۳۳۲ بار خوانده شده
و من كلام له عليهالسلام فيما يخبر به عن الملاحم بالبصرة
پيشگويى امام عليه السّلام نسبت به حوادث مهم شهر بصره
يَا أَحْنَفُ كَأَنِّي بِهِ وَ قَدْ سَارَ بِالْجَيْشِ اَلَّذِي لاَ يَكُونُ لَهُ غُبَارٌ وَ لاَ لَجَبٌ
اى أحنف! گويا من او را مىبينم كه با لشكرى بدون غبار و سر و صدا
وَ لاَ قَعْقَعَةُ لُجُمٍ
و بدون حركات لگامها
وَ لاَ حَمْحَمَةُ خَيْلٍ
و شيهۀ اسبان
يُثِيرُونَ اَلْأَرْضَ بِأَقْدَامِهِمْ كَأَنَّهَا أَقْدَامُ اَلنَّعَامِ
به راه افتاده، زمين را زير قدمهاى خود چون گام شتر مرغان در مىنوردند
قال الشريف يومئ بذلك إلى صاحب الزنج
ثُمَّ قَالَ عليهالسلام وَيْلٌ لِسِكَكِكُمُ اَلْعَامِرَةِ
پس واى بر كوچههاى آباد
وَ اَلدُّورِ اَلْمُزَخْرَفَةِ اَلَّتِي لَهَا أَجْنِحَةٌ كَأَجْنِحَةِ اَلنُّسُورِ
و خانههاى زينت شده بصره كه بالهايى چونان بال كركسان
وَ خَرَاطِيمُ كَخَرَاطِيمِ اَلْفِيَلَةِ
و ناودانهايى چون خرطومهاى پيلان دارد
مِنْ أُولَئِكَ اَلَّذِينَ لاَ يُنْدَبُ قَتِيلُهُمْ وَ لاَ يُفْقَدُ غَائِبُهُمْ
واى بر اهل بصره كه بر كشتگان آنان نمىگريند، و از گمشدگانشان كسى جستجو نمىكند
أَنَا كَابُّ اَلدُّنْيَا لِوَجْهِهَا
من دنيا را به رو، بر زمين كوبيده و چهرهاش را به خاك ماليدم
وَ قَادِرُهَا بِقَدْرِهَا
و پيش از آنچه ارزش دارد، بهايش ندادهام
وَ نَاظِرُهَا بِعَيْنِهَا
و با ديدهاى كه سزاوار است به آن نگريستهام
منه في وصف الأتراك
وصف تركهاى مغول
كَأَنِّي أَرَاهُمْ قَوْماً كَأَنَّ وُجُوهَهُمُ اَلْمَجَانُّ اَلْمُطَرَّقَةُ
گويا آنان را مىبينم كه با رخسارى چونان سپرهاى چكّش خورده
يَلْبَسُونَ اَلسَّرَقَ وَ اَلدِّيبَاجَ
لباسهايى از ديباج و حرير پوشيده
وَ يَعْتَقِبُونَ اَلْخَيْلَ اَلْعِتَاقَ
كه اسبهاى اصيل را يدك مىكشند
وَ يَكُونُ هُنَاكَ اِسْتِحْرَارُ قَتْلٍ حَتَّى يَمْشِيَ اَلْمَجْرُوحُ عَلَى اَلْمَقْتُولِ
و آنچنان كشتار و خونريزى دارند كه مجروحان از روى بدن كشتگان حركت مىكنند
وَ يَكُونَ اَلْمُفْلِتُ أَقَلَّ مِنَ اَلْمَأْسُورِ
و فراريان از اسير شدگان كمترند
فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ اَلْغَيْبِ
(يكى از اصحاب گفت: اى امير مؤمنان تو را علم غيب دادند
فَضَحِكَ عليهالسلام وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً
امام عليه السّلام خنديد و به آن مرد كه از طايفه بنى كلب بود فرمود)
يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ
اى برادر كلبى! اين اخبارى كه اطّلاع مىدهم علم غيب نيست
وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ
علمى است كه از دارندۀ علم غيب (پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) آموختهام
وَ إِنَّمَا عِلْمُ اَلْغَيْبِ عِلْمُ اَلسَّاعَةِ وَ مَا عَدَّدَهُ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ بِقَوْلِهِ
همانا علم غيب علم قيامت است، و آنچه خدا در گفته خود آورده كه
إِنَّ اَللّٰهَ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلسّٰاعَةِ وَ يُنَزِّلُ اَلْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ مٰا فِي اَلْأَرْحٰامِ وَ مٰا تَدْرِي نَفْسٌ مٰا ذٰا تَكْسِبُ غَداً وَ مٰا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ اَلْآيَةَ
