۱۵۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۳۳

باغی و فراغی و حریفی و کتابی
چنگی و ربابی و شرابی و کبابی

ای رند چو امروز میسر شدت اینها
تا کی غم فردا چه حسابی چه کتابی

گر یار ندیم است چه جنت چه جهنم
کار ار بکریم است چه جرمی چه صوابی

گر بوالهوسی گر چه هم آغوش که دوری
گر عاشق یاری چه حضوری چه غیابی

با گزلک وحدت بکن آن چشم دوبینی
بردار خودی را چه نقابی چه حجابی

گر میرسد از دوست چه شهدی چه شرنگی
هست ار زلب او چه خطائی چه عتابی

گر قبله حرم نه چه وضوئی چه نمازی
گر شد چو مخاطب چه سئوالی چه جوابی

آنجا که کرم نیست چه سنگی و چه سیمی
چون تشنه دهد جان چه سرابی و چه آبی

در آدم و حیوان محکی نیست بجز عشق
عشق ار نکند جلوه چه انسان چه دوابی

آشفته شو و عشق علی ورز و میندیش
اینست ثوابی که نترسی زعقابی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.