هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، شاعر بزرگ ایرانی، سرشار از تصاویر شاعرانه و عاشقانه است. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا، به توصیف عشق، زیبایی، و حالات مختلف روحی خود می‌پردازد. او از گلستان، بلبل، گیسو، و می‌خانه به عنوان نمادهایی برای بیان احساساتش استفاده می‌کند. در نهایت، شعر به توکل به خدا و توسل به اولیای الهی ختم می‌شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۰۳

یاد باد آنکه گلستان پر از گل بودم
زیب دامان و کنار از گل و سنبل بودم

جلوه گر تازه گلی هر طرفی زینت باغ
من نواسنج در آن باغ چو بلبل بودم

گاه بر گوش و دلم حلقه زگیسو میکرد
گاه درکش مکش طره و کاکل بودم

گاه از گریه مینا زدمی خنده چو جام
گاه خاموش چو خم گاه بغلغل بودم

زیر زلفش گاه رخسار و لبش میخانه
اندر آن حلقه فراغت زگل مل بودم

گاهی از لعل لبی باده خلر در جام
گاهی از چهره بتی بس گل کابل بودم

گاه زافسونگری غمزه بخوابم میکرد
سرخوش از وصل و گهی مست تغافل بودم

گیسویش داد کمندم بکف ابروش کمان
از کمند و زکمان رستم زابل بودم

خواست تا بار سفر بندد و از ذوق وصال
صبر میکردم و امکان تحمل بودم

آتشی بود برافروخته گرچه عشقش
چون خلیلش همه در باغ توکل بودم

از پی رفتن اغیار و پی خفتن یار
گاه تعجیل و بگه گاه تعلل بودم

گه چو خالش شدم آشفته بر آتش ساکن
گاه در حلقه زلفش بتزلزل بودم

گرچه بد سلسله زلف بتان زنارم
لیک بر دست خدا دست توسل بودم

شافع حشر علی قاسم نیران و نعیم
که ولایش بصف محشر چون پل بودم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.