هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از رنجها و زخمهایی که از دست شیخ و زاهد متحمل شده، سخن میگوید و به جای شکایت نزد آنان، به درگاه پیر مغان پناه برده است. او عشق و ارادت خود را به پیر میخانه ابراز میکند و فقر و بندگی در پیشگاه او را مایه فخر خود میداند. شاعر از درد هجران و جور زمان شکایت دارد و تنها نسیم وصال دوست را درمانگر میداند. در نهایت، او به درگاه شاه ولایت پناه میبرد و از علی(ع) به عنوان ساقی میخانه وحدت یاد میکند.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و شناخت کافی از ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم مورد استفاده ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا پیچیده باشد.
شمارهٔ ۸۲۸
زخمها از شیخ و زاهد بی حد و مر خورده ام
تا شکایت بر در پیر مغان آورده ام
گو منه تا جم بسر ای مدعی کاندر ازل
سر بجز بر آستان میکشان نسپرده ام
آگهی ای پیر میخانه تو از اسرار من
گرچه من از درد دل از صد یکی نشمرده ام
فقر تو فخر من است و بندگیت خواجگی
نیستم درویش غیر از تو طلب گر کرده ام
نشکفم جز از نسیم نوبهار وصل دوست
کاز سموم هجر تو آن گلبن افسرده ام
خضر میخانه توئی ساقی عیسی دم کجاست
گو بده جامی که از جور زمان دل مرده ام
گر نمک سائی تو بر زخمم خنک داغ برون
ور کشم مرهم زخمیست از نو خورده ام
از عنایات بزرگان جهان آشفته وار
التجا بر درگه شاه ولایت برده ام
ساقی میخانه وحدت علی پیر طریق
کاز همه کون و مکان و بر درش آورده ام
تا شکایت بر در پیر مغان آورده ام
گو منه تا جم بسر ای مدعی کاندر ازل
سر بجز بر آستان میکشان نسپرده ام
آگهی ای پیر میخانه تو از اسرار من
گرچه من از درد دل از صد یکی نشمرده ام
فقر تو فخر من است و بندگیت خواجگی
نیستم درویش غیر از تو طلب گر کرده ام
نشکفم جز از نسیم نوبهار وصل دوست
کاز سموم هجر تو آن گلبن افسرده ام
خضر میخانه توئی ساقی عیسی دم کجاست
گو بده جامی که از جور زمان دل مرده ام
گر نمک سائی تو بر زخمم خنک داغ برون
ور کشم مرهم زخمیست از نو خورده ام
از عنایات بزرگان جهان آشفته وار
التجا بر درگه شاه ولایت برده ام
ساقی میخانه وحدت علی پیر طریق
کاز همه کون و مکان و بر درش آورده ام
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.