«علم قيامت در نزد خداست، خدا باران را نازل كرده و آنچه در شكم مادران است مىداند، و كسى نمىداند كه فردا چه خواهد كرد؟ و در كدام سرزمين خواهد مرد
فَيَعْلَمُ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ مَا فِي اَلْأَرْحَامِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ قَبِيحٍ أَوْ جَمِيلٍ وَ سَخِيٍّ أَوْ بَخِيلٍ وَ شَقِيٍّ أَوْ سَعِيدٍ
پس خداوند سبحان، از آنچه در رحم مادران است، از پسر يا دختر، از زشت يا زيبا، سخاوتمند يا بخيل، سعادتمند يا شقى آگاه است
وَ مَنْ يَكُونُ فِي اَلنَّارِ حَطَباً
و از آن كسى كه آتشگيرۀ آتش جهنّم است
أَوْ فِي اَلْجِنَانِ لِلنَّبِيِّينَ مُرَافِقاً
يا در بهشت همسايه و دوست پيامبران عليهم السّلام است، از همۀ اينها آگاهى دارد
فَهَذَا عِلْمُ اَلْغَيْبِ اَلَّذِي لاَ يَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلاَّ اَللَّهُ
اين است آن علم غيبى (ذاتى) كه غير از خدا كسى نمىداند
وَ مَا سِوَى ذَلِكَ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اَللَّهُ نَبِيَّهُ فَعَلَّمَنِيهِ
جز اينها، علومى است كه خداوند به پيامبرش تعليم داده (علم غيب اكتسابى) و او به من آموخته است
وَ دَعَا لِي بِأَنْ يَعِيَهُ صَدْرِي
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم براى من دعا كرد كه خدا اين دسته از علوم و اخبار را در سينهام جاى دهد
وَ تَضْطَمَّ عَلَيْهِ جَوَانِحِي
و اعضاء و جوارح بدن من از آن پر گردد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
پيشگويى امام عليه السّلام نسبت به حوادث مهم شهر بصره
يَا أَحْنَفُ كَأَنِّي بِهِ وَ قَدْ سَارَ بِالْجَيْشِ اَلَّذِي لاَ يَكُونُ لَهُ غُبَارٌ وَ لاَ لَجَبٌ
اى أحنف! گويا من او را مىبينم كه با لشكرى بدون غبار و سر و صدا
وَ لاَ قَعْقَعَةُ لُجُمٍ
و بدون حركات لگامها
وَ لاَ حَمْحَمَةُ خَيْلٍ
و شيهۀ اسبان
يُثِيرُونَ اَلْأَرْضَ بِأَقْدَامِهِمْ كَأَنَّهَا أَقْدَامُ اَلنَّعَامِ
به راه افتاده، زمين را زير قدمهاى خود چون گام شتر مرغان در مىنوردند
قال الشريف يومئ بذلك إلى صاحب الزنج
ثُمَّ قَالَ عليهالسلام وَيْلٌ لِسِكَكِكُمُ اَلْعَامِرَةِ
پس واى بر كوچههاى آباد
وَ اَلدُّورِ اَلْمُزَخْرَفَةِ اَلَّتِي لَهَا أَجْنِحَةٌ كَأَجْنِحَةِ اَلنُّسُورِ
و خانههاى زينت شده بصره كه بالهايى چونان بال كركسان
وَ خَرَاطِيمُ كَخَرَاطِيمِ اَلْفِيَلَةِ
و ناودانهايى چون خرطومهاى پيلان دارد
مِنْ أُولَئِكَ اَلَّذِينَ لاَ يُنْدَبُ قَتِيلُهُمْ وَ لاَ يُفْقَدُ غَائِبُهُمْ
واى بر اهل بصره كه بر كشتگان آنان نمىگريند، و از گمشدگانشان كسى جستجو نمىكند
أَنَا كَابُّ اَلدُّنْيَا لِوَجْهِهَا
من دنيا را به رو، بر زمين كوبيده و چهرهاش را به خاك ماليدم
وَ قَادِرُهَا بِقَدْرِهَا
و پيش از آنچه ارزش دارد، بهايش ندادهام
وَ نَاظِرُهَا بِعَيْنِهَا
و با ديدهاى كه سزاوار است به آن نگريستهام
منه في وصف الأتراك
وصف تركهاى مغول
كَأَنِّي أَرَاهُمْ قَوْماً كَأَنَّ وُجُوهَهُمُ اَلْمَجَانُّ اَلْمُطَرَّقَةُ
گويا آنان را مىبينم كه با رخسارى چونان سپرهاى چكّش خورده
يَلْبَسُونَ اَلسَّرَقَ وَ اَلدِّيبَاجَ
لباسهايى از ديباج و حرير پوشيده
