۸۴ بار خوانده شده

ایمان و وجوب مهاجرت

و من كلام له عليه‌السلام في الإيمان و وجوب الهجرة أقسام الإيمان فَمِنَ اَلْإِيمَانِ مَا يَكُونُ ثَابِتاً مُسْتَقِرّاً فِي اَلْقُلُوبِ وَ مِنْهُ مَا يَكُونُ عَوَارِيَ بَيْنَ اَلْقُلُوبِ وَ اَلصُّدُورِ إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ فَإِذَا كَانَتْ لَكُمْ بَرَاءَةٌ مِنْ أَحَدٍ فَقِفُوهُ حَتَّى يَحْضُرَهُ اَلْمَوْتُ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَقَعُ حَدُّ اَلْبَرَاءَةِ
189 و از سخنان آن حضرت است برخى ايمان در دلها برقرار است، و برخى ديگر ميان دلها و سينه‌ها عاريت و ناپايدار. تا روزگار سرآيد و مرگ در آيد . پس اگر از كسى بيزاريد، او را واگذاريد تا مرگ بر سر او آيد، آن گاه از او بيزار بودن يا نبودن شايد

وجوب الهجرة وَ اَلْهِجْرَةُ قَائِمَةٌ عَلَى حَدِّهَا اَلْأَوَّلِ مَا كَانَ لِلَّهِ فِي أَهْلِ اَلْأَرْضِ حَاجَةٌ مِنْ مُسْتَسِرِّ اَلْإِمَّةِ وَ مُعْلِنِهَا
هجرت همچنان است كه بود و پيوسته هجرت بايد نمود ما دام كه خدا خواهد مردم زمين را پايدار دارد، از آن كه پنهانى گزيند و يا خود را آشكار دارد

لاَ يَقَعُ اِسْمُ اَلْهِجْرَةِ عَلَى أَحَدٍ إِلاَّ بِمَعْرِفَةِ اَلْحُجَّةِ فِي اَلْأَرْضِ فَمَنْ عَرَفَهَا وَ أَقَرَّ بِهَا فَهُوَ مُهَاجِرٌ وَ لاَ يَقَعُ اِسْمُ اَلاِسْتِضْعَافِ عَلَى مَنْ بَلَغَتْهُ اَلْحُجَّةُ فَسَمِعَتْهَا أُذُنُهُ وَ وَعَاهَا قَلْبُهُ
نام مهاجر بر كسى ننهند، جز كه حجّت روى زمين را بشناسد. پس آن كه او را شناخت و پذيرفت مهاجر است، و آن را كه خبر وى بدو رسيد، و به گوش دل شنفت، مستضعف نتوان گفت.

صعوبة الإيمان إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لاَ يَحْمِلُهُ إِلاَّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ اِمْتَحَنَ اَللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ لاَ يَعِي حَدِيثَنَا إِلاَّ صُدُورٌ أَمِينَةٌ وَ أَحْلاَمٌ رَزِينَةٌ
دانستن كار ما چنانكه بايد و شناختن ما چنانكه شايد كارى است سخت، و تحمّل آن دشوار، كسى آن را بر نتابد جز مرد ديندار، كه خدا او را آزموده و ايمانش در دل بوده. و حديث ما را فرا نگيرد جز سينه‌هاى امانتدار، و خردهاى بردبار

علم الوصي أَيُّهَا اَلنَّاسُ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَلَأَنَا بِطُرُقِ اَلسَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ اَلْأَرْضِ قَبْلَ أَنْ تَشْغَرَ بِرِجْلِهَا فِتْنَةٌ تَطَأُ فِي خِطَامِهَا وَ تَذْهَبُ بِأَحْلاَمِ قَوْمِهَا
مردم! از من بپرسيد پيش از آنكه مرا نيابيد، كه من راههاى آسمان را بهتر از راههاى زمين مى‌دانم، پيش از آنكه فتنه‌اى پديد شود كه همچون شتر بى صاحب گام بردارد، و مهار خود پايمال كند و مردمان را بكوبد و بيازارد، و عقل صاحب خردان را ببرد و در حيرتشان گذارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:تشویق به شتاب در کارهای نیک
گوهر بعدی:سفارش به پرهیزکاری و ياد مرگ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.