هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات پرشور و دیوانگی خود سخن می‌گوید. او از بیگانگی با آشنایان، از دست دادن تسبیح و زنار، و تمایل به پروانه‌وار سوختن در شعله شمع می‌گوید. همچنین، ابراز عشق به معشوق و تمایل به بستن زنجیر زلف او را دارد. در نهایت، از مستی و شراب خانگی و غرق شدن در موسیقی و عشق سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و مستی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۸۰۲

زعقلم جان بتنگ آمد دل دیوانگی دارم
بجانم زآشنائیها سر بیگانگی دارم

نه دیر و نه حرم تسبیح و زنارم زکف رفته
بشمع که نمیدانم سر پروانگی دارم

برآنم تا نهم زنجیر زلف آن پری از کف
کنید آماده زنجیرم سر دیوانگی دارم

خمار آلوده بودم خواستم پیمانه از ساقی
لب میگون او گفتا شراب خانگی دارم

نظر بر شاهد و دل پیش ساقی گوش بر مطرب
حکیما خود بگو کی قوه فرزانگی دارم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.