هوش مصنوعی:
این شعر به موضوع عشق و رنجهای ناشی از آن میپردازد. شاعر از عشق شکایت دارد که چگونه زندگی او را تحت تأثیر قرار داده و باعث درد و ناراحتی شده است. او از ناموس و عصمت سخن میگوید و نگران است که عشق به حریم او تجاوز کند. همچنین، شاعر به زیباییهای طبیعت مانند گل و طاووس اشاره میکند که نمادهایی از عشق و زیبایی هستند.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و رنجهای عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند ناموس و عصمت ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح داشته باشد.
شمارهٔ ۴۴
عشق دیگر در فغان آورده ناقوس مرا
غنچه ی گلبرگ آتش کرده فانوس مرا
کاشکی اندیشه ای از باطن عصمت کند
عشق بر گردن نگیرد خون ناموس مرا
در حریم آستانش، چند منع پاسبان
همچو تبخاله گره سازد به لب بوس مرا؟
خامه ام را کار با معنی خود باشد، که هست
در گلستان پر خود جلوه طاووس مرا
شد نظاره روشناس گلرخان، ترسم سلیم
در دیار حسن بشناسند جاسوس مرا
غنچه ی گلبرگ آتش کرده فانوس مرا
کاشکی اندیشه ای از باطن عصمت کند
عشق بر گردن نگیرد خون ناموس مرا
در حریم آستانش، چند منع پاسبان
همچو تبخاله گره سازد به لب بوس مرا؟
خامه ام را کار با معنی خود باشد، که هست
در گلستان پر خود جلوه طاووس مرا
شد نظاره روشناس گلرخان، ترسم سلیم
در دیار حسن بشناسند جاسوس مرا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.