هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به زیباییهای معشوق و رابطه عاشق و معشوق میپردازد. شاعر از زلف سیاه معشوق، چشمهای جذاب او و نقش محوری وی در زندگی خود سخن میگوید. همچنین، مفاهیمی مانند بخشش، عدالت الهی و عفو در شعر دیده میشود. شاعر از معشوق به عنوان مظهر جمال الهی یاد میکند و از او طلب بخشش و رحمت دارد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۱۲۰۹
چه غمت اگر ای خم زلف که زنگی و سیاهی
که تو سایبان خورشیدی و ماه را پناهی
منمای دست مخضوب بعرصه قیامت
که بخون ناحق من تو بحشر خود گواهی
نه زبرق در خطر هست گیاه بوستانی
زتو سوخت خرمن حسن تو خط عجب گیاهی
به که داوری برد کس بقصاصگاه فردا
که همان کشنده ای تو که بحشر دادخواهی
تو چو برق رانده کشی و رسانده ای بساحل
چه غمت زغرقه بحر و زکشتی تباهی
چو بدید چشم و مژگان تو عقل در عجب شد
که شده است طرفه بیمار امیر بر سپاهی
بخطا و جرم آشفته ببخش تا بگویند
بگدای کوی بخشید زلطف پادشاهی
زکرامت کم البته کریم عار دارد
من از آن بتحفه هر روز بیارمت گناهی
تو امین و پرده داری و ولی کردگاری
زتو چشم عفو دارم که تو مظهر الهی
که تو سایبان خورشیدی و ماه را پناهی
منمای دست مخضوب بعرصه قیامت
که بخون ناحق من تو بحشر خود گواهی
نه زبرق در خطر هست گیاه بوستانی
زتو سوخت خرمن حسن تو خط عجب گیاهی
به که داوری برد کس بقصاصگاه فردا
که همان کشنده ای تو که بحشر دادخواهی
تو چو برق رانده کشی و رسانده ای بساحل
چه غمت زغرقه بحر و زکشتی تباهی
چو بدید چشم و مژگان تو عقل در عجب شد
که شده است طرفه بیمار امیر بر سپاهی
بخطا و جرم آشفته ببخش تا بگویند
بگدای کوی بخشید زلطف پادشاهی
زکرامت کم البته کریم عار دارد
من از آن بتحفه هر روز بیارمت گناهی
تو امین و پرده داری و ولی کردگاری
زتو چشم عفو دارم که تو مظهر الهی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.