هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از حالات خمار و دیوانگی سخن می‌گوید و عشق را برتر از عقل می‌داند. او از می‌خانگی، شمع جمال، و پیر خرابات یاد می‌کند و عشق را به عنوان نیرویی فراتر از خرد و فرزانگی توصیف می‌کند. در نهایت، شاعر به وحدت و همخوانگی میان عاشق و معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی نیاز دارد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند می‌خانگی و دیوانگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا گمراه‌کننده باشد.

شمارهٔ ۱۰۶۸

داشت خمارم سر دیوانگی
ساقیم آورد می خانگی

گوننهد پای در این سلسله
هر که ندارد سر دیوانگی

شمع جمالت چو تجلی کند
مهر و مه آیند به پروانگی

عقل بافسانه بخفت هنوز
عشق فسونساز بافسانگی

من نکنم جز سخن آشنا
عشق نکوبد در بیگانگی

عقل نتابد خطر عشق را
عشق بود آفت فرزانگی

باده حلال است بفتوای عقل
لعل تو آید چو بمیخانگی

ختم شد آشفته برندی و عشق
پیر خرابات بمردانگی

شیر خدا کادم و نوحش بحشر
فخر نمایند بهم خوانگی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.