۱۶۵ بار خوانده شده
من نتوانم ز دوست دیده فرو دوختن
عشق ز حربا مرا بایدم آموختن
خاصیت شمع چیست چهره برافروختن
عادت پروانه چیست پر زدن و سوختن
مشعلهای بر فروز زاتش رویت بروز
تا نکند آفتاب میل به افروختن
برق عطای کریم آمده چون جرم سوز
خرمن عصیان به جد بایدم اندوختن
جامه پرهیز را خرقه بسی دوختم
عشق چنان بردرید کش نتوان دوختن
صرفه ندامت بری زین درم ناسره
یوسف خود را به مصر بردن و بفروختن
کسب حلاوت کند زان لب شیرینشکر
طوطی آشفتهات در سخن آموختن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
عشق ز حربا مرا بایدم آموختن
خاصیت شمع چیست چهره برافروختن
عادت پروانه چیست پر زدن و سوختن
مشعلهای بر فروز زاتش رویت بروز
تا نکند آفتاب میل به افروختن
برق عطای کریم آمده چون جرم سوز
خرمن عصیان به جد بایدم اندوختن
جامه پرهیز را خرقه بسی دوختم
عشق چنان بردرید کش نتوان دوختن
صرفه ندامت بری زین درم ناسره
یوسف خود را به مصر بردن و بفروختن
کسب حلاوت کند زان لب شیرینشکر
طوطی آشفتهات در سخن آموختن
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.