هوش مصنوعی: شاعر در این متن از گناهان و ناتوانی خود در برابر نفس سرکش سخن می‌گوید و اظهار پشیمانی می‌کند. او با وجود میل به طاعت و تقوا، به دلیل غلبه نفس، ناپرهیزگار شده است. درد اصلی او نه عذاب دوزخ، بلکه شرمساری در روز محشر است. با این حال، او به فضل و رحمت الهی امیدوار است و توبه‌های روزانه‌اش را بی‌ثمر می‌داند، مگر آنکه عشق الهی در او پایدار شود. در پایان، او تنها به ولایت امام علی(ع) تکیه می‌کند و از خداوند می‌خواهد که او را به حیدر (لقب امام علی) واگذارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی مانند گناه، توبه، نفس‌شناسی و امید به رحمت الهی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

شمارهٔ ۵۴۹

وه که از ما جز گنه بر می نیاید هیچکار
نفس سرکش کرد صرف خودپرستی روزگار

گرچه احصامی نشاید کرد عصیان مرا
در شمار اما نیاید پیش عفو کردگار

قاصر آمد چون زبان از شکر آلای الله
عجز باید پیش شکر نعمت پروردگار

میل طاعت بودم و تقوی و پرهیز ایدریغ
عقل شد مغلوب نفس شوم ناپرهیزگار

نیست دردم زآتش دوزخ بپاداش عمل
دردم این باشد که هستم زاهل محشر شرمسار

لیک باامید فضل و رحمت و احسان حق
مینهم بر دوش جان بار گناه صد هزار

توبه میفرمایدم هر روزه عقل متقی
لیک تا عشقم بود کی توبه ماند برقرار

تا برون آری زتاریکی نفسم از کرم
آفتابی از شبستان امید من برار

نیست اندر دفتر اعمال من جز سیئات
حرف خرجم چیست تا باشم بدین امیدوار

جز ولای مرتضی و الله ما را هیچ نیست
درگذر آشفته و او را بحیدر واگذار
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.