هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از شور و شوق عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید. شاعر از دوری معشوق، درد دل‌های بی‌پاسخ، و امیدهای بربادرفته می‌نالد. او همچنین به عشق الهی (مرتضی) اشاره می‌کند و آرزو می‌کند که وجودش سراسر عشق شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عاطفی و احساسی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۷۶۵

مجالی نیست کز شور رقیبان با تو پیوندم
همان بهتر که از کوی تو امشب رخت بربندم

زشب تا صبح میپختم خیال آن لب میگون
نمک بر زخمهای پرده دل میپراکندم

نه آزادم کنی نه میکشی نه دانه میریزی
عبث خود را بدام چون تو صیادی برافکندم

رفیق حجره و گرمابه و صحرای اغیاری
نمیدانم به چه لطف از تو ای بیرحم خرسندم

زخون مدعی رنگین مکن ناخن نگارینا
که من بر پنجه سیمین تو این ننگ نپسندم

مرا هم بود نخلی بارور در گلشن خاطر
بامید تو ای رعنا نهال از بیخ برکندم

غرور حسن نگذارد که حال چون منی پرسی
ولی روزی شوی جویا و خواهی باز آرندم

بملک حسن چون آرد شبیخون لشکر خطت
شود چشمان بیمار تو جویا و نه بینندم

بسم از این هوسناکی برو آشفته عاشق شو
که اندر حلقه عشاق سر دفتر شمارندم

زعشق مرتضی کن پر سراپای وجود ایدل
که همچون نی نوای عشق باز آید زهر بندم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.