هوش مصنوعی:
این شعر به موضوعاتی مانند عشق، رنج، فقر، آزادگی، محبت، و جنون میپردازد. شاعر از تضادها و پارادوکسهای زندگی سخن میگوید، مانند عشق که هم زنجیر است و هم آزادی، فقر که مسند آزادگی است، و جنون که دستور زندگی میشود. همچنین، اشارههایی به مفاهیم عرفانی و معنوی مانند شهادت و طاعت دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و جنون نیاز به بلوغ فکری برای درک بهتر دارند.
شمارهٔ ۳۴
عشق را در قید دارد پیکر رنجور ما
گشت زنجیر سلیمان، نقش پای مور ما
پوست تخت فقر ما را مسند آزادگی ست
پادشاه وقت خویشیم و جنون دستور ما
بر سر خوان محبت هر چه خواهی حاضر است
نغمه سیر آهنگ شد از کاسه ی طنبور ما
خاطر از آسایش عالم مکن خرم که نیست
سودی از نزدیکی منزل به راه دور ما
بس که در تعمیر ما دارد تغافل روزگار
خشت، ترسم خاک گردد بر سر مزدور ما
آب می گفت آتش و می مرد از لب تشنگی
در مزاجش کار کرد از بس کباب شور ما
معبد عاشق شهادتگاه خود باشد سلیم
دار را محراب طاعت می کند منصور ما
گشت زنجیر سلیمان، نقش پای مور ما
پوست تخت فقر ما را مسند آزادگی ست
پادشاه وقت خویشیم و جنون دستور ما
بر سر خوان محبت هر چه خواهی حاضر است
نغمه سیر آهنگ شد از کاسه ی طنبور ما
خاطر از آسایش عالم مکن خرم که نیست
سودی از نزدیکی منزل به راه دور ما
بس که در تعمیر ما دارد تغافل روزگار
خشت، ترسم خاک گردد بر سر مزدور ما
آب می گفت آتش و می مرد از لب تشنگی
در مزاجش کار کرد از بس کباب شور ما
معبد عاشق شهادتگاه خود باشد سلیم
دار را محراب طاعت می کند منصور ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.