۳۲۴ بار خوانده شده

نامه به مردم مصر درباره گماردن مالک اشتر

و من كتاب له عليه‌السلام إلى أهل مصر مع مالك الأشتر لما ولاه إمارتها
(نامه به مردم مصر، كه همراه مالك اشتر در سال 38 هجرى فرستاد)

أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ مُهَيْمِناً عَلَى اَلْمُرْسَلِينَ فَلَمَّا مَضَى عليه‌السلام تَنَازَعَ اَلْمُسْلِمُونَ اَلْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ
پس از ياد خدا و درود! خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را فرستاد تا بيم دهندۀ جهانيان، و گواه پيامبران پيش از خود باشد. آنگاه كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به سوى خدا رفت، مسلمانان پس از وى در كار حكومت با يكديگر درگير شدند

فَوَاللَّهِ مَا كَانَ يُلْقَى فِي رُوعِي وَ لاَ يَخْطُرُ بِبَالِي أَنَّ اَلْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا اَلْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عَنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ لاَ أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّي مِنْ بَعْدِهِ
سوگند به خدا نه در فكرم مى‌گذشت، و نه در خاطرم مى‌آمد كه عرب خلافت را پس از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از اهل بيت او بگرداند، يا مرا پس از وى از عهده دار شدن حكومت باز دارند

فَمَا رَاعَنِي إِلاَّ اِنْثِيَالُ اَلنَّاسِ عَلَى فُلاَنٍ يُبَايِعُونَهُ فَأَمْسَكْتُ يَدِي حَتَّى رَأَيْتُ رَاجِعَةَ اَلنَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ اَلْإِسْلاَمِ يَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَيْنِ مُحَمَّدٍ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم
تنها چيزى كه نگرانم كرد شتافتن مردم به سوى فلان شخص بود كه با او بيعت كردند. من دست باز كشيدم، تا آنجا كه ديدم گروهى از اسلام باز گشته، مى‌خواهند دين محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را نابود سازند

فَخَشِيتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ اَلْإِسْلاَمَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِيهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً تَكُونُ اَلْمُصِيبَةُ بِهِ عَلَيَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلاَيَتِكُمُ اَلَّتِي إِنَّمَا هِيَ مَتَاعُ أَيَّامٍ قَلاَئِلَ يَزُولُ مِنْهَا مَا كَانَ كَمَا يَزُولُ اَلسَّرَابُ أَوْ كَمَا يَتَقَشَّعُ اَلسَّحَابُ
پس ترسيدم كه اگر اسلام و طرفدارانش را يارى نكنم، رخنه‌اى در آن بينم يا شاهد نابودى آن باشم، كه مصيبت آن بر من سخت‌تر از رها كردن حكومت بر شماست، كه كالاى چند روزۀ دنياست و به زودى ايّام آن مى‌گذرد چنانكه سراب ناپديد شود، يا چونان پاره‌هاى ابر كه زود پراكنده مى‌گردد

فَنَهَضْتُ فِي تِلْكَ اَلْأَحْدَاثِ حَتَّى زَاحَ اَلْبَاطِلُ وَ زَهَقَ وَ اِطْمَأَنَّ اَلدِّينُ وَ تَنَهْنَهَ
پس در ميان آن آشوب و غوغا بپا خاستم تا آن كه باطل از ميان رفت، و دين استقرار يافته، آرام شد

