هوش مصنوعی: این شعر به ستایش معشوقی می‌پردازد که سرشار از ناز و کبریاست و پارسایی و زیبایی او زبانزد است. شاعر از عشق و هجران سخن می‌گوید و تأثیر عمیق معشوق بر دل‌ها را توصیف می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به بت‌پرستی عاشق و ستایش بی‌حد معشوق دارد. در پایان، شاعر از سوختن خرمن دل‌ها در اثر گذر معشوق مانند برق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۰۵۳

به تو میسزد سرا پا همه ناز و کبریائی
که مسلمی بخوبی و تو راست پارسائی

نشنیده ای زمطرب بجز از حدیث هجران
که زبند بندش آید همه نغمه جدائی

تو زپرده گر درآئی چکنی بجان مردم
که زعشوه نهانی دل خلق میربائی

چه کنی ملامت دل که تو بت پرستد از جان
که چه آینه بیارند تو خویشتن ستائی

سوی کشور دگر رو پی دین و دل نگارا
که زپارس برفکندی تو رسوم پارسائی

تو چو برق برگذشتی و بسوخت خرمن ما
که بشعله خار و خس را نه سزاست آشنائی

نبود دلی که نبود بشکنج طره او
که بچین زلفش آشفته تو هم دلی فزائی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.