هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و بندگی خود سخن می‌گوید، خود را شاگرد عشق و مجنون زمانه می‌داند. او از صبر و آرامش بی‌بهره است و دلش همچون آب بی‌قرار است. شاعر خود را آزاده‌تر از سرو می‌داند و به می‌فروشان پناه می‌برد. او از ترس روز محشر نمی‌هراسد، چرا که به پیر خرابات امید بسته است. در پایان، خود را ثناخوان علی و گدای درگاه حیدر می‌خواند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۸۰۳

ز بس شاگردی عشقت به مکتب‌خانه‌ها کردم
به درس عشق چون مجنون به عصر خویش استادم

ز موج اشک پی در پی گسسته لنگر صبرم
سکون در دل کجا ماند که بر آب است بنیادم

مناز ای باغبان از سرو آزادت، نیم قمری
که من با بندگی قامتش از سرو آزادم

به کوثر نیستم محتاج و تشنه نیستم فردا
به کوی می‌فروشان تا که کرده خضر ارشادم

ز هول عرصه محشر ندارم اضطراب ای دل
کند پیر خرابات ار به یک جرعه می امدادم

ثناخوان علی آشفته و درویش مدحت گر
گدای درگه حیدر نه ابدال و نه اوتادم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.