وَ مِنْهُ إِنِّي وَ اَللَّهِ لَوْ لَقِيتُهُمْ وَاحِداً وَ هُمْ طِلاَعُ اَلْأَرْضِ كُلِّهَا مَا بَالَيْتُ وَ لاَ اِسْتَوْحَشْتُ وَ إِنِّي مِنْ ضَلاَلِهِمُ اَلَّذِي هُمْ فِيهِ وَ اَلْهُدَى اَلَّذِي أَنَا عَلَيْهِ لَعَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ نَفْسِي وَ يَقِينٍ مِنْ رَبِّي وَ إِنِّي إِلَى لِقَاءِ اَللَّهِ لَمُشْتَاقٌ وَ حُسْنِ ثَوَابِهِ لَمُنْتَظِرٌ رَاجٍ
به خدا سوگند! اگر تنها با دشمنان روبرو شوم، در حالى كه آنان تمام روى زمين را پر كرده باشند، نه باكى داشته، و نه مى‌هراسم. من به گمراهى آنان و هدايت خود كه بر آن استوارم، آگاهم، و از طرف پروردگارم به يقين رسيده‌ام، و همانا من براى ملاقات پروردگار مشتاق، و به پاداش او اميدوارم

وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اَللَّهِ دُوَلاً وَ عِبَادَهُ خَوَلاً وَ اَلصَّالِحِينَ حَرْباً وَ اَلْفَاسِقِينَ حِزْباً
لكن از اين اندوهناكم كه بى‌خردان، و تبهكاران اين امّت، حكومت را به دست آورند، آنگاه مال خدا را دست به دست بگردانند، و بندگان او را به بردگى كشند، با نيكوكاران در جنگ، و با فاسقان همراه باشند

فَإِنَّ مِنْهُمُ اَلَّذِي قَدْ شَرِبَ فِيكُمُ اَلْحَرَامَ وَ جُلِدَ حَدّاً فِي اَلْإِسْلاَمِ وَ إِنَّ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يُسْلِمْ حَتَّى رُضِخَتْ لَهُ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ اَلرَّضَائِخُ
زيرا از آنان كسى در ميان شماست كه شراب نوشيد و حد بر او جارى شد، و كسى كه اسلام را نپذيرفت امّا بناحق بخشش‌هايى به او عطا گرديد

فَلَوْ لاَ ذَلِكَ مَا أَكْثَرْتُ تَأْلِيبَكُمْ وَ تَأْنِيبَكُمْ وَ جَمْعَكُمْ وَ تَحْرِيضَكُمْ وَ لَتَرَكْتُكُمْ إِذْ أَبَيْتُمْ وَ وَنَيْتُمْ
اگر اينگونه حوادث نبود شما را بر نمى‌انگيختم، و سرزنشتان نمى‌كردم، و شما را به گرد آورى تشويق نمى‌كردم، و آنگاه كه سرباز مى‌زديد رهاتان مى‌كردم

أَ لاَ تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِكُمْ قَدِ اِنْتَقَصَتْ وَ إِلَى أَمْصَارِكُمْ قَدِ اُفْتُتِحَتْ وَ إِلَى مَمَالِكِكُمْ تُزْوَى وَ إِلَى بِلاَدِكُمْ تُغْزَى
آيا نمى‌بينيد كه مرزهاى شما را تصرّف كردند؟ و شهرها را گشودند؟ و دستاوردهاى شما را غارت كردند؟ و در ميان شهرهاى شما آتش جنگ را بر افروختند

اِنْفِرُوا رَحِمَكُمُ اَللَّهُ إِلَى قِتَالِ عَدُوِّكُمْ وَ لاَ تَثَّاقَلُوا إِلَى اَلْأَرْضِ فَتُقِرُّوا بِالْخَسْفِ وَ تَبُوؤُوا بِالذُّلِّ وَ يَكُونَ نَصِيبُكُمُ اَلْأَخَسَّ وَ إِنَّ أَخَا اَلْحَرْبِ اَلْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ وَ اَلسَّلاَمُ
. براى جهاد با دشمنان كوچ كنيد، خدا شما را رحمت كند، در خانه‌هاى خود نمانيد، كه به ستم گرفتار، و به خوارى دچار خواهيد شد، و بهرۀ زندگى شما از همه پست‌تر خواهد بود، و همانا برادر جنگ، بيدارى و هوشيارى است، هر آن كس كه به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابيد! با درود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:نامه به کمیل بن زیاد در نكوهش سستی او در انجام وظیفه
گوهر بعدی:نامه به ابو موسی اشعری در باز داشتن او از فتنه انگيزى
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.