هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عشق و اشتیاق خود را به معشوق بیان میکند و سوگند یاد میکند که جز به عشق او نیندیشد و جز یاد او را در دل نگاه ندارد. او از درد فراق و نالههایش میگوید و آرزوی دیدار معشوق را دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات شعری ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.
شمارهٔ ۷۰۴
عهد کردم که بجز حرف غم عشق نگویم
یا رهی جز طلبت با قدم صدق نپویم
هر چه جز نقش تو زآئینه خاطر بزدایم
هر چه جز یاد تو از لوح دل و دیده بشویم
باده بر پاک دلان صلا خسرو دوران
بگذر ای محتسب و سنگ میکفن بسبویم
از غم عارض جان پرورت از ناله چو نالم
بی خم زلف دلاویز تو از مویه چو مویم
گفته بودی که گلو تر کنمت زآب بلارک
تیغ برکش که رسیده زعطش جان بگلویم
تا که دور است زچشمان تو آن سرو چمانم
چه تمتع که بود سرو چمن بر لب جویم
بشب هجر بخوانم همه جا قصه از آن مو
تا همه خلق بدانند که آشفته اویم
یا رهی جز طلبت با قدم صدق نپویم
هر چه جز نقش تو زآئینه خاطر بزدایم
هر چه جز یاد تو از لوح دل و دیده بشویم
باده بر پاک دلان صلا خسرو دوران
بگذر ای محتسب و سنگ میکفن بسبویم
از غم عارض جان پرورت از ناله چو نالم
بی خم زلف دلاویز تو از مویه چو مویم
گفته بودی که گلو تر کنمت زآب بلارک
تیغ برکش که رسیده زعطش جان بگلویم
تا که دور است زچشمان تو آن سرو چمانم
چه تمتع که بود سرو چمن بر لب جویم
بشب هجر بخوانم همه جا قصه از آن مو
تا همه خلق بدانند که آشفته اویم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.