هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به موضوعات عشق، محبت، وفاداری و رهایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر از عشق به عنوان تنها راه حقیقت یاد می‌کند و بر اهمیت وفاداری و دوری از جفا تأکید دارد. همچنین، به مفاهیمی مانند می‌خوارگی به عنوان نمادی از رهایی و عرفان اشاره می‌شود.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات مانند می‌خوارگی ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.

شمارهٔ ۵۲۹

کسی که با سگ کوی تو آشنا نبود
باو مصاحبت عاشقان روا نبود

بمیکده بگدائی هر آنکه چهره نسود
اگر چه خود جم عهد است پادشا نبود

مکن خلاف محبت که در طریقت عشق
بکیش اهل محبت جز این خطا نبود

حکایت از تو و بدعهدیت نخواهم کرد
که حسن را بجز این کار اقتضا نبود

اگر تو دام نهی یا کمند بر چینی
که هیچ صید زقیدت بتارها نبود

بغیر نرگس مستت بپارس فتنه نماند
بغیر آن قد و بالا دگر بلا نبود

از غیر گرچه محبت بود که عین جفاست
زدوست گرچه ستم میرسد جفا نبود

بکوی میکده جویند میکشان اکسیر
زشیخ شهر کسی چشم بر عطا نبود

گدای تو بود آشفته یا علی دریاب
فکندنش بدر این و آن روا نبود
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.