هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر عشق و ارادت شاعر به معشوق و بی‌اعتنایی به دنیا و زهد ریایی است. شاعر از شراب و مستی به عنوان نماد عشق و وصال یاد می‌کند و دین و دل را فدای عشق می‌کند. همچنین، به ستایش حیدر و آلش (امام علی و خاندانش) پرداخته و تجارت واقعی را خرید محبت آنان می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است و ممکن است برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری داشته باشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب به عنوان نماد عرفانی ممکن است برای سنین پایین گمراه‌کننده باشد.

شمارهٔ ۱۱۰۹

ساقی بده شراب که دارم بشارتی
زآن چشم شد بخوردن خونم اشارتی

چشمان تو مدام بیغمای دین و دل
ترکان اگر زدند بسالی بغارتی

تلخی صبر بر که خوری شربت وصال
حلوا رسد بکام کجا بی مرارتی

دادیم جان و دین و دل خوش بعشق دوست
ما را در این معامله نبود خسارتی

کالای حب حیدر و آلش بجان بخر
در این سفر جز این نکنی هان تجارتی

سر را بآستان در میکده بنه
آشفته درجهان طلبی گر صدارتی

گو بنگرد بصفه مستان مصدرم
زاهد گرم بدید بچشم حقارتی

دل از خرابی دو جهان غم چرا خورد
بنیاد عشق تو کندش گر عمارتی

قلبش کجا زلوث دغل پاک میشود
آنرا کز آب باده نباشد طهارتی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.