۱۵۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۳۲

مشتاق بود گوش به رودی و سرودی
مطرب به نواساز بکن چنگی ورودی

در پرده عشاق مزن شور مخالف
آهنگ مؤالف زن و وزر است سرودی

شاید که برد ضرب اصولت به حجازم
کاز فرع نبرده است کسی رده بحدودی

ای شاهد شنگول پناهی تو بمستان
برخیز و بجا آر قیامی و قعودی

در میکده امشب همه ذکر ملکوت است
دارند مگر خیل ملک قوس صعودی

بگذاشت لبم بر لب و گفتیم بسی راز
بانی همه شب بود مرا گفت و شنودی

ساقی بده آن قلزم مواج حقیقت
کاین بحر سرابست همه بود و نبودی

آن جامه بیرنگ ده از کارگه عشق
کاز رخت تعلق ننهم تاری و پودی

ای شاهد قدسی زتو چون چشم بپوشم
کم مردمک چشمی و در عین شهودی

ما سایه و خورشید توئی ای شه مردان
ما جمله فروعیم و تو خود اصل وجودی

مردود ابد بود چو شیطان زدر دوست
جبریل نمیکرد اگر بر تو سجودی

از دست یداله بکش سوی بهشتش
آشفته که در نار عمل کرده خلودی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.