۱۳۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۱۷

گشوده اند در خانه باز خماران
که تا تدارک روزه کنند میخواران

تو شمع خلوت انسی مرو بمحفل عام
بحفظ خویش نپردازی و پرستاران

متاع دین و دل از زلف و چشم او که برد
که راه قافله را بسته اند طراران

بیا چو باد سحرگه که جان بیفشانند
چو شمع صبحگهی در رهت هواداران

دوای این دل مجروح را زبوسه بیار
نهان بود بلبت چون شفای بیماران

حدیث عشق زآشفته بشنود بلبل
اگر چه دعوی بیهوده کرده بسیاران

اگر دلی بودت وقف کن بمهر علی
مباد آنکه دهی دل بخیل دلداران
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.