هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و غنایی است که در آن شاعر از دردها و رنج‌های خود می‌گوید و به عشق الهی و معنوی اشاره دارد. او خود را مانند یوسف در چاه می‌بیند و از جدایی و دوری شکایت می‌کند. شاعر از نفس سرکش و آتشین خود می‌نالد و تنها پناه خود را عشق می‌داند. در نهایت، او به گوهر عشق مرتضی (امام علی) اشاره می‌کند و امیدوار است که این عشق او را از بدگمانی‌ها نجات دهد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج و جدایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۸۵۲

همرهان همتی که نوسفرم
رهروان مژده ای که بیخبرم

همچو یوسف فتاده ام در چاه
گو به یعقوب تا رسد پسرم

گفتمش چو نی ایدل مجروح
گفت بستر بود زمشک ترم

چون توانم گریختن از برق
منکه در آشیان بود شررم

نفس سرکش چو آتش و من نی
چون نسوزم که شعله را ببرم

سیلم اندر قفا و من خاشاک
کی بجا ماند از وجود اثرم

کشته نخلم پی رطب دهقان
حیرتم کاز چه مقل شد ثمرم

چیستم شبنمی برابر مهر
یا کتان در مقابل قمرم

هست هر سو بزه خدنگ قضا
نیست جز عشق در جهان سپرم

من نظر برنگیرمت از چشم
مژه چون تیر دوزد از نظرم

گرچه پرتم کند رقیب از کوه
وه که با دوست دست در کمرم

گوهر حب مرتضی دارم
تا نه پنداریم که بدگهرم

شاید آشفته ره برم بحرم
ره این بادیه که می سپرم
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.