۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۱۱

بوصل تو نرسد کس بهیچ تقریبی
بوهم نیز نگنجیده ای به ترکیبی

دریغ و درد که کردی تغافل اندر بزم
رقیب کرد بقتلم اگر چه تقریبی

مرا از ناصیه پیداست صدق خدمت عشق
اگر که مدعیانم کنند تکذیبی

مزن تو لاف ادب ای حکیم یونانی
ادیب عشق نکرده تو را چو تأدیبی

زحسن خلق و زتهذیب نفس دم چه زنی
اگر ریاضت عشق نکرده تهذیبی

برو بباغ ولای علی تو آشفته
که بر درش نبرد راه هیچ آسیبی

بتیه ظلمت نفس اوفتاده بودم دوش
مرا بکوی تو میکرد خضر ترغیبی

چه رتبه ات بود ای عشق و منزلت بکجاست
نه در فراز مکان داری ونه در شیبی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.