۱۳۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۹۷

در همه آفاق طاقی در همه عالم تمامی
صبح عیدی شام وصلی ماه خاصی شمع عامی

همچو کیفیت بطبعی همچو مینائی بچشمی
چون روان جاری بجسمی ذوق سان مضمر بکامی

در همه صورت بدیعی در همه معنی لطیفی
در همه چشمی قبولی در همه خوئی تمامی

عاجزم اندر صفاتت تا چه خواهد بود ذاتت
نور محضی جان صرفی یا ملک یا مه کدامی

همچو نشئه در شرابی نای مطرب را نوائی
گلبن و سروی ببستان آفتاب و مه بنامی

رند مستی پارسائی مطربی مانی نوائی
ساقئی در بزم مستان یا که صهبا یا که جامی

چون دهل اندر خروشی خم صفت دایم بجوشی
زآتش می پخته کن خود را تو ای صوفی که خامی

نیکنامی در طریق عشق بدنامی است خوش باش
گر تو بدنامی بعشق آشفته آخر نیکنامی

خدمتت آرد فرشته هم غلام تست غلمان
گر بخیل بندگان حیدر صفدر غلامی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.