هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی، به زیبایی‌های معشوق و تأثیر عمیق عشق بر عاشقان می‌پردازد. شاعر از معشوق به عنوان یگانه مایهٔ سرمستی و مستی یاد می‌کند و بیان می‌دارد که هیچ چیزی جز او نمی‌تواند عاشقان را سیراب کند. همچنین، او از وحدت وجود و عشق الهی سخن می‌گوید و معتقد است که معشوق، گوهری بی‌همتا در دریای وجود است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۹۲

عاشقانرا جز لب تو باده مستانه نه
میکشان را غیر چشمت ساغر و پیمانه نه

گو در افکن کشتی عشاق را در شط می
در خور مستی مستان غمت خمخانه نه

هم طلبکارت برهمن هم هواخواه تو شیخ
دیده کس مأوای تو کعبه نه و بتخانه نه

گر جهان غواص خواهد بود در بحر وجود
بحر وحدت را بود دری چو تو دردانه نه

گر براندازی تو ای لیلا زرخ پرده بحی
همچو آشفته تو را مجنون بود دیوانه نه
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.