هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های غنی، به توصیف عشق و شیفتگی شاعر به معشوق می‌پردازد. شاعر از زیبایی‌های معشوق مانند موهای مشکی، چشم‌ها، و بوی خوش او سخن می‌گوید و از درد فراق و آرزوی وصال می‌نالد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند آب حیات و خضر نیز دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۹۷۳

باز بهم برآمده طره مشکبوی تو
تا بخطا چه میکند نافه تو بتوی تو

نافه بناف آهوان خون شده زلف وامکن
پرده مکش که گل درد پرده خود ببوی تو

گه بهوای سرمه و گاه ببوی غالیه
حور بگیسو و مژه خاک برد زکوی تو

نام زلال کی برد آب حیات کی خورد
خضر اگر که یکنفس آب خورد زجوی تو

بت بنهفته در بغل سجده بکعبه میکند
تا بتو کی وفا کند بوالهوس دو روی تو

رشته زلف او مهل ای دل پاره پاره ام
بو که زسوزن مژه یار کند رفوی تو

روی تو جان بپرورد خوی تو سوخت پیکرم
شیفته ام بروی تو شکوه کنم زخوی تو

یار بقصد کشتن و تو بهوای زندگی
کام زدوست کی برد ایندل کامجوی تو

دعوی خون بها کنم در صف حشر کی غلط
هست مجالی ار مرا گر نظری بروی تو

نقد من ار بود دغل پاک بباز تو عمل
در بر صیرفی برد زشت من و نکوی تو

آشفته آرزوی من خاک در علی بود
وه که بخاک میبرم آخر آرزوی تو
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.