عبارات مورد جستجو در ۱ گوهر پیدا شد:
مفاتیح الجنان : زیارات مطلقه امیرالمومنین (ع)
زیارت هفتم امیرالمومنین (ع)
زیارتی است که سید ابن طاووس در کتاب «مصباح الزائر» نقل کرده، به این صورت که: «باب السّلام» -یعنی درگاه روضه مقدّسه امیرمؤمنان که ضریح مقدّس از آنجا دیده می شود- را قصد کن؛ پس «سی وچهار» مرتبه «اللّهُ أَکْبَر» بگو، آنگاه زیارت را به این کیفیت ادامه بده:
سَلامُ اللّهِ وَسَلامُ مَلائِکتِهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَأَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلِینَ، وَعِبادِهِ الصَّالِحِینَ، وَجَمِیعِ الشُّهَداءِ وَالصِّدِّیقِینَ عَلَیک یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَی آدَمَ صَِفْوَةِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی نُوحٍ نَبِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَی إِبْراهِیمَ خَلِیلِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی مُوسی کلِیمِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی عِیسی رُوحِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ؛
السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ الرَّضِی، وَوَجْهِهِ الْعَلِی، وَصِراطِهِ السَّوِی، السَّلامُ عَلَی الْمُهَذَّبِ الصَّفِی، السَّلامُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ عَلِی بْنِ أَبِی طالِبٍ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَی خالِصِ الْأَخِلَّاءِ، السَّلامُ عَلَی الْمَخْصُوصِ بِسَیدَةِ النِّسَاءِ؛
السَّلامُ عَلَی الْمَوْلُودِ فِی الْکعْبَةِ الْمُزَوَّجِ فِی السَّماءِ، السَّلامُ عَلَی أَسَدِ اللّهِ فِی الْوَغی، السَّلامُ عَلَی مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مَکةُ وَمِنی، السَّلامُ عَلَی صاحِبِ الْحَوْضِ وَحامِلِ اللِّواءِ، السَّلامُ عَلَی خَامِسِ أَهْلِ الْعَباءِ، السَّلامُ عَلَی الْبائِتِ عَلَی فِراشِ النَّبِی وَمُفْدِیهِ بِنَفْسِهِ مِنَ الْأَعْداءِ، السَّلامُ عَلَی قالِعِ بابِ خَیبَرَ وَالدَّاحِی بِهِ فِی الْفَضاءِ، السَّلامُ عَلَی مُکلِّمِ الْفِتْیةِ فِی کهْفِهِمْ بِلِسانِ الْأَنْبِیاءِ؛
السَّلامُ عَلَی مُنْبِعِ الْقَلِیبِ فِی الْفَلَا، السَّلامُ عَلَی قالِعِ الصَّخْرَةِ وَقَدْ عَجَزَ عَنْهَا الرِّجالُ الْأَشِدَّاءُ، السَّلامُ عَلَی مُخاطِبِ الثُّعْبانِ عَلَی مِنْبَرِ الْکوْفَةِ بِلِسانِ الْفُصَحاءِ؛ السَّلامُ عَلَی مُخاطِبِ الذِّئْبِ وَمُکلِّمِ الْجُمْجُمَةِ بِالنَّهْرَوانِ وَقَدْ نَخِرَتِ الْعِظامُ بِالْبِلَی، السَّلامُ عَلَی صاحِبِ الشَّفاعَةِ فِی یوْمِ الْوَرَی وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلَی الْإِمامِ الزَّکی حَلِیفِ الْمِحْرابِ، السَّلامُ عَلَی صاحِبِ الْمُعْجِزِ الْباهِرِ وَالنَّاطِقِ بِالْحِکمَةِ وَالصَّوابِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ عِنْدَهُ تَأْوِیلُ الْمُحْکمِ والْمُتَشابِهِ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکتابِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ رُدَّتْ عَلَیهِ الشَّمْسُ حِینَ تَوارَتْ بِالْحِجابِ، السَّلامُ عَلَی مُحْیی اللَّیلِ الْبَهِیمِ بِالتَّهَجُّدِ وَالاکتِئابِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ خاطَبَهُ جَبْرَئِیلُ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ بِغَیرِ ارْتِیابٍ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ؛
السَّلامُ عَلَی سَیدِ السَّاداتِ، السَّلامُ عَلَی صاحِبِ الْمُعْجِزاتِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ عَجِبَ مِنْ حَمَلاتِهِ فِی الْحُرُوبِ مَلائِکةُ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ، السَّلامُ عَلَی مَنْ نَاجَی الرَّسُولَ فَقَدَّمَ بَینَ یدَی نَجْواهُ صَدَقَاتٍ، السَّلامُ عَلَی أَمِیرِ الْجُیوشِ وَصَاحِبِ الْغَزَواتِ، السَّلامُ عَلَی مُخاطِبِ ذِئْبِ الْفَلَواتِ، السَّلامُ عَلَی نُورِ اللّهِ فِی الظُّلُمَاتِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ فَقَضی مَا فَاتَهُ مِنَ الصَّلاةِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُه.
