۶۷ بار خوانده شده

تهذیب مالی

و من خطبة له عليه‌السلام و تشتمل على تهذيب الفقراء بالزهد و تأديب الأغنياء بالشفقة
23 و از خطبه‌هاى آن حضرت است

تهذيب الفقراء أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اَلْأَمْرَ يَنْزِلُ مِنَ اَلسَّمَاءِ إِلَى اَلْأَرْضِ كَقَطَرَاتِ اَلْمَطَرِ إِلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا قُسِمَ لَهَا مِنْ زِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ
تقديرهاى آسمان همچون قطره‌هاى باران به زمين، بر هر كس فرود مى‌آيد، و نصيب او را بيش يا كم بدو مى‌پيمايد

فَإِنْ رَأَى أَحَدُكُمْ لِأَخِيهِ غَفِيرَةً فِي أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ نَفْسٍ فَلاَ تَكُونَنَّ لَهُ فِتْنَةً
پس اگر يكى از شما مال و منال برادر خويش را از خود بيش بيند، مبادا فريفته شود و در سوك نشيند ،

فَإِنَّ اَلْمَرْءَ اَلْمُسْلِمَ مَا لَمْ يَغْشَ دَنَاءَةً تَظْهَرُ
كه مرد مسلمان از خيانت پاك، ما دام كه آلودۀ كارى پست نگرديده، كارى كه اگر آشكار شود خوار و حقير گردد

فَيَخْشَعُ لَهَا إِذَا ذُكِرَتْ

وَ يُغْرَى بِهَا لِئَامُ اَلنَّاسِ
و فرومايگان بر او چير

كَانَ كَالْفَالِجِ اَلْيَاسِرِ
چون مقامر چيره‌دستى است

اَلَّذِي يَنْتَظِرُ أَوَّلَ فَوْزَةٍ مِنْ قِدَاحِهِ
كه انتظار برد تا در دست نخستين غنيمت يابد و از غرامت برهد .

تُوجِبُ لَهُ اَلْمَغْنَمَ

وَ يُرْفَعُ بِهَا عَنْهُ اَلْمَغْرَمُ

وَ كَذَلِكَ اَلْمَرْءُ اَلْمُسْلِمُ اَلْبَرِيءُ مِنَ اَلْخِيَانَةِ
همچنين مرد مسلمان از خيانت پاك

يَنْتَظِرُ مِنَ اَللَّهِ إِحْدَى اَلْحُسْنَيَيْنِ
يكى از دو پاداش را از خدا چشم مى‌دارد

إِمَّا دَاعِيَ اَللَّهِ فَمَا عِنْدَ اَللَّهِ خَيْرٌ لَهُ
يا خدايش نزد خود بخواند، كه آنچه نزد خداست براى او بهتر است

وَ إِمَّا رِزْقَ اَللَّهِ فَإِذَا هُوَ ذُو أَهْلٍ وَ مَالٍ وَ مَعَهُ دِينُهُ وَ حَسَبُهُ
يا او را روزى رساند، كه آن گاه داراى زن و فرزند، و مال و دين، و شرف و گوهر است

وَ إِنَّ اَلْمَالَ وَ اَلْبَنِينَ حَرْثُ اَلدُّنْيَا
همانا مال و فرزندان نصيبۀ اين جهان است

وَ اَلْعَمَلَ اَلصَّالِحَ حَرْثُ اَلْآخِرَةِ
و كردار نيك كشته‌اى براى آن جهان

وَ قَدْ يَجْمَعُهُمَا اَللَّهُ تَعَالَى لِأَقْوَامٍ
و بود، كه خدا نعمت دنيا و نعيم آخرت را به مردمى بخشد

فَاحْذَرُوا مِنَ اَللَّهِ مَا حَذَّرَكُمْ مِنْ نَفْسِهِ
از خدا بترسيد چنانكه سزا باشد، نه ترسى كه عذر خواه گناهان شما باشد

وَ اِخْشَوْهُ خَشْيَةً لَيْسَتْ بِتَعْذِيرٍ

وَ اِعْمَلُوا فِي غَيْرِ رِيَاءٍ وَ لاَ سُمْعَةٍ
براى خدا كار كنيد نه براى نشان دادن به ديگران، و يا شنودن اين و آن

فَإِنَّهُ مَنْ يَعْمَلْ لِغَيْرِ اَللَّهِ يَكِلْهُ اَللَّهُ لِمَنْ عَمِلَ لَهُ
كه هركس براى جز خدا كارى كند، خدا او را به وى وامى‌گذارد

نَسْأَلُ اَللَّهَ مَنَازِلَ اَلشُّهَدَاءِ وَ مُعَايَشَةَ اَلسُّعَدَاءِ وَ مُرَافَقَةَ اَلْأَنْبِيَاءِ
از خداوند رتبت شهيدان، و زيستن با سعيدان و همراهى با پيمبران را مى‌خواهم

