هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به موضوعاتی مانند عشق، مستی، رهایی از قید و بندهای دنیوی، و ستایش معشوق میپردازد. شاعر از عشق به عنوان تنها کار ارزشمند در زندگی یاد میکند و از مستی و بیخودی در راه معشوق سخن میگوید. همچنین، به مفاهیمی مانند ترک دنیا، بیاعتباری آخرت، و ستایش معشوق به عنوان یگانه هدف زندگی اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از اشارات به مستی و بیخودی ممکن است برای سنین پایینتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۷۸۰
بروزگار اگر کار اختیار کنم
بغیر عشق چه کاری بروزگار کنم
بباغ عشق خزان و بهار یکرنگ است
نه بلبلم که بگل ناله در بهار کنم
بخمرخانه خمار جز خمار نبود
بده صبوحی تا رفع این خمار کنم
از آن شراب مرا مست کن تو ایساقی
که مست اوفتم و عیب هوشیار کنم
باوج خویش مبال ای حصار چرخ که شب
به تیر آه تو را رخنه در حصار کنم
هزار سر بتن ار باشدم چو گو یکدم
نثار مقدم آن ترک شهسوار کنم
نماز و روزه اگر غیر گویدم نکنم
ولیک ترک دل و دین بحکم یار کنم
چه حاجتست بباغ و بهار و لاله که من
زرنگ اشک به هر دشت مرغزار کنم
چنین که دامن گل را غرور حسن گرفت
در او اثر نکند ناله گر هزار کنم
اگرچه زلف تو ماراست من هم آن مرغم
که آشیان بطلب در دهان مار کنم
مگو که دین و دلت بردم از دغل بازی
حریف عشقم و دانسته این قمار کنم
براه آخرت ایدل جهان شکسته پلیست
باین شکسته پل آخر چه اعتبار کنم
بغیر ننگ تو را نام چیست آشفته
مگر بمدحت شیر حق افتخار کنم
گنه اگر چه برون است از شمار مرا
نیم محب تو گر بیمی از شمار کنم
بغیر عشق چه کاری بروزگار کنم
بباغ عشق خزان و بهار یکرنگ است
نه بلبلم که بگل ناله در بهار کنم
بخمرخانه خمار جز خمار نبود
بده صبوحی تا رفع این خمار کنم
از آن شراب مرا مست کن تو ایساقی
که مست اوفتم و عیب هوشیار کنم
باوج خویش مبال ای حصار چرخ که شب
به تیر آه تو را رخنه در حصار کنم
هزار سر بتن ار باشدم چو گو یکدم
نثار مقدم آن ترک شهسوار کنم
نماز و روزه اگر غیر گویدم نکنم
ولیک ترک دل و دین بحکم یار کنم
چه حاجتست بباغ و بهار و لاله که من
زرنگ اشک به هر دشت مرغزار کنم
چنین که دامن گل را غرور حسن گرفت
در او اثر نکند ناله گر هزار کنم
اگرچه زلف تو ماراست من هم آن مرغم
که آشیان بطلب در دهان مار کنم
مگو که دین و دلت بردم از دغل بازی
حریف عشقم و دانسته این قمار کنم
براه آخرت ایدل جهان شکسته پلیست
باین شکسته پل آخر چه اعتبار کنم
بغیر ننگ تو را نام چیست آشفته
مگر بمدحت شیر حق افتخار کنم
گنه اگر چه برون است از شمار مرا
نیم محب تو گر بیمی از شمار کنم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.