۱۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۰۱

سیل اشکم بشب هجر چو پیوست بهم
کشتی و نوح بیک موجش بشکست بهم

خواستم نقش مه و سنبله از کلک قضا
نقش رخساره و گیسوی تو پیوست بهم

جز خط و زلف که پیوست بهم کس نشنید
خضر و اهریمن و جادو که دهد دست بهم

چشمکان در خم ابروی کجت دانی چیست
تیغها آخته در حمله دو بدمست بهم

دل دیوانه آشفته چو زنجیری دید
حلقه های خم زلف تو به پیوست بهم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.