هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق شدید شاعر به معشوق (لیلی) و حالات جنون‌آمیز ناشی از این عشق است. شاعر از درد فراق، مستی عشق، و وابستگی به معشوق سخن می‌گوید و از مفاهیمی مانند خودی، هستی، و رهایی از دنیای مادی نیز یاد می‌کند. در پایان، شعر به عشق الهی و درخواست رهایی از دنیای پست اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده و اشاره به مستی و جنون عشق ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا سنگین باشد. همچنین، برخی مضامین مانند رهایی از دنیای مادی نیاز به درک فلسفی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان توسعه یافته‌تر است.

شمارهٔ ۸۰۷

چنان بطره لیلای خویش مفتونم
که در فنون جنون اوستاد مجنونم

زپرده های درون ای مژه چه میجوئی
که غنچه وش نبود غیر قطره خونم

بیار زآن می گلرنگ ساقی مجلس
که کام تلخ بود عمرها زافیونم

چه احتیاج باین نه سرادق نیلی
که خیمه هاست بسی بر فراز گردونم

مرا که یار بکامست و می بجام امشب
چه شکرها که بگویم زبخت میگونم

منکه در دشت جنون پیشرو مجنونم
شاید ار لیلی ایام شود مفتونم

یار لب بر لب من دارد و مست از می غیر
خون بدل جان بلب از آن دو لب میگونم

غرقه بحر خودی شد تن من نوح کجاست
تا از این ورطه مگر رخت کشد بیرونم

شاید کس نستاند زگرو تا صف حشر
منکه خود در عوض خرقه بمی مرهونم

گفتم ای عشق گرامی ملکی یا انسان
گفت از دایره کون و مکان بیرونم

چنگ بر دامن حیدر زده آشفته بجد
تا رهائی دهد از منت دهر دونم
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.