هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، درد فراق و عشق را با تصاویر زیبا و استعاری مانند شمع، پروانه، اشک و لاله بیان می‌کند. شاعر از سوختن در آتش عشق و حرمان می‌گوید و از رنج هجران و اشک‌های بی‌پایان سخن می‌راند. در نهایت، به امید رحمت و وصال اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل‌درک نباشد.

شمارهٔ ۱۰۳۳

جسمم چو شمع در غم جانان گداخته
تنها نه تن که در بدنم جان گداخته

بگداخت جان بجسمم و بس خوش دلم که هست
خالص زری کز آتش سوزان گداخته

پروانه سوخت زآتش دیدار و دم نزد
افسوس از آن که از تف حرمان گداخته

از چاک سینه جست زبس آه شعله دار
سر همچو شمع تا بگریبان گداخته

شد همچو زیب چشم و فرو ریخت از مژه
کاندر چراغ در شب هجران گداخته

اشکم گداخت در صدف دیده ایعجب
لؤلؤ که دیده در دل عمان گداخته

خود از کجا همی جهد این برق خانه سوز
کز او تمام دشت و بیابان گداخته

خون است لاله سربسر اما نمیچکد
خونش بدل زداغ گلستان گداخته

تو آبشار رحمت و ساقی کوثری
آشفته ات زتابش نیران گداخته
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.