسند.
وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً (۳) و بستارگان روان که در فلک در موج اشناو میکنند.
فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً (۴) و بستارگان که در رفتن بر یکدیگر پیشى مى‏کنند.
یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ (۶) آن روز که بجنبد زمین جنبیدنى.
فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً (۵) بفرشتگان که بفرمان کارها میسازند و باز مى‏اندازند.
تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ (۷) و بر پى آن ایستد پسینه آمدنى.
قُلُوبٌ یَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ (۸) دلهاى است آن روز ترسنده و لرزنده.
أَبْصارُها خاشِعَةٌ (۹) چشمهاى ایشان فروشده خوارى در آن پیدا، و فرو شکسته از بیم در دیده نگران.
یَقُولُونَ میگویند: أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحافِرَةِ (۱۰) باش ما را با همان زندگانى خواهند برد که نخست داشتیم.
أَ إِذا کُنَّا عِظاماً نَخِرَةً (۱۱) باش ما را در گور کنند، با زندگانى خواهند برد آن گه که استخوان گردیم ریزیده.
قالُوا تِلْکَ إِذاً کَرَّةٌ خاسِرَةٌ (۱۲) چنین میگویند که: پس آن بازگشتى بس با زیان کارى است و باید آمد.
فَإِنَّما هِیَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ (۱۳) اکنون پس چنین است یک آواز است.
فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ (۱۴) که ایشان را بآن آواز با هامون رستاخیز رانند.
هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ مُوسى‏ (۱۵) آمد بتو و رسید قصّه موسى بتو؟
إِذْ ناداهُ رَبُّهُ آن گه که خواند خداوند او او را بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ بآن وادى پاک کرده و بآفرین طُوىً (۱۶) نام او طوى.
اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏ (۱۷) شو به فرعون شو که او سر کشید نهمار.
فَقُلْ گوى او را هَلْ لَکَ إِلى‏ أَنْ تَزَکَّى (۱۸) اوفتدت که پاک و هنرى شوى، ؟
وَ أَهْدِیَکَ إِلى‏ رَبِّکَ فَتَخْشى‏ (۱۹) و راه نمایم ترا باللّه تا بشناسى و او را بدانى و از او بترسى.
فَأَراهُ الْآیَةَ الْکُبْرى‏ (۲۰) باو نمود آن نشان مهین.
ثُمَّ أَدْبَرَ یَسْعى‏ (۲۲) پس آن گه برگشت بنهیب پیش باز.
فَکَذَّبَ وَ عَصى‏ (۲۱) دروغ زن گرفت و سر کشید.
فَحَشَرَ فَنادى‏ (۲۳) سپاه جادوان گرد کرد و آواز داد.
فَقالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى‏ (۲۴) و گفت: منم خداوند برترین شما.
فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَکالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولى‏ (۲۵) بگرفت اللَّه او را بعقوبت سخن پسین و سخن پیشین.
إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِمَنْ یَخْشى‏ (۲۶) درین پندى و فرا پوشیده دیدنى است او را که صواب شناسد و ترسد.
أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ شما سخت ترید و دشوارتر در علم شما بر آفریدگار ، در آفرینش یا آسمان؟ بَناها (۲۷) آفریدگار آن را برافراشت و بى ستون برداشت.
رَفَعَ سَمْکَها کاز آن بالا داد. فَسَوَّاها (۲۸) و آن را راست کرد و راغ.
وَ أَغْطَشَ لَیْلَها و تاریک کرد شب آن. وَ أَخْرَجَ ضُحاها (۲۹) و بیرون آورد روز آن.
وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها (۳۰) و زمین را پس آن پهن باز کشید.
أَخْرَجَ مِنْها بیرون آورد از زمین ماءَها وَ مَرْعاها آب آن و گیازار و چراگاه آن.
وَ الْجِبالَ أَرْساها (۳۲) و کوه‏ها را بر زمین فرو گذاشت و زمین را بآن بر جاى بداشت.
مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ (۳۳) نیکودارى شما را و چهارپایان شما را.
فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْکُبْرى‏ (۳۴) آن روز که داهیه مهین بیفتد.
یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى‏ (۳۵) آن روز که مردم را یاد آید هر چه در دنیا کرد.
وَ بُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِمَنْ یَرى‏ (۳۶) و بهامون آرند دوزخ نگرنده را.
فَأَمَّا مَنْ طَغى‏ (۳۷) امّا آن کس که سر کشید و ناپاکى کرد.
وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا (۳۸) و این جهان را گزید و این را بجاى آن دیگر بپسندید.
فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوى‏ (۳۹) آتش او را جایگاه است و باز گشتن گاه.
وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ و امّا او که از ایستادن گاه پیش خداى خویش بترسید وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏ (۴۰) و خویشتن را از بایست نبایستى باز زد.
فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى‏ (۴۱) بهشت او را جایگاه است و باز گشتن گاه.
یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ مى‏پرسند ترا از رستاخیز. أَیَّانَ مُرْساها (۴۲) که کى است هنگام پیدا کرد آن و آوردن آن؟
فِیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْراها (۴۳) تو در چه‏اى از یاد آن و که‏اى تو بدانش هنگام آن؟
إِلى‏ رَبِّکَ مُنْتَهاها (۴۴) باز گشت و سرانجام دانستن هنگام رستاخیز با خداى تو است.
إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشاها (۴۵) تو ترساننده و آگاه کننده او اى که بآن گرویده است و از آن مى‏ترسد.
کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها گویى ایشان آن روز که رستاخیز بینند و کار آن، لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها (۴۶) در دنیا نبودند و درنگ نکردند مگر شبانگاهى.
نهج البلاغه : خطبه ها
پند دادن مردم
و من خطبة له عليه‌السلام و فيها مواعظ للناس
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلْوَاصِلِ اَلْحَمْدَ بِالنِّعَمِ
وَ اَلنِّعَمَ بِالشُّكْرِ
نَحْمَدُهُ عَلَى آلاَئِهِ
كَمَا نَحْمَدُهُ عَلَى بَلاَئِهِ
وَ نَسْتَعِينُهُ عَلَى هَذِهِ اَلنُّفُوسِ اَلْبِطَاءِ عَمَّا أُمِرَتْ بِهِ اَلسِّرَاعِ إِلَى مَا نُهِيَتْ عَنْهُ
وَ نَسْتَغْفِرُهُ مِمَّا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ
وَ أَحْصَاهُ كِتَابُهُ
عِلْمٌ غَيْرُ قَاصِرٍ
وَ كِتَابٌ غَيْرُ مُغَادِرٍ
وَ نُؤْمِنُ بِهِ إِيمَانَ مَنْ عَايَنَ اَلْغُيُوبَ
وَ وَقَفَ عَلَى اَلْمَوْعُودِ
إِيمَاناً نَفَى إِخْلاَصُهُ اَلشِّرْكَ
وَ يَقِينُهُ اَلشَّكَّ
وَ نَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ
وَ أَنَّ مُحَمَّداً صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
شَهَادَتَيْنِ تُصْعِدَانِ اَلْقَوْلَ
وَ تَرْفَعَانِ اَلْعَمَلَ
لاَ يَخِفُّ مِيزَانٌ تُوضَعَانِ فِيهِ
وَ لاَ يَثْقُلُ مِيزَانٌ تُرْفَعَانِ عَنْهُ
أُوصِيكُمْ عِبَادَ اَللَّهِ بِتَقْوَى اَللَّهِ اَلَّتِي هِيَ اَلزَّادُ وَ بِهَا اَلْمَعَاذُ
زَادٌ مُبْلِغٌ وَ مَعَاذٌ مُنْجِحٌ
دَعَا إِلَيْهَا أَسْمَعُ دَاعٍ
وَ وَعَاهَا خَيْرُ وَاعٍ
فَأَسْمَعَ دَاعِيهَا وَ فَازَ وَاعِيهَا
عِبَادَ اَللَّهِ إِنَّ تَقْوَى اَللَّهِ حَمَتْ أَوْلِيَاءَ اَللَّهِ مَحَارِمَهُ
وَ أَلْزَمَتْ قُلُوبَهُمْ مَخَافَتَهُ
حَتَّى أَسْهَرَتْ لَيَالِيَهُمْ
وَ أَظْمَأَتْ هَوَاجِرَهُمْ
فَأَخَذُوا اَلرَّاحَةَ بِالنَّصَبِ
وَ اَلرِّيَّ بِالظَّمَإِ
وَ اِسْتَقْرَبُوا اَلْأَجَلَ فَبَادَرُوا اَلْعَمَلَ
وَ كَذَّبُوا اَلْأَمَلَ فَلاَحَظُوا اَلْأَجَلَ
ثُمَّ إِنَّ اَلدُّنْيَا دَارُ فَنَاءٍ وَ عَنَاءٍ
وَ غِيَرٍ وَ عِبَرٍ
فَمِنَ اَلْفَنَاءِ أَنَّ اَلدَّهْرَ مُوتِرٌ قَوْسَهُ لاَ تُخْطِئُ سِهَامُهُ
وَ لاَ تُؤْسَى جِرَاحُهُ
يَرْمِي اَلْحَيَّ بِالْمَوْتِ
وَ اَلصَّحِيحَ بِالسَّقَمِ
وَ اَلنَّاجِيَ بِالْعَطَبِ
آكِلٌ لاَ يَشْبَعُ
وَ شَارِبٌ لاَ يَنْقَعُ
