هوش مصنوعی: این شعر به مناسبت عید و با توصیف ساقی و می‌نوشی و شادی در شهر و بازار آغاز می‌شود. سپس به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق با تشبیهات مختلف مانند زلف و لعل می‌پردازد. در ادامه، از مفاهیمی مانند کفر و بت‌پرستی به صورت نمادین استفاده شده و در پایان، شاعر از عاقلان می‌خواهد که دیوانه‌وار عشق بورزند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عرفانی و نمادین است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگانی مانند 'می' و 'ساقی' ممکن است مناسب همه‌ی سنین نباشد.

شمارهٔ ۱۰۰۴

عید است و ساقی با قدح سرمست و خمار آمده
می خورده و سرخوش شده در شهر و بازار آمده

زاهد بیاور سبحه را زنار بستان در عوض
کان مغبچه در بتکده با زلف و زنار آمده

جمشید فرخ کوکبه در بزم گردون هر شبه
خوردی می از این مشربه اینک پدیدار آمده

افراشت زلفش رایتی از کفر دارد آیتی
ای بت پرستان همتی کاین بت زفرخار آمده

من آزمودم بارها می میبرد آزارها
گلنار بس رخسارها زین آب گلنار آمده

زآن باده منصور دم بر ریشه من صور دم
تا خیز از خواب عدم سر بر سردار آمده

بگشا در میخانه را گردش بده پیمانه را
از سر بنه افسانه را کاین عید خمار آمده

آن قامت چالاک بین آن روی آتشناک بین
آن لعل چون ضحاک بین با زلف چون مار آمده

از زلف مشکین سلسله پرنافه شد این مرحله
مشک است بار قافله از چین وتاتار آمده

ای عاقلان تدبیر کو دیوانه زنجیر کو
آن ماه با روی نکو چهره پری وار آمده
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.