هوش مصنوعی: شاعر در این متن از روزگار گذشته و نعمت‌هایی که داشته یاد می‌کند، مانند باغی پر از گل و بلبل، آشیان و همراهانی که با او همزبانی می‌کردند. او از جوانی و شادابی گذشته می‌گوید و آرزو می‌کند که ای کاش همچنان آن نعمت‌ها را داشت. همچنین، از رازهای نهان و دل‌تنگی‌هایش سخن می‌گوید و گاهی به عشق و وصال اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و تمثیل‌های به‌کار رفته نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۷۵۶

گلعذاران گلستانی داشتم
بلبلان من هم فغانی داشتم

برق میآید بطوف بوستان
کاش منهم آشیانی داشتم

وصف میکردیم هر یک از گلی
از هزاران هم زبانی داشتم

بی سبب پیرم مبین ای باغبان
در چمن نخل جوانی داشتم

گر براه مصر بودم در طلب
یوسفی در کاروانی داشتم

ناله گر میکردم از ناسور دل
طره عنبر فشانی داشتم

میزدم گر لاف مردی در مصاف
زابرویش تیر و کمانی داشتم

داشت از راز نهان من خبر
چون صبا تا راز دانی داشتم

شب بخلوت پیش شمع انجمن
گفتم ار راز نهانی داشتم

تا که زد مهر خموشی بر لبم
دوستان منهم زبانی داشتم

گر عنان گیرم زترکی کج کلاه
کج کله چابک عنانی داشتم

گاه بودم در وصال و گه بهجر
هم بهار و هم خزانی داشتم

گر روان میشد زچشمم جوی خون
جلوه سرو روانی داشتم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.