تأديب الأغنياء أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّهُ لاَ يَسْتَغْنِي اَلرَّجُلُ وَ إِنْ كَانَ ذَا مَالٍ عَنْ عِتْرَتِهِ وَ دِفَاعِهِمْ عَنْهُ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَلْسِنَتِهِمْ
مردم! مرد، اگر چه مالدار باشد، از كسان خويش بى‌نياز نيست تا با دست و زبان از او دفاع كنند

وَ هُمْ أَعْظَمُ اَلنَّاسِ حَيْطَةً مِنْ وَرَائِهِ
چه كسان وى از همه بدو نزديكترند

وَ أَلَمُّهُمْ لِشَعَثِهِ
و جانب او را بهتر فراهم آورند

وَ أَعْطَفُهُمْ عَلَيْهِ عِنْدَ نَازِلَةٍ إِذَا نَزَلَتْ بِهِ
و به هنگام رسيدن بلا از ديگران مهربانترند

وَ لِسَانُ اَلصِّدْقِ
و نام نيكى

يَجْعَلُهُ اَللَّهُ لِلْمَرْءِ فِي اَلنَّاسِ خَيْرٌ لَهُ مِنَ اَلْمَالِ يَرِثُهُ غَيْرُهُ
كه خدا از آدمى ميان مردمان بر جاى گذارد، بهتر از ميراثى است كه ديگرى بردارد

و منها أَلاَ لاَ يَعْدِلَنَّ أَحَدُكُمْ عَنِ اَلْقَرَابَةِ يَرَى بِهَا اَلْخَصَاصَةَ
از اين خطبه است اگر يكى از شما خويشاوند خود را درويش بيند، مبادا يارى خويش از او دريغ دارد و از پاى بنشيند

أَنْ يَسُدَّهَا بِالَّذِي لاَ يَزِيدُهُ إِنْ أَمْسَكَهُ وَ لاَ يَنْقُصُهُ إِنْ أَهْلَكَهُ
آن هم به چيزى كه اگر نبخشد بر مال او نيفزايد، و اگر بخشد كاهش در مالش پديد نيايد

وَ مَنْ يَقْبِضْ يَدَهُ عَنْ عَشِيرَتِهِ
كسى كه يارى خود را از كسانش دريغ دارد

فَإِنَّمَا تُقْبَضُ مِنْهُ عَنْهُمْ يَدٌ وَاحِدَةٌ وَ تُقْبَضُ مِنْهُمْ عَنْهُ أَيْدٍ كَثِيرَةٌ
يكدست را از آنان بازداشته، و دستهايى را از يارى خود بداشته

وَ مَنْ تَلِنْ حَاشِيَتُهُ يَسْتَدِمْ مِنْ قَوْمِهِ اَلْمَوَدَّةَ
و آن كه با اطرافيان طريق نرمى گزيند، پيوسته از كسان خويش مودت بيند

قال السيد الشريف أقول الغفيرة هاهنا الزيادة و الكثرة من قولهم للجمع الكثير الجم الغفير و الجماء الغفير
مى‌گويم، «غفيرة» در اينجا به معنى زيادت و كثرت است كه گويند: «جمع كثير و جمّ‌ غفير» يا «جمّاء غفير» ،

و يروى عفوة من أهل أو مال و العفوة الخيار من الشيء
و «عفوة» كسان يا مال نيز روايت شده است، و «عفوة» گزيدۀ چيزى است

يقال أكلت عفوة الطعام أي خياره
گويند «عفوۀ طعام» را خوردم، يعنى بهترين آن را

و ما أحسن المعنى الذي أراده عليه‌السلام بقوله و من يقبض يده عن عشيرته إلى تمام الكلام
و سخن امام، «كسى كه يارى خود را از خويشاوندانش باز دارد...» چه سخنى نيكوست

فإن الممسك خيره عن عشيرته إنما يمسك نفع يد واحدة
چه آن كه خير خود را از خويشاوندانش باز دارد سود يك تن را از آنان بازداشته

فإذا احتاج إلى نصرتهم و اضطر إلى مرافدتهم
و اگر به يارى آنان نيازمند شود و از كمك آنان ناچار باشد

قعدوا عن نصره
او را يارى نكنند

و تثاقلوا عن صوته
و به فرياد وى نرسند

فمنع ترافد الأيدي الكثيرة
كه در اين صورت خود را از سود بسيار كسان محروم ساخته

و تناهض الأقدام الجمة
و گروهى را از يارى خود باز داشته است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بیان حقایق نبرد جمل
گوهر بعدی:ضرورت آمادگى براى جهاد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.