هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که به موضوعاتی مانند عشق، وفاداری، رنج عاشقان، و مفاهیم معنوی میپردازد. شاعر از بیوفایی معشوق شکایت میکند و رنج خود و دیگر عاشقان را بیان میدارد. همچنین، اشاراتی به داستانهای قرآنی مانند یعقوب و یوسف، و نیز لیلی و مجنون دارد. در پایان، شعر به مفاهیم عرفانی و معنوی مانند عشق الهی و فنا در معشوق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و قرآنی نیاز به دانش پیشزمینه دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب میشود.
شمارهٔ ۱۲۰۸
چه پیمان است و بدعهدی که ای پیمان شکن داری
که در هر خانه جا یکشب چو شمع انجمن داری
زبدعهدی بعهدت نه منم غلطان بخاک و خون
که چون من صد هزاران عاشق خونین کفن داری
در بیت الحزن بگشوده یعقوب از پس عمری
صبا بوئی مگر از یوسف گلپیرهن داری
ببالا و رخ و زلفش ببین و شرم دار آخر
الا ای باغبان گر سنبل و سرو و سمن داری
مکان لیلی اندر نجد و در وجدند اصحابش
عبث مجنون تو جا پیوسته در ربع و دمن داری
بغمزه خون مردم ریزی و وز خنده جان بخشی
چه اعجاز است و سحر است اینکه در چشم و دهن داری
گر از پر سوختن پروانه داری شکوه ای امشب
که جانت شد بر جانان چه پروائی زتن داری
اگر چه بی مکانستی و برتر از گمانستی
سراغت کرده ام مأوا بقلب ممتحن داری
دم از هستی مزن آشفته تا روزی بخوانندت
کجا بارت دهد جانان که لاف از ما و من داری
علی وجه الله مطلق علی عین الله مطلق
بگو برهانی ای منکر اگر در این سخن داری
سزد گر حوری و غلمان پی خدمت ببخشندت
که تو داغ غلامی از حسین و از حسن داری
که در هر خانه جا یکشب چو شمع انجمن داری
زبدعهدی بعهدت نه منم غلطان بخاک و خون
که چون من صد هزاران عاشق خونین کفن داری
در بیت الحزن بگشوده یعقوب از پس عمری
صبا بوئی مگر از یوسف گلپیرهن داری
ببالا و رخ و زلفش ببین و شرم دار آخر
الا ای باغبان گر سنبل و سرو و سمن داری
مکان لیلی اندر نجد و در وجدند اصحابش
عبث مجنون تو جا پیوسته در ربع و دمن داری
بغمزه خون مردم ریزی و وز خنده جان بخشی
چه اعجاز است و سحر است اینکه در چشم و دهن داری
گر از پر سوختن پروانه داری شکوه ای امشب
که جانت شد بر جانان چه پروائی زتن داری
اگر چه بی مکانستی و برتر از گمانستی
سراغت کرده ام مأوا بقلب ممتحن داری
دم از هستی مزن آشفته تا روزی بخوانندت
کجا بارت دهد جانان که لاف از ما و من داری
علی وجه الله مطلق علی عین الله مطلق
بگو برهانی ای منکر اگر در این سخن داری
سزد گر حوری و غلمان پی خدمت ببخشندت
که تو داغ غلامی از حسین و از حسن داری
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.