السَّلامُ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَی سَیدِ الْوَصِیینَ، السَّلامُ عَلَی إِمامِ الْمُتَّقِینَ، السَّلامُ عَلَی وَارِثِ عِلْمِ النَّبِیینَ، السَّلامُ عَلَی یعْسُوبِ الدِّینِ، السَّلامُ عَلَی عِصْمَةِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَی قُدْوَةِ الصَّادِقِینَ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ؛
السَّلامُ عَلَی حُجَّةِ الْأَبْرارِ، السَّلامُ عَلَی أَبِی الْأَئِمَّةِ الْأَطْهارِ، السَّلامُ عَلَی الْمَخْصُوصِ بِذِی الْفَقارِ، السَّلامُ عَلَی ساقِی أَوْلِیائِهِ مِنْ حَوْضِ النَّبِی الْمُخْتارِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ مَا اطَّرَدَ اللَّیلُ وَالنَّهارُ، السَّلامُ عَلَی النَّبَاَ الْعَظِیمِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ أَنْزَلَ اللّهُ فِیهِ: «وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکتابِ لَدَینا لَعَلِی حَکیمٌ»، السَّلامُ عَلَی صِراطِ اللّهِ الْمُسْتَقِیمِ، السَّلامُ عَلَی الْمَنْعُوتِ فِی التَّوْراةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ الْحَکیمِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
پس خود را به ضریح می چسبانی و آن را می بوسی و می گویی:
یا أَمِینَ اللّهِ، یا حُجَّةَ اللّهِ، یا وَلِی اللّهِ، یا صِرَاطَ اللّهِ، زَارَک عَبْدُک وَ وَلِیک اللَّائِذُ بِقَبْرِک، وَ الْمُنِیخُ رَحْلَهُ بِفِنَائِک، الْمُتَقَرِّبُ إِلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَالْمُسْتَشْفِعُ بِک إِلَی اللّهِ زِیارَةَ مَنْ هَجَرَ فِیک صَحْبَهُ، وَجَعَلَک بَعْدَ اللّهِ حَسْبَهُ، أَشْهَدُ أَنَّک الطُّورُ، وَالْکتابُ الْمَسْطُورُ، وَ الرِّقُّ الْمَنْشُورُ، وَبَحْرُ الْعِلْمِ الْمَسْجُورُ؛
یا وَلِی اللّهِ إِنَّ لِکلِّ مَزُورٍ عَِنایةً فِی مَنْ زارَهُ وَقَصَدَهُ وَأَتاهُ، وَأَنَا وَلِیک وَقَدْ حَطَطْتُ رَحْلِی بِفِنائِک، وَلَجَأْتُ إِلی حَرَمِک، وَلُذْتُ بِضَرِیحِک لِعِلْمِی بِعَظِیمِ مَنْزِلَتِک وَشَرَفِ حَضْرَتِک، وَقَدْ أثْقَلَتِ الذُّنُوبُ ظَهْرِی وَمَنَعَتْنِی رُقادِی، فَما أَجِدُ حِرْزاً وَلَا مَعْقِلاً وَلَا مَلْجَأً أَلْجَأُ إِلَیهِ إِلّا اللّهُ تَعالی وَتَوَسُّلِی بِک إِلَیهِ، وَاسْتِشْفاعِی بِک لَدَیهِ، فَها أَنَا نازِلٌ بِفِنائِک وَلَک عِنْدَ اللّهِ جاهٌ عَظِیمٌ، وَمَقامٌ کرِیمٌ، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ اللّهِ رَبِّک یا مَوْلای.
