هوش مصنوعی: این شعر از حافظ است که در آن شاعر از عشق، رندی، و دردهای عاشقانه سخن می‌گوید. او از ترک قزلباش و سلطان ترکان یاد می‌کند و به مضامینی مانند عشق، رندی، می‌نوشی، و انتظار کشیدن اشاره دارد. همچنین، از شیرین‌زبانی و پرخاش با دیگران صحبت می‌کند و در نهایت، به عشق و وفاداری اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به می‌نوشی و رندی دارد که برای سنین پایین‌تر مناسب نیست.

شمارهٔ ۵۹۷

حذر از تیر آن ترک قزلباش
که چشم مست دارد غمزه جماش

برم یرغو بر سلطان ترکان
که ترکی خون مردم میخورد فاش

بیا و دست رنگین کن بخونم
که من پای تو میپوشم بپاداش

چه افیون کرد در می ساقی ما
که امشب زاهدان گویند ایکاش

حدیثی زآن شکر لب گفت با غیر
که شد بر زخم مشتاقان نمک پاش

بنازم رند بی خیل و حشم را
که ابرش خیمه گشت و باد فراش

زتصویر تو عاجز گشت اوهام
کجا این آرزو را کرد نقاش

نکرده آن تصرف در دل جان
که شاید دیگری بگزید بر جاش

باغیارش همه شیرین زبانیست
باحبابش نباشد غیر پرخاش

چو عکس دوست آشفته است از می
از آن شد میپرست و رند و قلاش

به خیل مرتضی حلقه بگوشم
اگر سر حلقه ام در خیل اوباش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.