ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
خواب دیدن بهار سنائی را
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
در فایدهٔ علوم
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
در صفت شیّادان لفّاظ که با دانستن چند اصطلاح خود را عالم نامیده و درمجالس سخن می گویند
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
در فواید اختصاص و تقسیم کارها میان مردم دانا
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
در وظیفه‌شناسی
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
گفتار پنجم در دین و آیین و صفت وجدان
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
داستان رفیق بی‌وجدان
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
در مسافرت کردن شوهر و سپردن خانه و زن خود به‌دست رفیق بدگوهر
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
داستان مرد حکیم
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
داستان حبس مرد حکیم
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
حکایت مرغ پیر که به دام افتاد
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
آمدن سرمایه‌داری و رفتن دین
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
قطعه
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
گفتار هفتم در سیاست و شرط ریاست
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
حکایت در بخل و امساک
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
حکایت جود و بخشش محمود
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
حکایت اشرف خر
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
حکایت احمد شاه قاجار و مال اندوختن او
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
در مذمت ظلم و ظالم
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
حیونات منقرضه