پس ضریح را ببوس و رو به سوی قبله کن و بگو:
اللّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیک یا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ، وَیا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ، وَیا أَسْرَعَ الْحاسِبِینَ، وَیا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ، بِمُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیینَ، رَسُولِک إِلَی الْعالَمِینَ، وَبِأَخِیهِ وَابْنِ عَمِّهِ الْأَ نْزَعِ الْبَطِینِ، الْعالِمِ الْمُبِینِ، عَلِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، وَالْحَسَنَ وَالْحُسَینِ الْإِمامَینِ الشَّهِیدَینِ، وَبِعَلِی بْنِ الْحُسَینِ زَینِ الْعابِدِینَ، وَبِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی باقِرِ عِلْمِ الْأَوَّلِینَ، وَبِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ زَکی الصِّدِّیقِینَ،
وَبِمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْکاظِمِ الْمُبِینِ، وَحَبِیسِ الظَّالِمِینَ، وَبِعَلِی بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْأَمِینِ، وَبِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی الْجَوادِ عَلَمِ الْمُهْتَدِینَ، وَبِعَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ الصَّادِقِ سَیدِ الْعابِدِینَ، وَبِالْحَسَنِ بْنِ عَلِی الْعَسْکرِی وَلِی الْمُؤْمِنِینَ، وَبِالْخَلَفِ الْحُجَّةِ صاحِبِ الْأَمْرِ مُظْهِرِ الْبَراهِینِ، أَنْ تَکشِفَ مَا بِی مِنَ الْهُمُومِ، وَتَکفِینِی شَرَّ الْبَلاءِ الْمَحْتُومِ، وَتُجِیرَنِی مِنَ النَّارِ ذاتِ السَّمُومِ، بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
پس برای هرچه بخواهی دعا کن و آن حضرت را وداع کن و بازگرد.
نویسنده گوید: سید عبدالکریم بن طاووس در کتاب «فرحة الغرّی» روایت کرده: که حضرت زین العابدین(علیه السلام) به شهر کوفه آمد و وارد مسجد کوفه شد، ابوحمزه ثمالی که از زاهدان اهل کوفه و از بزرگان آن منطقه بود، در مسجد بود. امام سجّاد(علیه السلام) دو رکعت نماز خواند، ابوحمزه گفت: لهجه ای پاکیزه تر از لهجه او نشنیدم، نزدیک او رفتم تا بشنوم چه می گوید، شنیدم می گوید:
إِلهِی إِنْ کانَ قَدْ عَصَیتُک فَإِنِّی قَدْ أَطَعْتُک فِی أَحَبِّ الْأَشْیاءِ إِلَیک...
و این دعایی است معروف.
نویسنده گوید: ذکر این دعا پس از این در «اعمال مسجد کوفه» بیاید و نیز ذکر این مطلب هم بیاید که ابوحمزه گفت: آن بزرگوار کنار ستون هفتم آمد و نعلین خود را از پا درآورد و ایستاد و دست ها را تا برابر گوش برداشت و تکبیر گفت که تمام موهای بدنم از ترس آن راست شد، پس چهار رکعت نماز بجا آورد و رکوع و سجودش را نیکو انجام داد، آنگاه این دعا را خواند: «إِلهِی إِنْ کُنْتُ قَدْ عَصَیْتُکَ..» تا آخر دعا.
موافق روایت چند سطر قبل ابوحمزه گفت: آن بزرگوار پس از دو رکعت نماز و دعا از جای برخاست و بیرون رفت؛ من تا مناخ کوفه، مکانی که شتران را در آنجا می خواباندند دنبال آن حضرت رفتم؛ در آنجا غلام سیاهی دیدم که شتر گزیده و ناقه ای با اوست، به او گفتم: ای سیاه این مرد کیست؟ گفت: از سیما و شمایلش او را نشناختی؟! او علی بن الحسین(علیه السلام) است.