وَ مِنَ اَلْعَنَاءِ أَنَّ اَلْمَرْءَ يَجْمَعُ مَا لاَ يَأْكُلُ
وَ يَبْنِي مَا لاَ يَسْكُنُ
ثُمَّ يَخْرُجُ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى لاَ مَالاً حَمَلَ
وَ لاَ بِنَاءً نَقَلَ
وَ مِنْ غِيَرِهَا أَنَّكَ تَرَى اَلْمَرْحُومَ مَغْبُوطاً
وَ اَلْمَغْبُوطَ مَرْحُوماً
لَيْسَ ذَلِكَ إِلاَّ نَعِيماً زَلَّ وَ بُؤْساً نَزَلَ
وَ مِنْ عِبَرِهَا أَنَّ اَلْمَرْءَ يُشْرِفُ عَلَى أَمَلِهِ فَيَقْتَطِعُهُ حُضُورُ أَجَلِهِ
فَلاَ أَمَلٌ يُدْرَكُ
وَ لاَ مُؤَمَّلٌ يُتْرَكُ
فَسُبْحَانَ اَللَّهِ مَا أَعَزَّ سُرُورَهَا
وَ أَظْمَأَ رِيَّهَا
وَ أَضْحَى فَيْئَهَا
لاَ جَاءٍ يُرَدُّ
وَ لاَ مَاضٍ يَرْتَدُّ
فَسُبْحَانَ اَللَّهِ مَا أَقْرَبَ اَلْحَيَّ مِنَ اَلْمَيِّتِ لِلَحَاقِهِ بِهِ
وَ أَبْعَدَ اَلْمَيِّتَ مِنَ اَلْحَيِّ لاِنْقِطَاعِهِ عَنْهُ
إِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ بِشَرٍّ مِنَ اَلشَّرِّ إِلاَّ عِقَابُهُ
وَ لَيْسَ شَيْءٌ بِخَيْرٍ مِنَ اَلْخَيْرِ إِلاَّ ثَوَابُهُ
وَ كُلُّ شَيْءٍ مِنَ اَلدُّنْيَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِيَانِهِ
وَ كُلُّ شَيْءٍ مِنَ اَلْآخِرَةِ عِيَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِهِ
فَلْيَكْفِكُمْ مِنَ اَلْعِيَانِ اَلسَّمَاعُ
وَ مِنَ اَلْغَيْبِ اَلْخَبَرُ
وَ اِعْلَمُوا أَنَّ مَا نَقَصَ مِنَ اَلدُّنْيَا وَ زَادَ فِي اَلْآخِرَةِ خَيْرٌ مِمَّا نَقَصَ مِنَ اَلْآخِرَةِ وَ زَادَ فِي اَلدُّنْيَا
فَكَمْ مِنْ مَنْقُوصٍ رَابِحٍ وَ مَزِيدٍ خَاسِرٍ
إِنَّ اَلَّذِي أُمِرْتُمْ بِهِ أَوْسَعُ مِنَ اَلَّذِي نُهِيتُمْ عَنْهُ
وَ مَا أُحِلَّ لَكُمْ أَكْثَرُ مِمَّا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ
فَذَرُوا مَا قَلَّ لِمَا كَثُرَ
وَ مَا ضَاقَ لِمَا اِتَّسَعَ
قَدْ تَكَفَّلَ لَكُمْ بِالرِّزْقِ
وَ أُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ
فَلاَ يَكُونَنَّ اَلْمَضْمُونُ لَكُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِكُمْ مِنَ اَلْمَفْرُوضِ عَلَيْكُمْ عَمَلُهُ
مَعَ أَنَّهُ وَ اَللَّهِ لَقَدِ اِعْتَرَضَ اَلشَّكُّ وَ دَخِلَ اَلْيَقِينُ
حَتَّى كَأَنَّ اَلَّذِي ضُمِنَ لَكُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَيْكُمْ
وَ كَأَنَّ اَلَّذِي قَدْ فُرِضَ عَلَيْكُمْ قَدْ وُضِعَ عَنْكُمْ
فَبَادِرُوا اَلْعَمَلَ
وَ خَافُوا بَغْتَةَ اَلْأَجَلِ
فَإِنَّهُ لاَ يُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ اَلْعُمُرِ مَا يُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ اَلرِّزْقِ
مَا فَاتَ اَلْيَوْمَ مِنَ اَلرِّزْقِ رُجِيَ غَداً زِيَادَتُهُ
وَ مَا فَاتَ أَمْسِ مِنَ اَلْعُمُرِ لَمْ يُرْجَ اَلْيَوْمَ رَجْعَتُهُ
اَلرَّجَاءُ مَعَ اَلْجَائِي
وَ اَلْيَأْسُ مَعَ اَلْمَاضِي
فَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ حَقَّ تُقٰاتِهِ وَ لاٰ تَمُوتُنَّ إِلاّٰ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