هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر حالات شاعر در مستی و عشق به معشوق است. او از پیام‌های عاشقانه، شب‌زنده‌داری در میخانه، و طلب رحمت از پیر مغان سخن می‌گوید. شاعر خود را می‌نوشه‌ای خام در بزم می‌خواران می‌داند و از ریا در زهد دوری می‌جوید. او از عشق و شیرینی لب یار می‌گوید و نوای عشق را حتی پس از مرگ در وجود خود زنده می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین اشاره به شراب و مستی دارد که مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۷۱۵

سروشی دوش در مستی زجانان کرد پیغامم
که گر مشتاق مائی عکسی افتاده است در جامم

زشب تا صبح بودم بر در میخانه رحمت ‏
سحر پیر مغان جامی زرأفت کرد انعامم

بزن زآن آتشین صهبا تو ساقی آتشم بر جان
که من در بزم میخواران یکی میخواره خامم

بشو سجاده ام در می که من آلوده زرقم
ببر رختم بمیخانه که من در زهد بدنامم

حدیثی زآن لب شیرین بگو مطرب در این محفل
که با تلخی می شیر و شکر ریزی تو در کامم

گرم سوزی چو نی اعضا پس از صد سال از رحلت
نوای عشق میآید زهر بندی از اندامم

حدیث از نافه چین بس کن ای عطار در مجلس
که من آشفته آنزلف مشکین سیه فامم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.