ابوحمزه گفت: خود را به روی قدم های آن حضرت انداختم و آن ها را بوسیدم. آن جناب مانع ادامه این عمل شد و با دست مبارک خود سر مرا بلند کرد و فرمود: این کار را مکن، سجده جز برای خدای عزوجل نشاید؛ گفتم: یابن رسول الله، برای چه اینجا آمده اید؟ فرمود: برای آنچه دیدی، یعنی نماز در مسجد کوفه؛ اگر مردم بدانند چه فضیلتی در آن است به سویش بیایند، گرچه به روش کودکان خود را به زمین کشند؛ یعنی راه رفتن برای ایشان هرچند در نهایت سختی باشد، مانند اطفالی که هنوز راه نیفتاده اند و نشسته حرکت می کنند.
سپس فرمود: آیا میل داری با من قبر جدّم علی بن ابیطالب(علیه السلام) را زیارت کنی؟ گفتم آری، حضرت حرکت کرد و من در سایه ناقه او بودم و مرا حدیث می فرمود تا به غریین رسیدیم و آن بقعه ای بود سپید که نورش می درخشید.
آنگاه از مرکبش پیاده شد و دو طرف روی خود را بر آن زمین نهاد و فرمود: ای ابا حمزه این قبر جدّ من علی بن ابیطالب است، پس زیارت کرد آن حضرت را به زیارتی که اول آن «السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ الرَّضِیِّ، وَنُورِ وَجْهِهِ الْمُضِیءِ» است؛ پس با آن قبر مطهّر وداع کرد و به سوی مدینه رفت و من به جانب کوفه برگشتم.
نویسنده گوید: از اینکه سید این زیارت را در کتاب «فرحة الغری» ذکر نکرده است تأسّف می خوردم و در جستجوی آن بودم تا یک یک زیاراتی که برای حضرت امیر نقل شده بود دیدم، زیارتی که در ابتدای آن این دو جمله باشد نیافتم، مگر این زیارت شریف [زیارت هفتم] که جمله اوّلش موافق است و جمله دوّم مخالف [در اوائل زیارت هفتم به این صورت است: «السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ الرَّضِیِّ وَ وَجْهِهِ الْعَلِیِّ»] و شاید این زیارت که سید دو جمله اش را نقل کرده همان زیارت باشد و این تفاوت اندک چندان اهمیتی ندارد.
اگر بگویی اوّل این زیارت: «سَلامُ اللّهِ وَسَلامُ مَلائِکَتِهِ» است نه: «السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ» گوییم: اوّل زیارت همان «السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ الرَّضِیِّ» است و سلام های سابق به منزله اذن دخول و طلب رخصت است و شاهد بر این مطلب، مطابقت داشتن این زیارت است با «زیارت روز ولادت» که کمال شباهت را با هم دارند؛ به آنجا رجوع کن تا بر تو معلوم گردد.
و نیز آگاه باش در «زیارت ششم» و «زیارت روز ولادت»، این جمله [«السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ الرَّضِیِّ، وَنُورِ وَجْهِهِ الْمُضِیءِ»] بدون لفظ «نور» است ولی نه در ابتدای زیارت، و الله العالم.
از همۀ زیارت های کلّی و عمومی همین «هفت زیارت» را که نقل کردم بس است؛ اگر کسی بیش از این بخواهد، «زیارات جامعه» را بخواند و نیز زیارت مفصّلی که پس از این برای «روز غدیر» نقل می کنم قرائت کند، زیرا به خواندن آن زیارت در هر زمان و هرکجا که شخص قرار داشته باشد، روایت وارد شده است.
باید زیارت حضرت امیرمؤمنان و نماز در آن حرم مطهّر را غنیمت شمرد، زیرا نماز نزد آن بزرگوار برابر دویست هزار نماز است. از حضرت صادق(علیه السلام) روایت شده: هرکه امام واجب الطّاعه را زیارت کند و نزد او چهار رکعت نماز بخواند، برای او حجّ و عمره نوشته می شود و ما در کتاب «هدیّة الزّائرین» به برتری و مزیّت همسایگی مجاورت قبر امیرمؤمنان اشاره کردیم، ولی به شرط آنکه همسایه، حق همسایگی آن حضرت را رعایت کند و این کار بسیار مشکلی است که برای هرکسی ممکن نیست و مقام را مقتضی ذکر آن نمی باشد، هرکه خواهد به کتاب «کلمه طیبه» مراجعه کند.
