۱۵۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۸۹

مبند الفت دلا با ماه رویان
که بی قیدند این زنجیر مویان

فکنده هر طرف صیدی و از حرص
بدنبال دگر صیدند پویان

ازین سودا ندیده جز زیان کس
منه دل را بسودای نکویان

نه ناسور است زخمت ایدل من
نه پرهیزی چرا زین مشک بویان

بشویم چشم اگر از اشک زارم
چو نصرانی بعید خارج شویان

مجو آشفته مهر از خیل ترکان
چو خو کردی تو با این تندخوبان

چو بلبل عندلیب طبعم امشب
بمدح مرتضی گردید گویان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.