هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از مفاهیمی مانند می‌نوشی، سجاده فروختن، چشم مست، و زلف و ابرو برای بیان حالات عاشقانه و روحانی استفاده می‌کند. شاعر از حالت بی‌خودی و هشیاری، می‌گوید و از یار و معشوق خود یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌هایی مانند می‌نوشی و مستی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰۵۲

فصل گل گفته واعظ نکنی می نوشی
وقت آنست که سجاده بمی بفروشی

چشم مست تو زنو عربده آغاز کند ‏
زلف و ابروی تو گفتند زبس سر گوشی

چون بخود آیم و هشیار شوم کاندر بزم
ساغر چشم توام داد می بیهوشی

خیز چون ساغر می لب بلب یار بنه
چند با این دل پرخون تو چو خم در جوشی

چنگ زد در خم آن زلف زقلب آشفته
جای آنست که چون چنگ بجان بخروشی

مه من گر شودت مشتری ای یوسف مصر
خویشتن را چو غلامان حبش بفروشی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.