سَلامُ اللّهِ وَسَلامُ مَلائِکتِهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَأَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلِینَ، وَعِبادِهِ الصَّالِحِینَ، وَجَمِیعِ الشُّهَداءِ وَالصِّدِّیقِینَ عَلَیک یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَی آدَمَ صَِفْوَةِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی نُوحٍ نَبِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَی إِبْراهِیمَ خَلِیلِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی مُوسی کلِیمِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی عِیسی رُوحِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ؛
السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ الرَّضِی، وَوَجْهِهِ الْعَلِی، وَصِراطِهِ السَّوِی، السَّلامُ عَلَی الْمُهَذَّبِ الصَّفِی، السَّلامُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ عَلِی بْنِ أَبِی طالِبٍ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَی خالِصِ الْأَخِلَّاءِ، السَّلامُ عَلَی الْمَخْصُوصِ بِسَیدَةِ النِّسَاءِ؛
السَّلامُ عَلَی الْمَوْلُودِ فِی الْکعْبَةِ الْمُزَوَّجِ فِی السَّماءِ، السَّلامُ عَلَی أَسَدِ اللّهِ فِی الْوَغی، السَّلامُ عَلَی مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مَکةُ وَمِنی، السَّلامُ عَلَی صاحِبِ الْحَوْضِ وَحامِلِ اللِّواءِ، السَّلامُ عَلَی خَامِسِ أَهْلِ الْعَباءِ، السَّلامُ عَلَی الْبائِتِ عَلَی فِراشِ النَّبِی وَمُفْدِیهِ بِنَفْسِهِ مِنَ الْأَعْداءِ، السَّلامُ عَلَی قالِعِ بابِ خَیبَرَ وَالدَّاحِی بِهِ فِی الْفَضاءِ، السَّلامُ عَلَی مُکلِّمِ الْفِتْیةِ فِی کهْفِهِمْ بِلِسانِ الْأَنْبِیاءِ؛
السَّلامُ عَلَی مُنْبِعِ الْقَلِیبِ فِی الْفَلَا، السَّلامُ عَلَی قالِعِ الصَّخْرَةِ وَقَدْ عَجَزَ عَنْهَا الرِّجالُ الْأَشِدَّاءُ، السَّلامُ عَلَی مُخاطِبِ الثُّعْبانِ عَلَی مِنْبَرِ الْکوْفَةِ بِلِسانِ الْفُصَحاءِ؛ السَّلامُ عَلَی مُخاطِبِ الذِّئْبِ وَمُکلِّمِ الْجُمْجُمَةِ بِالنَّهْرَوانِ وَقَدْ نَخِرَتِ الْعِظامُ بِالْبِلَی، السَّلامُ عَلَی صاحِبِ الشَّفاعَةِ فِی یوْمِ الْوَرَی وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلَی الْإِمامِ الزَّکی حَلِیفِ الْمِحْرابِ، السَّلامُ عَلَی صاحِبِ الْمُعْجِزِ الْباهِرِ وَالنَّاطِقِ بِالْحِکمَةِ وَالصَّوابِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ عِنْدَهُ تَأْوِیلُ الْمُحْکمِ والْمُتَشابِهِ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکتابِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ رُدَّتْ عَلَیهِ الشَّمْسُ حِینَ تَوارَتْ بِالْحِجابِ، السَّلامُ عَلَی مُحْیی اللَّیلِ الْبَهِیمِ بِالتَّهَجُّدِ وَالاکتِئابِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ خاطَبَهُ جَبْرَئِیلُ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ بِغَیرِ ارْتِیابٍ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ؛
السَّلامُ عَلَی سَیدِ السَّاداتِ، السَّلامُ عَلَی صاحِبِ الْمُعْجِزاتِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ عَجِبَ مِنْ حَمَلاتِهِ فِی الْحُرُوبِ مَلائِکةُ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ، السَّلامُ عَلَی مَنْ نَاجَی الرَّسُولَ فَقَدَّمَ بَینَ یدَی نَجْواهُ صَدَقَاتٍ، السَّلامُ عَلَی أَمِیرِ الْجُیوشِ وَصَاحِبِ الْغَزَواتِ، السَّلامُ عَلَی مُخاطِبِ ذِئْبِ الْفَلَواتِ، السَّلامُ عَلَی نُورِ اللّهِ فِی الظُّلُمَاتِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ فَقَضی مَا فَاتَهُ مِنَ الصَّلاةِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُه.