وَ يَعْتَقِبُونَ اَلْخَيْلَ اَلْعِتَاقَ
كه اسبهاى اصيل را يدك مىكشند
وَ يَكُونُ هُنَاكَ اِسْتِحْرَارُ قَتْلٍ حَتَّى يَمْشِيَ اَلْمَجْرُوحُ عَلَى اَلْمَقْتُولِ
و آنچنان كشتار و خونريزى دارند كه مجروحان از روى بدن كشتگان حركت مىكنند
وَ يَكُونَ اَلْمُفْلِتُ أَقَلَّ مِنَ اَلْمَأْسُورِ
و فراريان از اسير شدگان كمترند
فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ اَلْغَيْبِ
(يكى از اصحاب گفت: اى امير مؤمنان تو را علم غيب دادند
فَضَحِكَ عليهالسلام وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً
امام عليه السّلام خنديد و به آن مرد كه از طايفه بنى كلب بود فرمود)
يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ
اى برادر كلبى! اين اخبارى كه اطّلاع مىدهم علم غيب نيست
وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ
علمى است كه از دارندۀ علم غيب (پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) آموختهام
وَ إِنَّمَا عِلْمُ اَلْغَيْبِ عِلْمُ اَلسَّاعَةِ وَ مَا عَدَّدَهُ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ بِقَوْلِهِ
همانا علم غيب علم قيامت است، و آنچه خدا در گفته خود آورده كه
إِنَّ اَللّٰهَ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلسّٰاعَةِ وَ يُنَزِّلُ اَلْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ مٰا فِي اَلْأَرْحٰامِ وَ مٰا تَدْرِي نَفْسٌ مٰا ذٰا تَكْسِبُ غَداً وَ مٰا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ اَلْآيَةَ
«علم قيامت در نزد خداست، خدا باران را نازل كرده و آنچه در شكم مادران است مىداند، و كسى نمىداند كه فردا چه خواهد كرد؟ و در كدام سرزمين خواهد مرد
فَيَعْلَمُ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ مَا فِي اَلْأَرْحَامِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ قَبِيحٍ أَوْ جَمِيلٍ وَ سَخِيٍّ أَوْ بَخِيلٍ وَ شَقِيٍّ أَوْ سَعِيدٍ
پس خداوند سبحان، از آنچه در رحم مادران است، از پسر يا دختر، از زشت يا زيبا، سخاوتمند يا بخيل، سعادتمند يا شقى آگاه است
وَ مَنْ يَكُونُ فِي اَلنَّارِ حَطَباً
و از آن كسى كه آتشگيرۀ آتش جهنّم است
أَوْ فِي اَلْجِنَانِ لِلنَّبِيِّينَ مُرَافِقاً
يا در بهشت همسايه و دوست پيامبران عليهم السّلام است، از همۀ اينها آگاهى دارد
فَهَذَا عِلْمُ اَلْغَيْبِ اَلَّذِي لاَ يَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلاَّ اَللَّهُ
اين است آن علم غيبى (ذاتى) كه غير از خدا كسى نمىداند
وَ مَا سِوَى ذَلِكَ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اَللَّهُ نَبِيَّهُ فَعَلَّمَنِيهِ
جز اينها، علومى است كه خداوند به پيامبرش تعليم داده (علم غيب اكتسابى) و او به من آموخته است
وَ دَعَا لِي بِأَنْ يَعِيَهُ صَدْرِي
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم براى من دعا كرد كه خدا اين دسته از علوم و اخبار را در سينهام جاى دهد
وَ تَضْطَمَّ عَلَيْهِ جَوَانِحِي
و اعضاء و جوارح بدن من از آن پر گردد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بیان انحرافات خوارج
گوهر بعدی:پیمانه ها و ترازوها
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.