هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، وفاداری، رنج‌های عاشقی و ستایش معشوق سخن می‌گوید. همچنین اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند شهیدان، درویشی و دیر مغان دارد. شاعر از ناامیدی، تنهایی و جستجوی معنا در زندگی نیز صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین برخی از اشارات فلسفی و تمثیل‌های به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۷۶۴

زآن سرو زلف نافه بگشایم
گو بخوانند خلق عطارم

مدح مولا نیاید از درویش
سگ خود ای علی تو بشمارم

شهسوارا نه من شهید توام
روزی آخر زخاک بردارم

جز عشق شررخیز زآغاز ندیدم
میسوختم و موقع ابراز ندیدم

رازی که همه عمر دل از دیده نهان کرد
ای دیده تو گفتی چو تو غماز ندیدم

یک انجمن از روشنی شمع بعیشند
پروانه برو جز تو بپرواز ندیدم

گلچین پی یغما و حریفان بتماشا
با گل بجز از بلبل دمساز ندیدم

در حشر شهیدان تو گلگون کفنانند
یک قوم چو این طایفه ممتاز ندیدم

هر جا که دری بود زدم خانه امید
یک در بجز از دیر مغان باز ندیدم

گشتم همه اطراف گلستان زسردرد
جز بلبل شوریده همه آواز ندیدم

هر کس سفری کرد بمنزل رود ایدل
رفتی تو من آمدنت باز ندیدم

عمرم همه شد صرف وفاداری خوبان
یک اهل وفا در همه شیراز ندیدم

نام آشفته ببر باری بگو
طوطی شکر فشانی داشتم

گر گنه کردم بسی ایشیخ شهر
چون نجف دارالامانی داشتم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.