السَّلامُ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَی سَیدِ الْوَصِیینَ، السَّلامُ عَلَی إِمامِ الْمُتَّقِینَ، السَّلامُ عَلَی وَارِثِ عِلْمِ النَّبِیینَ، السَّلامُ عَلَی یعْسُوبِ الدِّینِ، السَّلامُ عَلَی عِصْمَةِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَی قُدْوَةِ الصَّادِقِینَ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ؛
السَّلامُ عَلَی حُجَّةِ الْأَبْرارِ، السَّلامُ عَلَی أَبِی الْأَئِمَّةِ الْأَطْهارِ، السَّلامُ عَلَی الْمَخْصُوصِ بِذِی الْفَقارِ، السَّلامُ عَلَی ساقِی أَوْلِیائِهِ مِنْ حَوْضِ النَّبِی الْمُخْتارِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ مَا اطَّرَدَ اللَّیلُ وَالنَّهارُ، السَّلامُ عَلَی النَّبَاَ الْعَظِیمِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ أَنْزَلَ اللّهُ فِیهِ: «وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکتابِ لَدَینا لَعَلِی حَکیمٌ»، السَّلامُ عَلَی صِراطِ اللّهِ الْمُسْتَقِیمِ، السَّلامُ عَلَی الْمَنْعُوتِ فِی التَّوْراةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ الْحَکیمِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
پس خود را به ضریح می چسبانی و آن را می بوسی و می گویی:
یا أَمِینَ اللّهِ، یا حُجَّةَ اللّهِ، یا وَلِی اللّهِ، یا صِرَاطَ اللّهِ، زَارَک عَبْدُک وَ وَلِیک اللَّائِذُ بِقَبْرِک، وَ الْمُنِیخُ رَحْلَهُ بِفِنَائِک، الْمُتَقَرِّبُ إِلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَالْمُسْتَشْفِعُ بِک إِلَی اللّهِ زِیارَةَ مَنْ هَجَرَ فِیک صَحْبَهُ، وَجَعَلَک بَعْدَ اللّهِ حَسْبَهُ، أَشْهَدُ أَنَّک الطُّورُ، وَالْکتابُ الْمَسْطُورُ، وَ الرِّقُّ الْمَنْشُورُ، وَبَحْرُ الْعِلْمِ الْمَسْجُورُ؛
یا وَلِی اللّهِ إِنَّ لِکلِّ مَزُورٍ عَِنایةً فِی مَنْ زارَهُ وَقَصَدَهُ وَأَتاهُ، وَأَنَا وَلِیک وَقَدْ حَطَطْتُ رَحْلِی بِفِنائِک، وَلَجَأْتُ إِلی حَرَمِک، وَلُذْتُ بِضَرِیحِک لِعِلْمِی بِعَظِیمِ مَنْزِلَتِک وَشَرَفِ حَضْرَتِک، وَقَدْ أثْقَلَتِ الذُّنُوبُ ظَهْرِی وَمَنَعَتْنِی رُقادِی، فَما أَجِدُ حِرْزاً وَلَا مَعْقِلاً وَلَا مَلْجَأً أَلْجَأُ إِلَیهِ إِلّا اللّهُ تَعالی وَتَوَسُّلِی بِک إِلَیهِ، وَاسْتِشْفاعِی بِک لَدَیهِ، فَها أَنَا نازِلٌ بِفِنائِک وَلَک عِنْدَ اللّهِ جاهٌ عَظِیمٌ، وَمَقامٌ کرِیمٌ، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ اللّهِ رَبِّک یا مَوْلای.
