۲۱۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵

‎تویی که تیغ چو آب تو کشته آتش را
به زهر چشم، عتاب تو کشته آتش را

ز باد، آتش اگرچه همیشه زنده شود
نسیم طرف نقاب تو کشته آتش را

به خون گرم گر آلوده است نیست عجب
به تیغ موجب شراب تو کشته آتش را

به سوختن بردم عشق، خوش تماشایی ست
به جرم این که کباب تو کشته آتش را

مجال لاف زبان آوری به شعله نداد
سلیم، طبع چو آب تو کشته آتش را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.