۷۸ بار خوانده شده

شناخت صفات خدا

و من خطبة له عليه‌السلام و فيها مباحث لطيفة من العلم الإلهي
65 و از خطبه‌هاى آن حضرت است

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي لَمْ تَسْبِقْ لَهُ حَالٌ حَالاً
سپاس خداى را، كه صفتهاى او هميشگى است ، و حالى از او را بر حالى پيشى نيست ،

فَيَكُونَ أَوَّلاً قَبْلَ أَنْ يَكُونَ آخِراً
تا در آغاز باشد پيش از بودن در پايان

وَ يَكُونَ ظَاهِراً قَبْلَ أَنْ يَكُونَ بَاطِناً
و آشكارا باشد پيش از بودن در نهان

كُلُّ مُسَمًّى بِالْوَحْدَةِ غَيْرَهُ قَلِيلٌ
هر چه را واحد نامند اندك و تنهاست، جز او كه يگانه است و بر همه فرمانرواست .

وَ كُلُّ عَزِيزٍ غَيْرَهُ ذَلِيلٌ
هر عزيزى جز او خوار است

وَ كُلُّ قَوِيٍّ غَيْرَهُ ضَعِيفٌ
و هر نيرومندى جز او ناتوان و بى‌مقدار

وَ كُلُّ مَالِكٍ غَيْرَهُ مَمْلُوكٌ
هر مالكى جز او بنده است

وَ كُلُّ عَالِمٍ غَيْرَهُ مُتَعَلِّمٌ
و هر عالمى دانش آموزنده

وَ كُلُّ قَادِرٍ غَيْرَهُ يَقْدِرُ وَ يَعْجَزُ
هر توانايى گاه بود كه ناتوان است جز او كه توانا در هر حال و زمان است .

وَ كُلُّ سَمِيعٍ غَيْرَهُ يَصَمُّ عَنْ لَطِيفِ اَلْأَصْوَاتِ
جز او هر شنوايى، آواى نرم و آهسته را نتواند شنود

وَ يُصِمُّهُ كَبِيرُهَا
و فرياد درشت، او را كر خواهد نمود

وَ يَذْهَبُ عَنْهُ مَا بَعُدَ مِنْهَا
و بر بانگى كه دور است، وقوفش نتواند بود

وَ كُلُّ بَصِيرٍ غَيْرَهُ يَعْمَى عَنْ خَفِيِّ اَلْأَلْوَانِ وَ لَطِيفِ اَلْأَجْسَامِ
هر بينا جز او ديدن رنگهاى پوشيده و ظريف نتواند. و در نگريستن به جسمهاى لطيف عاجز ماند

وَ كُلُّ ظَاهِرٍ غَيْرَهُ بَاطِنٌ
و هر آشكارى جز او در نهان نيست

وَ كُلُّ بَاطِنٍ غَيْرَهُ غَيْرُ ظَاهِرٍ
و جز او هر چه در باطن است عيان نيست

لَمْ يَخْلُقْ مَا خَلَقَهُ لِتَشْدِيدِ سُلْطَانٍ
آنچه آفريد نه براى افزودن قدرت و توان بود

وَ لاَ تَخَوُّفٍ مِنْ عَوَاقِبِ زَمَانٍ
و نه به خاطر بيم از پيشآمدهاى زمان

وَ لاَ اِسْتِعَانَةٍ عَلَى نِدٍّ مُثَاوِرٍ
نه براى آنكه در رزم همتايى جنگجو، او را يارى كند ،

وَ لاَ شَرِيكٍ مُكَاثِرٍ
و يا شريكى را كه به مال نازد، مغلوب و متوارى

وَ لاَ ضِدٍّ مُنَافِرٍ
و يا ضدى برترى جوى را منكوب و فرارى

وَ لَكِنْ خَلاَئِقُ مَرْبُوبُونَ
بلكه آنان آفريدگانى هستند پرورده و روزيخوار ،

وَ عِبَادٌ دَاخِرُونَ
و بندگانى خرد و بى‌مقدار

لَمْ يَحْلُلْ فِي اَلْأَشْيَاءِ فَيُقَالَ هُوَ كَائِنٌ
در آفريدگان حلول نكرده بدانسان كه گويند در آنهاست

وَ لَمْ يَنْأَ عَنْهَا فَيُقَالَ هُوَ مِنْهَا بَائِنٌ
و چنان از آنها دور نيست كه گويند از آنها جداست.

لَمْ يَؤُدْهُ خَلْقُ مَا اِبْتَدَأَ
نه آنچه در آغاز آفريد بر او دشوار بود

وَ لاَ تَدْبِيرُ مَا ذَرَأَ
و نه تدبير كار آفريدگان بر وى گرانبار

وَ لاَ وَقَفَ بِهِ عَجْزٌ عَمَّا خَلَقَ
در آنچه آفريد عجزى دست قدرت او را نتافت

وَ لاَ وَلَجَتْ عَلَيْهِ شُبْهَةٌ فِيمَا قَضَى وَ قَدَّرَ
و در آنچه قضا راند و مقدر فرمود، شبهتى بدو راه نيافت

بَلْ قَضَاءٌ مُتْقَنٌ
بلكه قضايى استوار بود

وَ عِلْمٌ مُحْكَمٌ
و علمى محكم

وَ أَمْرٌ مُبْرَمٌ
و امرى پايدار

اَلْمَأْمُولُ مَعَ اَلنِّقَمِ
اگر كيفر راند لطف او را پرسان بايد بود

اَلْمَرْهُوبُ مَعَ اَلنِّعَمِ
و اگر نعمت بخشد از نعمت او ترسان بايد بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شتافتن به سوى اعمال پسنديده
گوهر بعدی:آموزش تاكتيك هاى نظامى
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.