پس ضریح را ببوس و رو به سوی قبله کن و بگو:
اللّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیک یا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ، وَیا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ، وَیا أَسْرَعَ الْحاسِبِینَ، وَیا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ، بِمُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیینَ، رَسُولِک إِلَی الْعالَمِینَ، وَبِأَخِیهِ وَابْنِ عَمِّهِ الْأَ نْزَعِ الْبَطِینِ، الْعالِمِ الْمُبِینِ، عَلِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، وَالْحَسَنَ وَالْحُسَینِ الْإِمامَینِ الشَّهِیدَینِ، وَبِعَلِی بْنِ الْحُسَینِ زَینِ الْعابِدِینَ، وَبِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی باقِرِ عِلْمِ الْأَوَّلِینَ، وَبِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ زَکی الصِّدِّیقِینَ،
وَبِمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْکاظِمِ الْمُبِینِ، وَحَبِیسِ الظَّالِمِینَ، وَبِعَلِی بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْأَمِینِ، وَبِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی الْجَوادِ عَلَمِ الْمُهْتَدِینَ، وَبِعَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ الصَّادِقِ سَیدِ الْعابِدِینَ، وَبِالْحَسَنِ بْنِ عَلِی الْعَسْکرِی وَلِی الْمُؤْمِنِینَ، وَبِالْخَلَفِ الْحُجَّةِ صاحِبِ الْأَمْرِ مُظْهِرِ الْبَراهِینِ، أَنْ تَکشِفَ مَا بِی مِنَ الْهُمُومِ، وَتَکفِینِی شَرَّ الْبَلاءِ الْمَحْتُومِ، وَتُجِیرَنِی مِنَ النَّارِ ذاتِ السَّمُومِ، بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
پس برای هرچه بخواهی دعا کن و آن حضرت را وداع کن و بازگرد.
نویسنده گوید: سید عبدالکریم بن طاووس در کتاب «فرحة الغرّی» روایت کرده: که حضرت زین العابدین(علیه السلام) به شهر کوفه آمد و وارد مسجد کوفه شد، ابوحمزه ثمالی که از زاهدان اهل کوفه و از بزرگان آن منطقه بود، در مسجد بود. امام سجّاد(علیه السلام) دو رکعت نماز خواند، ابوحمزه گفت: لهجه ای پاکیزه تر از لهجه او نشنیدم، نزدیک او رفتم تا بشنوم چه می گوید، شنیدم می گوید:
إِلهِی إِنْ کانَ قَدْ عَصَیتُک فَإِنِّی قَدْ أَطَعْتُک فِی أَحَبِّ الْأَشْیاءِ إِلَیک...
و این دعایی است معروف.
نویسنده گوید: ذکر این دعا پس از این در «اعمال مسجد کوفه» بیاید و نیز ذکر این مطلب هم بیاید که ابوحمزه گفت: آن بزرگوار کنار ستون هفتم آمد و نعلین خود را از پا درآورد و ایستاد و دست ها را تا برابر گوش برداشت و تکبیر گفت که تمام موهای بدنم از ترس آن راست شد، پس چهار رکعت نماز بجا آورد و رکوع و سجودش را نیکو انجام داد، آنگاه این دعا را خواند: «إِلهِی إِنْ کُنْتُ قَدْ عَصَیْتُکَ..» تا آخر دعا.
موافق روایت چند سطر قبل ابوحمزه گفت: آن بزرگوار پس از دو رکعت نماز و دعا از جای برخاست و بیرون رفت؛ من تا مناخ کوفه، مکانی که شتران را در آنجا می خواباندند دنبال آن حضرت رفتم؛ در آنجا غلام سیاهی دیدم که شتر گزیده و ناقه ای با اوست، به او گفتم: ای سیاه این مرد کیست؟ گفت: از سیما و شمایلش او را نشناختی؟! او علی بن الحسین(علیه السلام) است.
