هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق و عشق الهی می‌پردازد. شاعر از زلف معشوق، چهره‌ی او و تأثیرات عشق بر دل سخن می‌گوید و در نهایت به تسلیم در برابر عشق و بندگی آن اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نیاز به توضیح و درک بیشتری داشته باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و واژگان مورد استفاده ممکن است برای سنین پایین‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۰۴۳

ایکه بر عارض افروخته بر دل ناری
از چه رحمت بدل سوختگانت ناری

بت پرستان جهان راست حمایل زنار
بر بت و چهره تو از زلف کنی زناری

گر زلیخا نگرد روی تو بی پرده به مصر
حاش لله که به یوسف بودش بازاری

مار زلفین تو عمدا بزند زخم بجان
عقرب آسوده شود تا نکند آزاری

لوث زهدت نرود از دل و جان ای زاهد
تا بکفاره شوی خاک بود در خماری

لاجرم سلطنت کون و مکانش بخشند
هر که بر بندگی عشق کند اقراری

وه که در ساحت دل نیست جز اقلیم خراب
زآنکه جز عشق در این خانه بود معماری

تهمت دل به که بندم که بسینه گم شد
که در این خانه بجز تو نبود دیاری

تا که آشفته حدیث سر زلف تو نوشت
طبله مشک ختن را نخرد عطاری
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.