ابوحمزه گفت: خود را به روی قدم های آن حضرت انداختم و آن ها را بوسیدم. آن جناب مانع ادامه این عمل شد و با دست مبارک خود سر مرا بلند کرد و فرمود: این کار را مکن، سجده جز برای خدای عزوجل نشاید؛ گفتم: یابن رسول الله، برای چه اینجا آمده اید؟ فرمود: برای آنچه دیدی، یعنی نماز در مسجد کوفه؛ اگر مردم بدانند چه فضیلتی در آن است به سویش بیایند، گرچه به روش کودکان خود را به زمین کشند؛ یعنی راه رفتن برای ایشان هرچند در نهایت سختی باشد، مانند اطفالی که هنوز راه نیفتاده اند و نشسته حرکت می کنند.
سپس فرمود: آیا میل داری با من قبر جدّم علی بن ابیطالب(علیه السلام) را زیارت کنی؟ گفتم آری، حضرت حرکت کرد و من در سایه ناقه او بودم و مرا حدیث می فرمود تا به غریین رسیدیم و آن بقعه ای بود سپید که نورش می درخشید.
آنگاه از مرکبش پیاده شد و دو طرف روی خود را بر آن زمین نهاد و فرمود: ای ابا حمزه این قبر جدّ من علی بن ابیطالب است، پس زیارت کرد آن حضرت را به زیارتی که اول آن «السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ الرَّضِیِّ، وَنُورِ وَجْهِهِ الْمُضِیءِ» است؛ پس با آن قبر مطهّر وداع کرد و به سوی مدینه رفت و من به جانب کوفه برگشتم.
نویسنده گوید: از اینکه سید این زیارت را در کتاب «فرحة الغری» ذکر نکرده است تأسّف می خوردم و در جستجوی آن بودم تا یک یک زیاراتی که برای حضرت امیر نقل شده بود دیدم، زیارتی که در ابتدای آن این دو جمله باشد نیافتم، مگر این زیارت شریف [زیارت هفتم] که جمله اوّلش موافق است و جمله دوّم مخالف [در اوائل زیارت هفتم به این صورت است: «السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ الرَّضِیِّ وَ وَجْهِهِ الْعَلِیِّ»] و شاید این زیارت که سید دو جمله اش را نقل کرده همان زیارت باشد و این تفاوت اندک چندان اهمیتی ندارد.
اگر بگویی اوّل این زیارت: «سَلامُ اللّهِ وَسَلامُ مَلائِکَتِهِ» است نه: «السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ» گوییم: اوّل زیارت همان «السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ الرَّضِیِّ» است و سلام های سابق به منزله اذن دخول و طلب رخصت است و شاهد بر این مطلب، مطابقت داشتن این زیارت است با «زیارت روز ولادت» که کمال شباهت را با هم دارند؛ به آنجا رجوع کن تا بر تو معلوم گردد.
و نیز آگاه باش در «زیارت ششم» و «زیارت روز ولادت»، این جمله [«السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ الرَّضِیِّ، وَنُورِ وَجْهِهِ الْمُضِیءِ»] بدون لفظ «نور» است ولی نه در ابتدای زیارت، و الله العالم.
از همۀ زیارت های کلّی و عمومی همین «هفت زیارت» را که نقل کردم بس است؛ اگر کسی بیش از این بخواهد، «زیارات جامعه» را بخواند و نیز زیارت مفصّلی که پس از این برای «روز غدیر» نقل می کنم قرائت کند، زیرا به خواندن آن زیارت در هر زمان و هرکجا که شخص قرار داشته باشد، روایت وارد شده است.
باید زیارت حضرت امیرمؤمنان و نماز در آن حرم مطهّر را غنیمت شمرد، زیرا نماز نزد آن بزرگوار برابر دویست هزار نماز است. از حضرت صادق(علیه السلام) روایت شده: هرکه امام واجب الطّاعه را زیارت کند و نزد او چهار رکعت نماز بخواند، برای او حجّ و عمره نوشته می شود و ما در کتاب «هدیّة الزّائرین» به برتری و مزیّت همسایگی مجاورت قبر امیرمؤمنان اشاره کردیم، ولی به شرط آنکه همسایه، حق همسایگی آن حضرت را رعایت کند و این کار بسیار مشکلی است که برای هرکسی ممکن نیست و مقام را مقتضی ذکر آن نمی باشد، هرکه خواهد به کتاب «کلمه طیبه» مراجعه کند.